هرچی تودلته بریز بیرون7
-
-
Ramos9248 در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
Succinate
خوبی؟
اوضاع رواله؟قربونت تو چطوری چه خبرااا
-
چقدر همه چی خسته کنندس
-
همه رفتن خونه هاشون و من موندم تنهای تنها
-
-
zahra movahedizadeh واس شما خوبه ما تا درد خرید قبلی میخواد آروم بگیره بعدی تو راهه


_ Reza _
اینو راست گفتی
-
_ Reza _
دانشجو چه رشته ای هشتید؟ -
میرسد
غَم
های
بی
پایان
به
پایان
غَم
مَخور!
|صائب تبریزی| -
اولین کارورزی اتاق عمل
اولین باره اومدم اتاق عمل، چه بزرگ و تودرتوعه:)))
-
لطفا وقتی رانندگی می کنید ریلز اینستا نبینید

اون مسافر بدبختی ک پشت نشسته، زهره ترک میشه تا برسه به مقصدشromisa دیروز اسنپ سوار شدیم
خیلی کم دست به فرمول بود کلا با گاز و ترمز کار می کرد بعد پشت فرمون با دوتا دست گوشی رو گرفته بود و تایپ می کردامااا واقعا تسلط ش رو رانندگی اش خیلی خوب بود
خیلی خوب با کلاچ و گاز و ترمز کار می کرد
فقط همین گوشی ه کافی بود یک لحظه حواسش پرت بشه و کار دستش بده چون سرعت شمبالا بود -
خدایاشکرت که دیروزم به هر سختی بود به خوبی گذر کردم ازش
واقعا روز سنگيني بودصبح ۷ونیم آزمایشگاه شناسایی ماده مجهول که خداروشکر نیکل و آهنش شناسایی کردیم
هر دو تا مجهولش داخل رسوب بود که رسوب با من بود و اون اخر کار که از ۴ تا قسمت رو ۳ تاش کار کرده بودم و فقط اهن بود دوستم گفت ۱/۴ اخری رو نصف کن اگر چیزی بدست نیومده بتونیم دوباره کار کنیم
بعد رو نصف یک چهارم کار کردیم یعنی دیگه خیلی کمم حدود چند قطره اما خداروشکر یک صورتی خیلی قشنگ گرفتیم و نیکل بدست اومدبعد آزمایشگاه شیمی فیزیک داشتم ما ۹ونیم شیمی فیزیک داشتیم ولی ۹ونیم گذشته بود هنوز تو آزمایشگاه داشتیم لوله ها رو می شستیم
دیگه رفتیم کلاسش و اینم ۱۱ تموم شد
بعد ظهر نماز و غذا و یکمشیمی فیزیک این بین خوندم تا کلاس معادلات دیفرانسیل
سر کلاس معادلات همشیمیفیزیک یکم خوندم(۵شنبه میان ترم ش دارم)
دیگه وسط کلاس استاد شطرنج زنگ زد
حدود یک رب تا ۲۰ دقیقه حرف زد نکات رو در رابطه با مسابقه گفت بعد گفت باید برید فلان فروشگاه ورزشی برای تیم لباس و.. اینا بگیرید دیگه با بچه ها هماهنگ کردم شب برای ساعت ۷ونیم که بریمبعد از معادلات شیمی آلی داشتم ۳ونیم تا ۵ بعد ۵ سریع رفتم سلف بعدش ۵ونیم تربیت بدنی داشتم جبرانی هفته دیگه که نیستم
تا ۷ کلاس تربیت بدنی بعدش م که اومدم خوابگاه وسیله ها مو گذاشتم ( خیلی اون روز وسیله داشتم
چون همآزمایشگاه بود صبح هم عصر تربيت بدنی)
اتاق یکی از دوستام سریع رفتم که اسنپ بگیریم بریم برای لوازم ورزشی
بعد تا ۹ورب شب طول کشید که بین اون تنوع بسیار کم بتونیم یک چیز مناسب تیم بگیریم
۴ نفر دیگه تا لباس بپوشن بچه ها و..
دیگه دیشب ۱۰ و خوردی بود نمی دونم ۱۱ بود بی هوش شدمولی تموم شد از ۷ونیم صبح تا ۹و۴۰ دقیقه شب درگیر بودم


