هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
GharibehGomnam2
چرا حرفای کارشناسانه میزنی غریبf.nalist
عه از دستم در رفت
زیاد این وجهه امو رو نمیکنم -
f.nalist
عه از دستم در رفت
زیاد این وجهه امو رو نمیکنمGharibehGomnam2 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
-
Zaahra._.. همونا هم فقط ادرس ایمیل میدن ..بابام میگه احتمالا بخاطر مالیاته ...نمیدونم والا
-
Zaahra._.. همونا هم فقط ادرس ایمیل میدن ..بابام میگه احتمالا بخاطر مالیاته ...نمیدونم والا
این پست پاک شده! -
داداشم چند وقت پیش آبرنگ خریده بود
4 تا 5 صبح نشستم نقاشی کشیدم
نفهمیدم اون یک ساعت چجوری گذشت
یه حس و حالی داشتم
6 سال بود دست به قلمو نزدم
چقدر ساده بهترین تفریح زندگیم رو فراموش کردم
چقدر ساده بزرگ شدم
الان که فکر می کنم خیلی روزای تلخی داشتم
نمی خوام بهش فکر کنم
اصلا
ولی چند وقته گاه گاهی از گوشه ذهنم می گذره
که
خودت خوب میدونی اگر نتیجه اون چیزی که می خوای نشه
اگر باز اگر..باز
همچی دوباره تکرار شه
خراب میشه فرو میریزه
درست مثل شیشه ای که خورد شده و منتظر یه تلنگره -
اصلا ربطی به مهاجر غیرقانونی نداره یا اینکه باید چیکار کرد و نکرد
ولی دلم برای دخترهای افغانی که اینجا درس خوندن و مدرک گرفتن و یه سریاشون کار میکنن و آدمای خوبی هم هستن میسوزه
مجبورا برگردن افغانستان جایی که حتی حق تحصیل ندارن یا نمیتونن بدون یه مرد از خونه بیان بیرون و.....
.واقعا دلم براشون میسوزن گناه دارن -
داداشم چند وقت پیش آبرنگ خریده بود
4 تا 5 صبح نشستم نقاشی کشیدم
نفهمیدم اون یک ساعت چجوری گذشت
یه حس و حالی داشتم
6 سال بود دست به قلمو نزدم
چقدر ساده بهترین تفریح زندگیم رو فراموش کردم
چقدر ساده بزرگ شدم
الان که فکر می کنم خیلی روزای تلخی داشتم
نمی خوام بهش فکر کنم
اصلا
ولی چند وقته گاه گاهی از گوشه ذهنم می گذره
که
خودت خوب میدونی اگر نتیجه اون چیزی که می خوای نشه
اگر باز اگر..باز
همچی دوباره تکرار شه
خراب میشه فرو میریزه
درست مثل شیشه ای که خورد شده و منتظر یه تلنگرهآیلین در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
چقدر ساده بهترین تفریح زندگیم رو فراموش کردم
چقدر ساده بزرگ شدم+++++++++
-
داداشم چند وقت پیش آبرنگ خریده بود
4 تا 5 صبح نشستم نقاشی کشیدم
نفهمیدم اون یک ساعت چجوری گذشت
یه حس و حالی داشتم
6 سال بود دست به قلمو نزدم
چقدر ساده بهترین تفریح زندگیم رو فراموش کردم
چقدر ساده بزرگ شدم
الان که فکر می کنم خیلی روزای تلخی داشتم
نمی خوام بهش فکر کنم
اصلا
ولی چند وقته گاه گاهی از گوشه ذهنم می گذره
که
خودت خوب میدونی اگر نتیجه اون چیزی که می خوای نشه
اگر باز اگر..باز
همچی دوباره تکرار شه
خراب میشه فرو میریزه
درست مثل شیشه ای که خورد شده و منتظر یه تلنگرهما آدما گاهی از خود حقیقی مون خیلی فاصله میگیریم ...
انگار خودمون ، خودمون رو نمیشناسیم ...
در امواج غم و غصه ها غرق میشیم ...
تو طوفان ها گم میشیم ...
اما غافل از اینکه ما حیفیم ...
حیفیم که خودمون با خودمون بد کنیم ...
خودمون خودمونو رد کنیم ...