|
شعردانه
هرچی تودلته بریز بیرون7
-
بعد الان اینجوریام که از خوابگاه هم متنفرم، میخوام برم خونه دیگه هیچی اینجارو نمیخوام
-
مغزم؟
حسش نمیکنم! -
یادتونه من ذخیره بودم چه ادا اصولی درمیاورم؟
واقعن متاسفم بر خودم با این مغز کوچولوم -
چرا فک میکنن من ۱۷ تا بیماری مرتبط با کلیه رو با علائم، درمان، پیشگیری و هزارتا نکته میتونم حفظ کنم؟ :||||
-
Maaah واقعیتش اصن این موارد تئوری خیلیاشون اونقدری که اهمیت داده میشن در عمل بدردبخور نیستن
واس رشته ما ۲ سال علوم پایه خود پزشکا میگن شاید زیر ۵ درصد به درد بخوره جایی -
-
_ Reza _ همین اصلن ما کارمون تجویز نیست که بخوایم بیماریهارو تفکیک کنیم از هم. بعد اصلن لازمم نمیشه تو بالین
-
هعییییییییی
هی زمان بگذره خب بزرگ بشی با چیزای جدید ت. زندگی مواجه بشی بعدش بدست بیارید بعد دوباره مرحله بعدی
خب کی چی بشه
قبل ما هم اینا رو گذروندنباید از این زندگی یک چیزای رو گرفت رو رفت اگرنه که. همه به مرور بزرگ شدن کار کردن زندگی کردن خانواده و بچه و دوباره همین سیکل
و تهش اینه هر چیزی دنیاییی روبه فنا میره چون کل دنیا فانی ه
حالا هرچقدر می خوای دنیایی پیش برو دنیایی فکر کن
به سمت پوچی هپس زیادمسر پوچ خودتو اذیت نکن
ولی برای زندگیت ارزش قائل باش این زمانی که در اختیار تو قرار داده شده خوب ازش استفاده کن
مثل بازی شطرنج تمیز بازی کن یا بگم تمیز زندگی کنهعییییییی
زندگی راحت نبود نخواهد بود
سعی کن از چیزای که دوست داری لذت ببری
اوکی؟ -
و کم من ثنای جمیل
-
دلم برای شهرمونتنگ میشه🥺
-
بهتر بگمبرای امام زاده و اونمحیطش
برای مسجد ها برای با دوستام بودن
برای دعا ها برای قبر ها
برای رفیق شهیدا برای مرده ها ی زنده برای قبر هم نامم
براییییییی
یک دل سیر زل زدنبه درخت گردوهعی
صدا دعا صدا قرآن
اوج ارامش برام این شهر درخت هاش جوی آب ها آبشار کوه هاتا وقتی چیزی که داشتی رو از دست ندادی خوب قدرشو درک نمی کنی
-
خدایا اون راهی که به صلاحمه رو جلوم بزار واقعا یه دوراهی بزرگیه که دوسال آینده زندگیم رو تحت شعاع قرار میده
_ Reza _
دو سال هیچی نیست.
مشورت کن، فکر کن، تصمیمی که فکر میکنی درستترینه رو بگیر و اینقدر سختش نگیر زندگی رو.
شد شد نشد هم فدای سرت. برگرد. دوباره از اول. -
اروم باش
هم حساسیت داره هم الان سرما خورده
می دونم صدا مریض اذیتت میکنه ولی چاره ای نیست باید بتونی بخوابیسردرد هم که داره نیاد سراغم
