|
شعردانه
هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
Maaah مخاطب داره میدونم ولی عقیده من اینه حرفت رو به روی خود طرف بزن
تو اوایل خوابگاه من با بزرگترین فرد خوابگاه که همه گنده میدونستن دعوا کردم چون داشت غیر مستقیم تیکه مینداخت فکر میکرد منم مثلا از اونام که چیزی نمیگم یا میترسم و فلان...رفتم جلو صورتش وایسادم گفتم اولا حرفی داری به روم بگو و بعدش که طولانیه...
باهم آشتی کردیم ولی کلی میگم -
Maaah خلاصه این کار جواب میده فقط نکتش اینه جلو همه نه! جلوی بقیه گند کاریه...
میگی میتونم چند لحظه باهات صحبت کنم میرید و باهاش حرف میزنید میگی مثلا فلان حرکتت منو ناراحت میکنه شاید تو خودت با این قصد انجام ندی و... یا در مورد هر موضوع دیگه
تو آدم خوب بودن خودت رو نشون بده اگه اون بعد اون هم بد رفتار کرد دیگه مشخص میشه رفتار تو هم باهاشدارد زمان آمدنت دیر می شود...
-
Maaah خلاصه این کار جواب میده فقط نکتش اینه جلو همه نه! جلوی بقیه گند کاریه...
میگی میتونم چند لحظه باهات صحبت کنم میرید و باهاش حرف میزنید میگی مثلا فلان حرکتت منو ناراحت میکنه شاید تو خودت با این قصد انجام ندی و... یا در مورد هر موضوع دیگه
تو آدم خوب بودن خودت رو نشون بده اگه اون بعد اون هم بد رفتار کرد دیگه مشخص میشه رفتار تو هم باهاش -
خب تودلی بسه، برم حموم بعدم لباسامو جمع کنم.
-
-
Batman اتفاقا من راحت میتونم حرف بزنم درباره اینجور مسائل. فقط من دو، سه نفرن خیلی رو اعصابمن اونا هیچجوره با حرفو اینا اوکی نمیشن اکثرنم تودلیهام درباره اوناس.
Maaah آره همیشه اینطور آدما هستن...به این نوع آدما کلا نباید زیادی رو داد چون فک میکنن شاخ هستن یا احساس قدرت میکنن
یه حد سلام و علیک و حرف های معمول چون بیشتر از این ظرفیتشون نیست
تو خوابگاه ما هم هستن این طور آدما...مخصوصا وقتی چند نفرشون باهم جور میشن که واویلا میشه
-
هرچی بشه و نشه
دنیا هنوز قشنگیاشو داره...
#تودلی -
امروز تشییع جنازه بودم
صدای جیغ ها تو گوشمه...
تصویر گریه ها تو چشممه...
وقتی که داشتن تلقین می خوندن براش
اِسمَع... اِفهَم...
وقتی که داشتن میذاشتنش تو قبر و سرش خورد به سنگ لحد...
وقتی این آیه خونده شد مو به تنم سیخ شدأَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ
آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریدهایم، و بسوی ما باز نمیگردید؟!خدا رحم کنه بهمون...
یا علی و یا علی ...
-
امروز تشییع جنازه بودم
صدای جیغ ها تو گوشمه...
تصویر گریه ها تو چشممه...
وقتی که داشتن تلقین می خوندن براش
اِسمَع... اِفهَم...
وقتی که داشتن میذاشتنش تو قبر و سرش خورد به سنگ لحد...
وقتی این آیه خونده شد مو به تنم سیخ شدأَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ
آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریدهایم، و بسوی ما باز نمیگردید؟!خدا رحم کنه بهمون...
🫶
️
