شعردانه
هرچی تودلته بریز بیرون7
-
چقد پیر شدیم مرد
"تو دلی" رو از سه دیدیم
تا ۷ اش هم اومده انگار...
کاش هیچ وقت اونقد زمان نمیگذشت ک تو خونه ی خودمون هم غریبه شیم...
ولی حداقلش اینه که بوی ترمه ی مامان بزرگ هنوز میاد
اثرات خانم مدیرو هست هنوز
خونه هنوز شوق و ذوق داره..
چراغاش روشن
همیشه هم پر نور
تا ببینم کی باز دلم تنگ میشه برات که برگردم... -
Mehrsa 14 در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
Zahra.HD
ممنونننن🫂
چطورییی زهرا؟نمیدونم چطوری ام
واقعا نمیدونم
خیلی بدبختیا دارم ولی خب سعی میکنم دوستشون داشته باشم
-
۳ سال پیش همینجا تودلی ۵
امیرمحمد شاکری بهم گفت دلیل اینکه تو تغییر رشته نمیدی این نیست که از هندسه بدت میاد قطعا یه دلیل دیگه ای داره
بلاخره پارسال تونستم برای چیزی که دوستش دارم بجنگم
بعد سه سال میل و خواستن به چیزی منو مجبور میکرد ساعت ورزشمو کمتر کنم ساعت خوابمو کمتر کنم
من جنگیدم البته متاسفانه بعد ۱۵ اردیبهشت یه افت انرژی و بازدهی فوق العاده فوق العاده شدیدی داشتم
کنکور که تموم شد دو هفته فقط استراحت کردم خوردم و خوابیدم
ولی میدونستم من آدم خوردن و خوابیدن نیستم
میدونستم چیزی که دوست دارمو تو تهران نمیارم
قطعا مازندران گیلان و شهرای دیگه میاوردم
ولی تهران نه...
خب من نمیخواستم اینو
۱۲ مرداد که تولدم بود تصمیممو گرفتم
من بعد یه سال واقعاااا جنگیدن فهمیدم ۸۰ درصد بحث هایی که اینجا تو تودلی کردم احمقانه بود
۹۰ درصد بازخوردام به یه سری رفتارهای اطرافیان حماقت بود خب طرف اینو گفت که چی؟ و...
فهمیدم پیگیری دائم اخبار ۱۰ تا کانال ۱۰ تاپیج و...
احمقانه ترین کار ممکن بود
پس تمام کانال هامو پاک کردم چون خبر از اطرافیان میرسه کلا جامعه اینجوریه
و در نهایت به عنوان کسی که واسه سال دوم پشت مونده احساس آرامش دارم
البته من انتظار رتبه ۴۰۰۰ نداشتم دقیقا دو ماه آخر و روزایی که کنکور عقب افتاده بود درحال متلاشی شدن بودم
یعنی مطمئنم اگه دو ماه آخرم عین قبل شمشیر میزدم با همون نیت قبلی ( سکانسای آخر محتارنامه)
الان حداقل ۲۰۰۰ میشدم
بقیه اشم واسه این بود که ۳ تا از درسای مهم نهایی رو خراب کردم
و در نهایت ما رفتیم
با قدرت بیشتری بجنگیم
صرفا اومدم بگم
من زندم
حالمم خوبه
همینGharibe Gomnam سلام دختر
حقیقتا خوشحال شدم که یادت بود اینجام یه رفقایی داشتی و اومدی یه خبری بدی بهشون
خیلی دوستت دارم
️ -
چقد پیر شدیم مرد
"تو دلی" رو از سه دیدیم
تا ۷ اش هم اومده انگار...
کاش هیچ وقت اونقد زمان نمیگذشت ک تو خونه ی خودمون هم غریبه شیم...
ولی حداقلش اینه که بوی ترمه ی مامان بزرگ هنوز میاد
اثرات خانم مدیرو هست هنوز
خونه هنوز شوق و ذوق داره..
