شعردانه
هرچی تودلته بریز بیرون7
-
_ Reza _
فیلم ازت زیاده. کدومش؟S.daniyal hosseiny آقا رضا رضا جان
-
S.daniyal hosseiny آقا رضا رضا جان
_ Reza _
از خواب غفلت بیدار باید بشی واقعا. خستهم کردی. -
به شخصه بهعنوان یه دانشجو بوس نمیخوام حالا دیگه بقیه رو نمیدونم.
-
امروز کلا روز بد شانسیمه
اول که خواب موندم (۷/۵ پاشدم درحالی که کلاس ۸ بود) بعدش درسی رو که با استادش خیلییییی رودروایسی دارم ۱۳/۵ شدم بعدش اتودمو تو کلاس جا گذاشتم بعدش ماگی که کادو تولدم بودمو شکستم بعدش قابلمهی برنجم از بالا انداختم زمین بعدم تو قابلمه مرغی که کلیییی براش زحمت کشیده بودم یه آشغال عزیز افتاد و هنوزم ۳ ساعت دیگه از شب مونده -
_ Reza _
از خواب غفلت بیدار باید بشی واقعا. خستهم کردی.S.daniyal hosseiny چرا یه درصد به این فکر نمیکنی تو توی خواب غفلتی دنی
بابا پاشو یه دور بزن این طبیعت بکر خدا رو ببین ورزشی بزن بر اون عضله های نحیف شربت و آب میوه ای گوارای وجودت کن بروووو بچه همش کتاب کتاب کتاب فردا پیر بشیم وقت برا کتاب خوندن زیاده میشینیم روی یه صندلی کنار عشقمون یه قهوه هم میاره برات عینکتو میزنی و میری توی دنیای کتاب آرامش هم داره برات
-
S.daniyal hosseiny بقیه رو بده به ما
-
S.daniyal hosseiny چرا یه درصد به این فکر نمیکنی تو توی خواب غفلتی دنی
بابا پاشو یه دور بزن این طبیعت بکر خدا رو ببین ورزشی بزن بر اون عضله های نحیف شربت و آب میوه ای گوارای وجودت کن بروووو بچه همش کتاب کتاب کتاب فردا پیر بشیم وقت برا کتاب خوندن زیاده میشینیم روی یه صندلی کنار عشقمون یه قهوه هم میاره برات عینکتو میزنی و میری توی دنیای کتاب آرامش هم داره برات_ Reza _
خوبه باز. دِلِت خوشه. -
جوانی گفت پیری را چه تدبیر
که یار از من گریزد چون شوم پیرجوابش داد پیر نغز گفتار
که در پیری تو خود بگریزی از یار -
اگه اینجوری بود، الآن مامانبزرگ و بابابزرگای همه فیلسوف بودن.
-
فِرت و فِرت مقاله میدادن بیرون.
-
لایک بدون جواب؟!
-
نه که یه تعداد زیادیشون به تلگرام بگن تِلگِرام.
-
ما رو که نه، خودتو گرفتی رضا.
-
اولین بابابزرگی که از این لحظه به بعد دیدی رو بکش کنار و ازش بپرس عینک، صندلی، عشق، آرامش، قهوه؟
اونم بهت عشق و قهوه و آرامش رو نشون میده. -
صندلی عشق، قهوه، عینک، آرامش
-
S.daniyal hosseiny شما هم عینکی شدی آقا دانیال؟
Comrade
نه من هستم فعلا در خدمتتون -
ما رو که نه، خودتو گرفتی رضا.
S.daniyal hosseiny جریان چیه
-
جوانی گفت پیری را چه تدبیر
که یار از من گریزد چون شوم پیرجوابش داد پیر نغز گفتار
که در پیری تو خود بگریزی از یارS.daniyal hosseiny در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
جوانی گفت پیری را چه تدبیر
که یار از من گریزد چون شوم پیرجوابش داد پیر نغز گفتار
که در پیری تو خود بگریزی از یارمنم گفتم به هردو گرچه دشوار
جوانی شوخ چشم است و سبک بار
تا میتوانی باید زندگی کرد
چرا که پیری است دشوار
ولی در پیری ارامی ست بسیار
نهههه هر یاری همان یاروفادار
