هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
مث خیلیا حال منم خرابه
-
هویججج در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
_MILAD_
آره زیاد
ولی سعی میکنم نیمه پر لیوان رو ببینمهیچ نیمه پری نیست. همش تو دهنی هایی هستزکه ازززندگی خوردم
-
آخه چرا باید دوتا بچهی کوچیک سه چهارساله رو با این ادبیات باهم مقایسه کنید؟
حالا به هر دلیلی یکی برون گرا تره شیطون تره بیشتر حرف میزنه. یکی ساکت تره باید اول باهات صمیمی تر بشه بعد خودشو بروز بده.
اونوقت تو به یه بچه کوچیک میگی: تو بلد نیستی حرف بزنی؟ ببین فلانی چقدر قشنگ حرف میزنه جمع رو گرم نگه داشته. کمک میکنه.
این بچهی طفلکم کمک دست من بود. حالا سر و صدا نکرد دلیل نمیشه کارش دیده نشه که -
فک نمیکردم زندگیم اینجوری پیش بره
-
غروب داره بهم حمله میکنه
-
من خودم تو زندگیم انقدر از این سبک ادبیات مقایسهای مسخره ضربه خوردم که بلافاصله برگشتم برای اینکه دل بچه نشکنه گفتم، نه! اتفاقا فلانی ام خیلی خوب حرف میزنه تازه داره کمک منم میکنه.
الان که یاد رفتار اونا و واکنششون به شخصیت خودم افتادم، فهمیدم همدرد دارم!
اما خداروشکر دور و بری های این بچه با دور و بری های من فرق داره... -
_ Reza _ نه منم دست فرمونم بشدت خوبه مخصوصا تو عمل های قرار گرفته شده ای مثل عروس کشوناا..
اون مدل پرایدش ۸۴ بود
...بعد شب بود کوچه لامپش خراب بود
بعد فرمونش غیر هیدرولیک بود مثل پیکان
...بشدت سفت و نچرخ ... منم اولین بار بود دوبل میزدم ...
از هشتم میشستم پشت ماشین ولی خب دوبل نمیزدم هیچوقت...اصلا یه وضعی
️
-
بچه ها شما هم اینطوری هستین یا فقط من اینجوریم؟ کسی رو ندارم باهاش صحبت کنم. به معنای واقعی کلمه هیچکس! خانواده که انقدر غرق در کار و مشغله ذهنی زیاد هستن، بندگان خدا دیگه حوصله خودشونو ندارن چه برسه به من. از طرفی نمیخوام با گفتن: «به من توجه نمیکنید» یا «هیچوقت برای من زمان خالی حتی در حد یک ربع نمیذارید» بهشون عذاب وجدان بدم. چون میدونم واقعا سرشون شلوغه. از طرفی نقش اون نفر سومی (مثل خاله کوچیکه یا اون دوست صمیمیت که از همه چی هم خبر دارید) که میگن توی زندگی من خیلی کمرنگه یعنی نزدیک عدم وجوده!
نمیدونم مشکل از منه شاید... -
من خودم تو زندگیم انقدر از این سبک ادبیات مقایسهای مسخره ضربه خوردم که بلافاصله برگشتم برای اینکه دل بچه نشکنه گفتم، نه! اتفاقا فلانی ام خیلی خوب حرف میزنه تازه داره کمک منم میکنه.
الان که یاد رفتار اونا و واکنششون به شخصیت خودم افتادم، فهمیدم همدرد دارم!
اما خداروشکر دور و بری های این بچه با دور و بری های من فرق داره...Mehrsa 14 +++++
-
بچه ها شما هم اینطوری هستین یا فقط من اینجوریم؟ کسی رو ندارم باهاش صحبت کنم. به معنای واقعی کلمه هیچکس! خانواده که انقدر غرق در کار و مشغله ذهنی زیاد هستن، بندگان خدا دیگه حوصله خودشونو ندارن چه برسه به من. از طرفی نمیخوام با گفتن: «به من توجه نمیکنید» یا «هیچوقت برای من زمان خالی حتی در حد یک ربع نمیذارید» بهشون عذاب وجدان بدم. چون میدونم واقعا سرشون شلوغه. از طرفی نقش اون نفر سومی (مثل خاله کوچیکه یا اون دوست صمیمیت که از همه چی هم خبر دارید) که میگن توی زندگی من خیلی کمرنگه یعنی نزدیک عدم وجوده!
نمیدونم مشکل از منه شاید...E.B.BUTTERFLY
اگه داشتم بنظرت اینجا پلاس بودم؟ -
وقتی انقدر فشار روم زیاده نیاز دارم با یکی حرف بزنم. که منو بلد باشه و منم اونو امن بدونم. نه اینکه غر بزنم به جونش هااا، برای اینکه یکم درباره علاقهمندی هام باهاش صحبت کنم تا به خودم یادآوری کنم هنوز زنده ام و هنوز زندگی در جریانه حتی وقتی زندگی دو دستی داره به گلوم فشار میاره.
-
E.B.BUTTERFLY
اگه داشتم بنظرت اینجا پلاس بودم؟هویججج آخه من به هرکی میگم بهم میگن مشکل از خودته که کسی نزدیکت نمیاد. یه بار این مسئله رو با یکی مطرح کردم اونم بدون هیچ تعارفی برداشت گفت: خودت روابط اجتماعیت ضعیفه. هرجا میریم میشینی یه گوشه تنها زحمتی که به خودت میدی همون سلام و خداحافظه.
خب شخصیتم اینجوریه که معمولا شروع کننده صحبت نیستم اما اگه کسی باهام حرف بزنه منم همراهیش میکنم. بعد اینو میذارن پای مغرور بودن! -
چقد یهویی شد...
نگران شدم باز...
#تودلی -
میخام دلمو بیارم بیرون بندازم جلو سگ بخوره
خب ی لحظه شور نزن ی لحظه اشوب نباش ببینم چ گوهی میتونم بخورم -
غروب داره بهم حمله میکنه
-
Neo......
قبلا اره قشنگ بود
ولی این روزا وقتی داریم بهش نزدیک میشیم از استرس نفسم بند میاد
از فرجه ادبیات اینجوری شدم اون استرسش این کارو باهام کرد