هرچی تودلته بریز بیرون۶

[Reza-H]

چشم من گستاخ بین، آن خوی نازک زودرنج
تا نگاهم آن طرف افتاده صحـبت‌ها شدست

[mr.vinyzo]

_ Reza _ خب اون زمان باهاش خیلی چیزا میشد گرفت

[_ Reza _]

عجب.

[Maaah]

آرزو میکنم، از ته قلبم که منم یه روزی خودم پول دربیارم :(((

[Maaah]

پول مامان‌بابا خوبه‌ها ولی کیف نمیده

[JuDi]

Maaah سیسی تزریق انگیزتو کجا انجام دادی منم برم

[Maaah]

JuDi لباس کارآموزی خریدم
هرروز جلوی آینه‌ام دیگه 🥲

[Maaah]

خیلییییی خوشگله، خیلی. قربونت برم که ^^

[mr.vinyzo]

_ Reza _ خواهش میکنم

[Maaah]

هعی :(((

[Maaah]

ای بابا، خانوم x بد شد که

[Maaah]

سکوت امروز تو، عین سکوت اسفند ۴۰۲ من بود.

[پرستو بابایی]

از آدما بدم میاد

[Maaah]

خدایا، ولی من این چند وقته دختر بدی بودم که. اینکه تو خوبی یعنی یه جای کار میلنگه

[JuDi]

Maaah عزیزمم مبارکه

[melancholy]

بزرگترین زندان انسان
افکار محدودش است...!
هرچه تفکر محدودتر باشد
میله‌های زندان؛
قطورتر خواهد شد!

[Maaah]

JuDi مررررسیییی خانوم ناظم 🩷

[ari_14]

:)))

[mahdi.ek]

از دبیرستان تا حالا
کلا حساسیتم روی شکست و نتیجه نامطلوب خیلی کمتر شده
خیلی خیلی کمتر
این نتیجه گرا نبودنه خوبه ها
ولی حس میکنم دیگه زیادی دارم از اون ور بوم میفتم
و میگم خب مهم نیست و واقعا هم مهم نیست ظاهری نمیگم در صورتی که این اصلا برای من تعریف نشده بود تا چند سال پیش یچیزی برای من مهم نباشه مگه میشه ؟
اگه حساسیت گذشته رو داشتم طبیعتا با خودم اینجوری رفتار نمی‌کردم
و خودمو قرار بود به شدت سرزنش کنم
ولی این شل گرفتنه هم خوبه هم از طرفی خیلی بد
فیدبکم نسبت به نتیجه نامطلوب خیلی تغییر کرده

[69285658fdd167]

Hhh Hh هم اسمت