شعردانه
هرچی تودلته بریز بیرون7
-
وای یه مغازه خوشحالیفروشی یافتیدم :))))))
-
عین شهرکتابای مشهده ولییییی خیلی قیمت مناسبتر
-
امروز عصر چون بارونی بود هوا، رفتیم پیادهروی بعد این مغازههه رو دیدیم، وایییی خیلی خوشگل بود
-
بعد من هم دفترنقطهای خریدم هم هایلایتر
-
البته دفترنقطهایم اونی نبود که تو ذهنم بودا، نصفشه تقریبا یعنی حدودا A5 ولییی جلدش خیلییی خوشگلههههه
-
واقعا میری تو بخش بیمارستان دکتر و بعضا پرستار میبینی هیچی بلد نیستن خودتم هیچی بلد نیستی اونا هم هیچی بلد نیستن
اینم سیستم درمان ما
چه کنیم واقعا /: هیچکسم دلش نمیسوزهطرف پزشک وایساده اونجا بهش میگی نوارقلبش اینجوریه ها میگه هاا؟ اصلا تو باغ نیست که چی میگم
من تهی پیمانه بودم، سر کشیدم خویش را
-
moBn در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
Saghia در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
moBn در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
الان چوکنم با این؟
بخورش
بی شاخصیت
Saghia در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
moBn در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
Saghia در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
moBn در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
الان چوکنم با این؟
بخورش
بی شاخصیت
-
یه موقع ای بود میگفتم مگه میشه آدم هیجان نداشته باشه برا تولدش؟ و چیز جالبی به نظرش نیاد دیگه
و فهمیدم آره، انگاری میشه
نه بارون مثه همیشه خوشحالم کرد
نه تولد و هیجانش
نه هیچی
چی داره به سر ذوق و شوقمون میاد؟! -
از وقتی هوا سرد شده من تنبل شدم
اصلا دلم نمیخواد از جام تکون بخورم فقط یه پتو بندازم روم بچسبم به شوفاژ -
واقعا میری تو بخش بیمارستان دکتر و بعضا پرستار میبینی هیچی بلد نیستن خودتم هیچی بلد نیستی اونا هم هیچی بلد نیستن
اینم سیستم درمان ما
چه کنیم واقعا /: هیچکسم دلش نمیسوزهطرف پزشک وایساده اونجا بهش میگی نوارقلبش اینجوریه ها میگه هاا؟ اصلا تو باغ نیست که چی میگم
-
واقعا میری تو بخش بیمارستان دکتر و بعضا پرستار میبینی هیچی بلد نیستن خودتم هیچی بلد نیستی اونا هم هیچی بلد نیستن
اینم سیستم درمان ما
چه کنیم واقعا /: هیچکسم دلش نمیسوزهطرف پزشک وایساده اونجا بهش میگی نوارقلبش اینجوریه ها میگه هاا؟ اصلا تو باغ نیست که چی میگم
-
اخخخخخ
-
تو شب یلدا منی
-
هیچی خواستم اولین نفری باشم که بهتون تبریک میگه
