هرچی تو دلته بریز بیرون 2
-
بالاخره یه روزی میرم دفتر گوگل یکی دونه میزنم زیر گوش کارمنداش میگم من ربات نیستم کووووووووووودن
-
من درسم را خوب خوانده بودم!!!
آماده برای کنکوری موفق!
همه چیز داشت خوب پیش میرفت!
از روی برنامه قبلی با تست ادبیات شروع کردم ...
که ای کاش این کار را نمیکردم!
سوال اول آرایه ادبی بود
شعری از هوشنگ ابتهاج....
"بسترم ...صدف خالی یک تنهاییست
و تو چون مروارید
گردن آویز کسان دگری...."
و نتیجه این شعر ....کنکوری با رتبه افتضاح بود...!
راستش من
سر جلسه کنکور
تمام داستان های خفته در این شعر را به چشم دیدم!
دیدم که اینگونه پریشان شدم!
همه سرگرم تست زدن
و پسرکی سرگردان در خیابان ....!
نمیدانم هوشنگ ابتهاج را نبخشم یا مشاور را که گفت با ادبیات شروع کن ...حتما 100 میزنی!
هیچ کدام فکر این جا را نکرده بودیم که قرار است طراح سوال....
با یک شعر نیم خطی
گذشته را گره بزند به آینده!خیلی سخته وقتی تجربهش کرده باشی
-
@dr-sobhan در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
تا کی میخواید فرق بذارید این همه تویت کردم لایک هم نکردید به اون یکی کاربر میگی عالی ؟
نه به تبعیص میان کاربران انجمن