هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
کم کم داشت دستم میومد چجوری بازی کنم با جی تی ای
تا اینکه با یه ماشین مسابقه خوشگل رفتم پیش یه دختری که انگار عشقم بود
خواستم ببرمش دور دور
ولی اشتباهی یه بمب انداختم زیر پامون و هر دومونو کشتم
خدایا دارم میمیرممممم از خندهههه -
کم کم داشت دستم میومد چجوری بازی کنم با جی تی ای
تا اینکه با یه ماشین مسابقه خوشگل رفتم پیش یه دختری که انگار عشقم بود
خواستم ببرمش دور دور
ولی اشتباهی یه بمب انداختم زیر پامون و هر دومونو کشتم
خدایا دارم میمیرممممم از خندههههMichael Vey من در حساس ترین موقعیت های زندگی:
-
Michael Vey من در حساس ترین موقعیت های زندگی:
-
وای یادش میفتم اشکم در میاد از خنده
-
تازه یکی هم ننداختم، چند تاا بمب انداختم
-
وای یادش میفتم اشکم در میاد از خنده
Michael Vey خیلی خندیدم به این جمله خیلییی چون تجربشو دارم
-
اخه چرا بمب باید انقدر دم دست میبود
-
تازه یکی هم ننداختم، چند تاا بمب انداختم
Michael Vey وایییییی
تعمدی نبوده احیانا؟ -
Michael Vey خیلی خندیدم به این جمله خیلییی چون تجربشو دارم
E.B.BUTTERFLY یه جاش هم رفتم پیتزا فروشی پیتزا بخورم
بعد گفتم برم تو آشپزخونهش شخصا از آشپز ها تشکر کنم بابت پیتزا
بعد دیدم همه دستشونو به حالت تسلیم اوردن بالا
اومدم بیرون آشپزخونه دیدم مشتری ها هم تسلیم شدنبعد دقت کردم دیدم دارم با از چیزای آتش نشانی تهدیدشون میکنم
-
E.B.BUTTERFLY یه جاش هم رفتم پیتزا فروشی پیتزا بخورم
بعد گفتم برم تو آشپزخونهش شخصا از آشپز ها تشکر کنم بابت پیتزا
بعد دیدم همه دستشونو به حالت تسلیم اوردن بالا
اومدم بیرون آشپزخونه دیدم مشتری ها هم تسلیم شدنبعد دقت کردم دیدم دارم با از چیزای آتش نشانی تهدیدشون میکنم
Michael Vey
ای کاش اونجا بودم...🥲 -
Michael Vey وایییییی
تعمدی نبوده احیانا؟E.B.BUTTERFLY نمیدونم گفت بزن رو مپ تا ببینی مثلا نزدیک ترین کلاب کجاست
منم چند بار با موس کلیک کردم چون نمیدونستم این مپ اصلا چجوری میاد
بعد هیچی دیگه پرت شدیم هوا.. نگو داشتم بمب مینداختم زیر پامون -
من دیگه با این جی تی ای بازی نمیکنم اه
-
E.B.BUTTERFLY نمیدونم گفت بزن رو مپ تا ببینی مثلا نزدیک ترین کلاب کجاست
منم چند بار با موس کلیک کردم چون نمیدونستم این مپ اصلا چجوری میاد
بعد هیچی دیگه پرت شدیم هوا.. نگو داشتم بمب مینداختم زیر پامونMichael Vey پس با موتور داشتین پرواز میکردین
شنیده ها حاکی از اینه که حتی عقاب هم توی محدوده پرواز شما جرات نکرده لونه درست کنه -
حق و اطلاع نداری و جای کسی زندگی نکردی
پس قضاوت نکن درسته می دونم طاقت دیدن ناراحتی افراد رو نداری
اما مگه از تو کاری بر میاد جز دل داری که اینم انگار تو این خوابگاه ممنوع یا فقط کار یک نفرامروز چند نفر هی حالشون بد شد تا الان نصف شب هم ادامه داشته
زندگی چیه واقعا ها؟
هی به خودم میگم جای کسی نیستی پس کاری هم نمی تونی بکنی ولی نمیشه که فقط نگاه کرد خیلی جلو خودمو می گیرم هیچی نمی گم
یعنی چی بزار گریه کنه بهش هیچی نگید راحت باشه اوکیه گریه کنه ولی اونم حدی داره
نمیشه گذاشت که حال افراد بد باشه قصاوت و کناش نباید کرد ولی دیگه ادم که هستیم نباید نسبت بهم ناراحت باشم در پی رفع ناراحتی باشیم!؟
همین طور بزاربم طرف حالش بد باشه؟هی میگه ولش کنید شده
درسته تو هوای همه رو داری ولی فکر نکن بقیه دل ندارن و فقط تو می دونی چی درسته چی غلطه
ادم خوبی هستی می دونم ولی یکم سنجیده فکر کنادم قلبش درد میگیره جلوش هی ادم ها حالشون بد باشه گریه کنن بلرزن و فقط بشینه نگاه کنه بگه گریه کن
همین نتیجه گذاشتن گریه کردن شما و حرف نزدن و دل داری درست درمون شد شبی
رنگش سفید شد بود دیگه رفت از حالای لعنت به این دنیا مزخرف و پوچ عه
-
خدایاشکرت که منو تو مسیری نزاشتی که مستقیم رو درد رو با غم و رنج مردم باشم من واقعا طاقت شو ندارم
مثل اون شب تو دانشگاه صدا داد و گریه ها از بیمارستان میومد من این طرف داشتم گریه می کردم
انگار من کسی عزیز از دست دادمغم
سرما
مرگ
رنج
لذت
و سر در گم و دور از سر چشمههعییییی
زندگی