هرچی تودلته بریز بیرون7
- 
واقعا تمام انرژی مو میگیره از معاشرت باهاش


 - 
اخه یه بار دوبار نه که همش تکرار بشه
از دست یکیشون خلاص میشم گیر یکی دیگه میافتم اه - 
چرا یه بار فقط یه بار اون چیزی رو اونجوری که میخوام نمیشه!!
 - 
زندگیم بهم ریختست کاش میتونستم بهش نظم بدم...
 - 
moBn
از لیسانس معماری... ولی فرقی نداره و مهم نیست.
در هر صورت باید کنکور انسانی بدم.S.daniyal hosseiny در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
moBn
از لیسانس معماری... ولی فرقی نداره و مهم نیست.
در هر صورت باید کنکور انسانی بدم.موفق باشی پسر
 - 
ساکت شدم، نه اینکه نشان رضایت است
گاهی سکوت، قطع امید از مخاطب است - 
همه چیز باید از یه جایی به بعد متوقف میشد
 - 
تا همین پارسال دو نفر از آدمایی که توی زندگیم بودن
و خیلی مهم بودن برام خیلیییی ها
الان هیچکدومشون نیستن - 
دانشجو کیه؟اونی که دائم توی اتوبوسا اسیره.
 - 
تا همین پارسال دو نفر از آدمایی که توی زندگیم بودن
و خیلی مهم بودن برام خیلیییی ها
الان هیچکدومشون نیستنnazanin.mirzai آدما میان که برن
 - 
ساکت شدم، نه اینکه نشان رضایت است
گاهی سکوت، قطع امید از مخاطب استnazanin.mirzai در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
ساکت شدم، نه اینکه نشان رضایت است
گاهی سکوت، قطع امید از مخاطب استحقققق فراوان
 - 
هوفففففف
چرا این زمان و این زندگی حال م
یک جوری که هر مدت یک بار دارم گریه میکنم اونم من
اونم وقتی که شرایط سختی رو و دشوار تر و پشت سر گذاشتمامشب دیگه مستقیم با خدا حرف زدم
بدون واسته قبلا اول به امام رضا می گفتم
اما این بار به جز اینکه به امام رضا بگم نشستم با خودش حرف زدم
تو هوا سرد اینجا و تقریبا یکمی سنگین گریه کردم برای منی که نباید گریه کنم باید مراقب خودم باشم
نکنه غمگین باشم ناراحت باشم
ان شاالله که مشکلی پیش نیاد برام ولی من نیاز داشتم با خودش حرف بزنم و برای خودش گریه کنم
می خواستم بدونه جز خودش هیچ کس دیگه ندارم که باهاش حرف بزنم هیچ کس نیست درکم کنه
حتی مادرمخدایا حالم خیلی بده
از زندگی از رفتارم رفتار ها از غم از درد از حس و حال ها گیج کننده و رنج آور از دوری از خانواده امخستتتتتتته شدم
از خودم که نمی تونم کنترل کنم خودمو بگم باباااا ول کن غم چی رو می خوری ؟
چی می خوای هااا؟
از اینا خستممی فهمی یک و تنها خدایا میشه برام رفاقتی نمی دونم مادرانه نمی دونم چی بگم میشه کمکم کنی
من نمی تونم دست من باشه می زنم زیر زندگی مگه من چقدر توان دارم چقدر خودت باید مراقبم باشی خودت تا اینجا کنارم بودی خودت منو بهتر از همه می شناسی درد و رنج و خوشی هامو دیدی
بیاو راه نشونم بده کمکم کن درست برمیا تموم شه یا نتیجه درستی بده یا خوب بگذره
چون من توانایی کنترل این حال و روز مو ندارم
خستم
تنگ و خفه کننده است یک زمان های - 
سردرد
سرما
چشمام می سوزه
کمی گلودرد
و
.......
نیاز دارم ساعت ها بخوابم نفهمم چی به چیه
 - 
هوفففففففففففففف
 - 
هیچ کس هیچ کس هیچ کس
جز خودت مهم نیست و هیچ کس جز خودت حالتو درک نمیکنه و نمی تونه حالتو خوب کنهدست بزار رو زانو هات دست خودتو بگیر بلند شو ادامه بده
ساکن موندن باخت ننگینی هستحالا خود دانی
 - 
nazanin.mirzai آدما میان که برن
_ Reza _ فکرش رو نمیکردم هیچوقت
دوست صمیمی ۱۰ ساله ام بود - 
nazanin.mirzai در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
ساکت شدم، نه اینکه نشان رضایت است
گاهی سکوت، قطع امید از مخاطب استحقققق فراوان
 - 

 
 |
شعردانه


