هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
Michael Vey
تخصص برو دندونf.nalist وای
یا اینم یه بنده خداهایی میگن:
+رشتت چیه؟
_پزشکی
+عه؟ کدومش؟
_یعنی چی؟
+مثلا قلب میخونی داخلی میخونی عمومی میخونی چی میخونی؟ -
f.nalist وای
یا اینم یه بنده خداهایی میگن:
+رشتت چیه؟
_پزشکی
+عه؟ کدومش؟
_یعنی چی؟
+مثلا قلب میخونی داخلی میخونی عمومی میخونی چی میخونی؟Michael Vey همین چند روز پیش من تو آرایشگاه
-
f.nalist وای
یا اینم یه بنده خداهایی میگن:
+رشتت چیه؟
_پزشکی
+عه؟ کدومش؟
_یعنی چی؟
+مثلا قلب میخونی داخلی میخونی عمومی میخونی چی میخونی؟در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
f.nalist وای
یا اینم یه بنده خداهایی میگن:
+رشتت چیه؟
_پزشکی
+عه؟ کدومش؟
_یعنی چی؟
+مثلا قلب میخونی داخلی میخونی عمومی میخونی چی میخونی؟منظورم از این مکالمه اینه که تصور بعضیا اینه که از همون ورود به دانشگاه یه تخصص خاصی میخونیم
-
Michael Vey همین چند روز پیش من تو آرایشگاه
-
یادمه موقع انتخاب رشتم دوستم میگفت بزن پزشکی قلب🥲
-
_ Reza _ آره
جدیده
اهااااااااا
یه انیمیشنی که قططططعا باید ببینی اگه ندیدی
شیر شاه یک و نیم با دوبله گلوری هست
تاکید میکنم شیرشاه یک و نیم با دوبله گلوریو
شرک ۲ با دوبله گلوری
اگه ندیدی که خوشبحالت اگه دیدی حتما ریواچ کنبرای ریواچ پاندا کنگفوکار ۱ رو هم پیشنهاد میدم شدید @Neo-ی-دیوونه
Michael Vey اینارووووو همه دیدم
من یه انیمیشن بین پیشکسوتم جدید پیشنهاد نداری ؟ مثل همین ربات وحشی
-
دلم میخواست فیلمای وردپرسو ببینم ولی نت گند زد به اعصابم کامپیوترو خاموش کردم
هر ۱ ثانیه قطع میشه -
رونالدو و جورجینا هم امروز نامزد رسمی شدن بعد 5 6 تا بچه
-
Michael Vey اینارووووو همه دیدم
من یه انیمیشن بین پیشکسوتم جدید پیشنهاد نداری ؟ مثل همین ربات وحشی
_ Reza _ اهاا
پس چیز
ای بابا اسمش چی بود
یه انیمیشن قدیمی هست
به سوی الدورادو
اینم بامزستتجدیدا رو شخصا زیاد ندیدم
اما از luck اگه اشتباه نکنم هم تعریف میکنن -
ناشناسای فرزام مشکوکن
-
E.B.BUTTERFLY خب
قبلا برات بی اهمیت بوده یا اصلا اهمیت نداشته
شاید به این دلیل که اون زمان بیشتر دیده میشدی و متوجهت بودن و به اصطلاح براشون مهم تر بودی برای همینم هیچ وقت خودت رو نیازمند توجه شون ندیدی(در واقع مثل این حرف که میگن آدما وقتی یچیزی رو دارن قدرشو نمیدونن، بعد که از دستش میدن حسرتش رو میخورن و ناراحتن برای از دست دادنش)و درباره دوره ای که با همسن و سال هامون ارتباط خوبی داشتیم برخلاف خانواده...
تقریبا خیلی از نوجوون ها تو دوره بلوغ و کمی بعدش تجربه میکنن اینو و میخوان مستقل باشن(حس استقلال طلبی مضاعف میشه)و الان و در این لحظه خودمون رو نیازمند توجه و درک شدن توسط اطرافیانمون بخصوص خانواده می بینیم...
بنظرم اقتضای سنمون هست+ اینکه تو این دوره یه جورایی آینده خودمون رو رقم میزنیم و بار زیادی از زندگی(تصمیمات) روی دوشمون میفته، و نیاز به حمایتگر بیشتر حس میشهبابونــــه چقدر قشنگ و دقیق گفتید
دقیقا با این جمله موافقم که آدم تا زمانی که یک نعمتی رو داره قدرش رو نمیدونه و فکر میکنه باید هم همینجوری باشه ولی وقتی از دستش میده تازه متوجه میشه این لطف خدا بهش بوده نه یک اتفاق طبیعی!
من راستش نمیدونم چرا حمایت خانواده ازم به مرور کمتر و کمتر شد. یجورایی تنها شدم.
قبلا خیلی روی من حساس تر بودن (به شدت زیاد) ولی الان اون نظارت گذشته رو ندارن. مثل یه حالتی که: صبا اگه به یه مشکلی بر بخوره خودش میتونه حلش کنه یا نه بهتره بگم باید بتونه خودش حلش کنه. حالا اگه این وسط به مشکلی برخورد بازم خودش میاد و مشورت میگیره ما هم بهش راه حل منطقی رو میدیم دیگه خودش میدونه گوش بده یا نه.
دقیقا! وقتی توی مرحله حساسی از زندگی قرار میگیریم طبق عادت همیشگی خودمون رو نیازمند به حمایت اطرافیانمون میبینیم، علت اینکه قبلا همچین احساسی رو نداشتیم خب شاید به این خاطر باشه که به مسئله آنچنان مهمی هم در زندگیمون برنخورده بودیم. و توی همین نقطه مهم یهو میبینی: عههه من که تنهام، پس کجاست اون حمایت های قبلی؟ کجاست اون ذوق و شوق خانوادم وقتی برای اولین بار راه رفتم یا گفتم: «مامان!»
چرا خبری از اون تشویق های پدرم وقتی توی کوچه تند و تند با دوچرخه رکاب میزدم، نیست؟
دقیقا مثل گذاشتن عینک روی صورت میمونه. وقتی به صورت ممتد و طولانی روی صورتت باشه حتی ممکنه خودت رو در حال پیدا کردن عینکت ببینی! چرا؟ چون به حضور مستمرش روی صورتت عادت کردی ولی وقتی اون رو درمیاری تازه متوجه جای خالیش میشی و اون رد قرمزی رو هم که روی بینی گذاشته نشان از همون حضورش بوده.