هرچی تودلته بریز بیرون7

[_ Reza _]

mr.vinyzo نوکرم

[mr.vinyzo]

_ Reza _ چاکرتم

[Zahra.tg]

Maaah بعضی چیزا تیک نخوره خوبه...

[Zahra.tg]

ولی رسما امروز فهللیخ کردمااااا از خستگی بدنم نمی تونم بخوابم جدی

[Zahra.tg]

بعدشم کلی حرف شنیدیم اومدیم

[_ Reza _]

چرا میگین زیاد تو گروه کلاس چت نکنید

[Zahra.tg]

_ Reza _ چصی چصی چصی

[f.nalist]

هعیی

[_ Reza _]

Zahra.tg نه جدی

[officer k]

_ Reza _
چون دارن ترمک بازی درمیارن
فکر میکنن خیلی سطح بالاست اینکار
ورودی ما بهمن بود
از مهر
انقدر حرف زدیم تو اون گروه و حتی بازی میکردیم با بات‌ها و اینا
که اصن ۲ ۳ ساعتی هزارتا پیام طبیعی بود

اینا رو خدا زده
رهاشون کن

[_ Reza _]

officer k اره دقیقا گروه ماهم همین بود هزارتا هزارتا پر میشد بازی و تعریف و همین چیزا بعد حاشیه هم داره مثلا دعوا و بحثای انحرافی ( الان خیلی مثل قبل شلوغ نمیشه ولی بازم چت هست ) بعد منم هرزگاهی باهاشون چت میکنم ولی میگن چت نکنید میگم نکنه خبریه
ورودی بهمن بودن اینکه یه مدت مجازی ارتباط داشتین بعد یهو حضوری چه حسی داشت ؟

[هبیج]

بالاخره پاییز شد

[هبیج]

officer k
ما هم اینجوری بودن ترم اول الان سایه همو با تیر میزنن

[هبیج]

DexterMoreRight
انقدر منو ترسونده بود تو گروه هیچی نمیگفتم هنوزم نمیگم

[_ Reza _]

Infinitie. A
رو ۱۲۷۲۰ هرچی داشتمو فروختم حسم میگه قراره طی روز های آینده یه افت شدید داشته باشیم

[_ Reza _]

خیلی ناراحتم که قراره تا سالیان سال تو این شهر کوچیک زندگی کنم خیلییییی ناراحتم و پشیمون که چرا شهر دیگه ای نزدم :))
البته که تنها مشکل من بزرگی شهر نیست...

[_ Reza _]

با اینکه دورم خلوت نیست ولی به شدت احساس تنهایی میکنم...

[_ Reza _]

احساس میکنم هیچکس منو درک نمیکنه هیچکس منو نمیفهمه و واقعا هم همینطوره...

[_ Reza _]

بعضی وقتا اینقدر به همه چیز گیر میدم و فکر میکنم فکر فکر فکر که یهو فشاااار به مغزم میاد چشمم تیک میزنه دوس دارم فریاد بزنم...

[_ Reza _]

میدونمم قرار نیست هیچی درست بشه میدونم هیچی نمیتونه اونطور که میخوام بشه حیف حیف حیف همه چی...