هرچی تودلته بریز بیرون7
-
من شبا خودمو گم ميكنم و وجودم پُر ميشه از آدمی كه ديگه خيلی وقته شبيه من نيست...
-
Hg L 0 اره
دقیقا یادمه
یه دختر بودم
یه دختر با تمام دنیای فانتزیش
با تمام روحیات نرمش
با یه عالمه تخیل
تخیلی که میتونست یه اتاق رو تبدیل به قصر کنه
و یه عالمه دوستای خیالی
یه دختر که رویاهای قشنگ برای آیندش ساخته بود
به خودش قول داده بود شبیه ادم بزرگا نشه
اون بچه کسی نبود که جامعه ازم میخواست
"تو باید محکم، خشن و همیشه اخمو باشی"
این دختریه که همه تشویقش میکنن
همین شدم
راستش نشدم فقط تظاهر کردم که هستم
برای سال های خیلی طولانی
وقتی با کیدراما اشنا شدم ، اون بچگی منو قلقلک داد
بخشی از شخصیتم رو ارضا میکرد که سال ها قایمش کرده بودم -
الان سعی میکنم حواسم به اون بچه کوچولو هم باشه
هم خودم هم دوستم(با این که احتمالا خودش نمیدونه)
برا همین خیلی به کیدراما نیازی نیست
براش مداد شمعی خریدم
دفتر رنگ امیزی سیندرلا خریدم
حواسم بهش هست
نمیذارم تنها بمونه و هیولا بشه
که خشمش نابودم کنه... -
کاش زودتر نتیجه کنکور بیاد کاش دادشم اینجا که من هستم قبول بشه اون چیزی که دوست داره
و دروغ چرا من شدیدا به وجودش نیاز دارم و دلم براش تنگ میشه

لعنت به دوری
استاد چی میشه نری دبیری زیست ها؟ یک چیز بهتر بیاری؟ و یا پشت نمونی -
به خودم برای کمک به خودم خیلی نیاز دارم ولی خودمو رنجوندم

-



























-








-




























-

















-

️
️




-
️
️
️
️
️
️

-










-





































-


️


️
️


|
شعردانه