چراغاش روشن
همیشه هم پر نور
تا ببینم کی باز دلم تنگ میشه برات که برگردم...ramses kabir سلام رامسس
نه راستش شوق نداره..
چندتا از چراغام سوختن کسی نمیخواد عوض کنه
-
فکر کنم واقعا کند ذهنم و کند خوان
چون این زمانی که من گذاشتم رو هر کی بزاره قطعا فول میشه نه اینکه مثل من حتی ندونه چیو خونده -
۳ سال پیش همینجا تودلی ۵
امیرمحمد شاکری بهم گفت دلیل اینکه تو تغییر رشته نمیدی این نیست که از هندسه بدت میاد قطعا یه دلیل دیگه ای داره
بلاخره پارسال تونستم برای چیزی که دوستش دارم بجنگم
بعد سه سال میل و خواستن به چیزی منو مجبور میکرد ساعت ورزشمو کمتر کنم ساعت خوابمو کمتر کنم
من جنگیدم البته متاسفانه بعد ۱۵ اردیبهشت یه افت انرژی و بازدهی فوق العاده فوق العاده شدیدی داشتم
کنکور که تموم شد دو هفته فقط استراحت کردم خوردم و خوابیدم
ولی میدونستم من آدم خوردن و خوابیدن نیستم
میدونستم چیزی که دوست دارمو تو تهران نمیارم
قطعا مازندران گیلان و شهرای دیگه میاوردم
ولی تهران نه...
خب من نمیخواستم اینو
۱۲ مرداد که تولدم بود تصمیممو گرفتم
من بعد یه سال واقعاااا جنگیدن فهمیدم ۸۰ درصد بحث هایی که اینجا تو تودلی کردم احمقانه بود
۹۰ درصد بازخوردام به یه سری رفتارهای اطرافیان حماقت بود خب طرف اینو گفت که چی؟ و...
فهمیدم پیگیری دائم اخبار ۱۰ تا کانال ۱۰ تاپیج و...
احمقانه ترین کار ممکن بود
پس تمام کانال هامو پاک کردم چون خبر از اطرافیان میرسه کلا جامعه اینجوریه
و در نهایت به عنوان کسی که واسه سال دوم پشت مونده احساس آرامش دارم
البته من انتظار رتبه ۴۰۰۰ نداشتم دقیقا دو ماه آخر و روزایی که کنکور عقب افتاده بود درحال متلاشی شدن بودم
یعنی مطمئنم اگه دو ماه آخرم عین قبل شمشیر میزدم با همون نیت قبلی ( سکانسای آخر محتارنامه)
الان حداقل ۲۰۰۰ میشدم
بقیه اشم واسه این بود که ۳ تا از درسای مهم نهایی رو خراب کردم
و در نهایت ما رفتیم
با قدرت بیشتری بجنگیم
صرفا اومدم بگم
من زندم
حالمم خوبه
همین -
Gharibe Gomnam
بهت افتخار میکنیم=)
️Hhh Hh در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
Gharibe Gomnam
بهت افتخار میکنیم=)️Zahra.HD در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
Gharibe Gomnam سلام دختر
حقیقتا خوشحال شدم که یادت بود اینجام یه رفقایی داشتی و اومدی یه خبری بدی بهشون
خیلی دوستت دارم️بچه ها من اینجارو هیچوقت یادم نمیره
اینجا مثل خانواده دوم منه اینو جدی میگم نه صرفا یه شعار
به ما میگن مدرسه خونه دوم شماست و آدماش خانواده دومتون ولی مدرسه هیچوقت خونه دوم نبود
محل آسایش نبود واقعا
یه سری بچه ها میان میگن آلا دیگه اون آلای سابق نیست و...