-
خدایاشکرت که دیروزم به هر سختی بود به خوبی گذر کردم ازش
واقعا روز سنگيني بودصبح ۷ونیم آزمایشگاه شناسایی ماده مجهول که خداروشکر نیکل و آهنش شناسایی کردیم
هر دو تا مجهولش داخل رسوب بود که رسوب با من بود و اون اخر کار که از ۴ تا قسمت رو ۳ تاش کار کرده بودم و فقط اهن بود دوستم گفت ۱/۴ اخری رو نصف کن اگر چیزی بدست نیومده بتونیم دوباره کار کنیم
بعد رو نصف یک چهارم کار کردیم یعنی دیگه خیلی کمم حدود چند قطره اما خداروشکر یک صورتی خیلی قشنگ گرفتیم و نیکل بدست اومدبعد آزمایشگاه شیمی فیزیک داشتم ما ۹ونیم شیمی فیزیک داشتیم ولی ۹ونیم گذشته بود هنوز تو آزمایشگاه داشتیم لوله ها رو می شستیم
دیگه رفتیم کلاسش و اینم ۱۱ تموم شد
بعد ظهر نماز و غذا و یکمشیمی فیزیک این بین خوندم تا کلاس معادلات دیفرانسیل
سر کلاس معادلات همشیمیفیزیک یکم خوندم(۵شنبه میان ترم ش دارم)
دیگه وسط کلاس استاد شطرنج زنگ زد
حدود یک رب تا ۲۰ دقیقه حرف زد نکات رو در رابطه با مسابقه گفت بعد گفت باید برید فلان فروشگاه ورزشی برای تیم لباس و.. اینا بگیرید دیگه با بچه ها هماهنگ کردم شب برای ساعت ۷ونیم که بریمبعد از معادلات شیمی آلی داشتم ۳ونیم تا ۵ بعد ۵ سریع رفتم سلف بعدش ۵ونیم تربیت بدنی داشتم جبرانی هفته دیگه که نیستم
تا ۷ کلاس تربیت بدنی بعدش م که اومدم خوابگاه وسیله ها مو گذاشتم ( خیلی اون روز وسیله داشتم
چون همآزمایشگاه بود صبح هم عصر تربيت بدنی)
اتاق یکی از دوستام سریع رفتم که اسنپ بگیریم بریم برای لوازم ورزشی
بعد تا ۹ورب شب طول کشید که بین اون تنوع بسیار کم بتونیم یک چیز مناسب تیم بگیریم
۴ نفر دیگه تا لباس بپوشن بچه ها و..
دیگه دیشب ۱۰ و خوردی بود نمی دونم ۱۱ بود بی هوش شدمولی تموم شد از ۷ونیم صبح تا ۹و۴۰ دقیقه شب درگیر بودم


همه اینا رو فرض کنید تو یک دانشگاه بزرگ کویری که من مثلا برای آزمایشگاه از رو محیط دایره از سوله ها آزمایشگاه باید می رفتم تقریبا مرکز برای کلاس شیمی فیزیکم
یا تربیت بدنی از مرکز باید می رفتم رو محیط
اصلا خیلیی راه می رم تو این دانشگاه -
اولین کارورزی اتاق عمل
اولین باره اومدم اتاق عمل، چه بزرگ و تودرتوعه:)))
Infinitie. A میشه منم ببری؟
-
لطفا وقتی رانندگی می کنید ریلز اینستا نبینید

اون مسافر بدبختی ک پشت نشسته، زهره ترک میشه تا برسه به مقصدش


شعردانه