ولی یه وقتایی میبینی بچه هایی که سال ۹۷ ۹۸ عضو شدن یه سری میزنن ما هیچوقت به مدرسه‌ای که میرفتیم دلمون نمیخواد سربزنیم بعد چی میشه به یه یاد اینجا میفتیم؟
چون یه چیزی ما رو به اینجا می‌کشونه حتی اگه انکارش کنیم
و منم رفقامو اینجا یادم نمیرهخانم زهرا همرنگ منم خیلی دوستتون دارم اصلا یه تیکه از قلبم متعلق به شماست
احساس میکنم پیام دیشبم اون روی جدیمو نشون داد الان خوندمش خندم گرفت من اینجا معمولا اینطوری حرف نمیزنم -
چند روز پیش داشتم فکر میکردم
نکنه یه روز هوش مصنوعی از اطلاعات و گفتگوهایی که اینجا داشتیم استفاده کنه تا بهمون آسیب بزنه
نه ولی این یه دغدغه ایه واسه خودش
خنده دارش مثلا coplite میگه اگه گفتگو و حافظه گفتگومونو پاک کنی چیزی یادم نمی‌مونه ولی بین حرفاش وقتی یه سوال مشابه سوال چه میدونم یک ماه پیش میپرسم سوتی میده -
الان داشتم نگاه میکردم به یه نتیجه‌ای رسیدم
هرچی حضور ما کمتر بشه حضور خانم مدیر بیشتر میشه
من الان دارم یه پیامایی میبینم که میگم وااای این خانم مدیر مثل خانم مدیرِ تودلی ۱ و ۲ داره پست میزاره -
واقعا امروز روز بدیه
دیر از خواب بیدار شدم
کارتمم جا گذاشتم نه صبونه داشتم نه ناهار دارم
اناتومیم بلد نیستم
بپرسه ازم واقعا میتونم بشینم گریه کنمฅ Neo
سلام زینب خوبی؟
فکرکنم زینب بودی من اسمارو با اکانت های قبلی بهتر یادم می‌مونه باز جای شکرش باقیه این بار که اومدم اسما عوض نشدن زیاد
ببین انقدرررر خودت رو سرزنش نکن
اگه الان تو این مقطع بعضیا ازت بهترن تو تلاشتو بکن قطعا با این تلاش مداوم یه زمانی میرسه که ازشون جلو میزنی
این چیزایی که میگی زندگیه...
حدودا ماه پیش یه خانمی زنگ درمونو زد نمیشناختمش
گفتم بفرمایید گفت اینجا منزل فلانیه؟ گفتم بله بفرمایید گفت شما خانم ریحانه فلانی هستین؟ گفتم بله چیزی شده؟
گفت کارتتونو یه کوچه پایین تر پیدا کردم به خواهرم نشون دادم گفتن مال شماست ؛ خنده دارش اینه من تا اون لحظه اصلا نفهمیده بودم که کارتمو گم کردم اصلا باورم نمیشد فکرکردم طرف دزده ؛ بعد رفتم دیدم نه واقعا کارتم نیست خلاصه کارتمو بهم داد و خانمه حدودا ۴۰ ساله بود
عینکمو با جاش سر صندلیم گذاشتم بعد اومدم خونه تازه فهمیدم جا گذاشتم ؛
یه نفس عمیق بکش تمرکز کن چون دائم فکرت این ور و اونوره مثل من نمیتونی تمرکز کنی
تو الان مثل یه بچه‌ی دهمی هستی که تازه وارد دبیرستان شده
مثل یه کلاس اولی که تازه وارد مدرسه شده
فقط کاری که باید بکنی رو انجام بده به مرور زمان قلق دستت میاد به مرور زمان یادمیگیری چطور انجامش بدی
ولی انقدررر حال بد به خودت نده چون فقط بازدهیت رو خراب میکنه
ببخشید رو تودلیت ریپلای زدم دلم نمیخواست انقدر باحال خراب ببینمت
-
من تازه فهمیدم این تودلی ۷ هفت هست
-
ای بابا چرا منو صدا نزدین؟ من باید صفحه اول میبودم
