Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Brite
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. غیر درسی
  4. هرچی تو دلته بریز بیرون 2
هرچی تودلته بریز بیرون7
M.anM
به نام خداوند بخشنده مهربان سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره... رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید سبز باشید و سربلند
غیر درسی
بویِ امید ✨
S.daniyal hosseinyS
راستش بعد از موضوعِ «قشنگ‌ترین تعریف»، یه‌وقتایی می‌شد که یه‌چیزی رو می‌خواستم درونش بنویسم ولی می‌دیدم این یه «تعریف» نیست. برای همین تصمیم گرفتم این موضوع رو ایجاد کنم. ‌ اینجا بیاین از لحظه‌هاتون بنویسین. از یه «آن». از اون لحظه‌ای که انگار همه‌چیز در به‌جاترین شکل ممکن خودش بود. مثل اون لحظه‌ای که دوتا قطعه رو جا می‌زنن و صدای جا رفتنش به جون آدم جلا می‌ده. اینجا از اون لحظه‌ای بنویسین که انگار دنیا حتی برای یک‌لحظه مال شما بود. ‌ از یه‌ خط چشم که امروز درست کشیدی، از اینکه امروز کیک پختی و خوشمزه شده، از اینکه امروز یه لایی تمیز کشیدی و ذوق خودتو کردی، از اینکه توی فیفا رو دستت نیست و امروز همه رو سوسک کردی بگیر، تا کارای گنده‌گنده، تا قبول شدن توی فلان آزمون و گرفتن گواهینامه و اومدن یه رفیق قدیمیِ مهاجرت‌کرده به ایران... و هزارتا اتفاق ریز و درشت دیگه. ‌ دلم می‌خواد این موضوع «بوی امید» بده. همین
غیر درسی
chatgpt در مورد تو چه فکری می کنه؟
M.anM
سلام بچه ها خوبین؟ مطمئنم که توی این سال از ChatGPT استفاده کردی. شاید برای تکالیف، شاید برای سوالات خفن یا شاید حتی برای دقایق خنده‌دار! چند روزی هست chatgpt داره برای کاربرها یه پیام میده در مورد سال ۲۰۲۵ که به مرور برای کاربرها فعال میشه نمیدونم برای شما هم فعال شده یا نه؟ از لینک زیر می تونی بهش دسترسی داشته باشی https://www.chatgpt.com/?q=YourYearWithChatGPT ببینید به شما چی میگه؟ از تجربه هاتون بگین و بگین برای چیا استفاده می کنید اگه دوست داشتی اسکرین شات هم برامون بفرستید
غیر درسی
انجمن انیمه ای :>
Michael VeyM
هاعیییییی به هممه برین تو chat gpt و یه عکس از خودتون رو آپلود کنین و زیرش بنویسین: restyle image in studio ghibli style keep all details بعدشم نتیجه رو بفرستین اینجا تا ببینیم هر کدوممون چه شکلییم @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانش-آموزان-آلاء @تجربیا @ریاضیا @انسانیا
غیر درسی
موسیقی کده🎵
MmdasnM
از نظر من موسیقیای خوب و آروم میتونن خیلی رو تمرکز تاثیر بزارن موسیقی های خوبتون رو اینجا به اشتراک بزارید تا بقیه هم ازش لذت ببرن
غیر درسی
| گالری روح نواز🫀✨ |
A
سلااامممم هممون گاهی عکس هایی رو میبینیم که شادی برای قلبمون به همراه دارن گاهی بعضی عکسا یادآور یه خاطره خوبن بعضی عکسا خنده روی لبمون میارن و بعضی اشک تو چشامون... بعضی عکسا یادآور آدم هایی هستن که دوستشون داریم بنظر عکسا روح دارن و حسشون به ما منتقل میشه... بعضیاشون خیلی کیوت و با نمکن بعضیاشون غمگینن بعضیا بی حس و بی حالن بعضیا خیلیی شادن اینجا گالریِ عکسایی ک دوسشون داریم یا یه چیزی رو برامون زنده میکنن دوست داشتین یه متن خوشگلم زیرش بنویسین.. دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @بچه-های-تجربی-کنکور-1402 @بچه-های-تجربی-کنکور-1401 @ریاضیا @تجربیا @انسانیا @بچه-های-تجربی-کنکور-1403 (شما یه سر کوچولو بزنین کافیه خوشحال میشیم) و هر کس دیگه ای که دوست داره شرکت کنه منتظر عکس های زیباتون هستم
غیر درسی
♥شعردانه♥
banooB
درود آلایی های خوب راستش من این تاپیک رو مکمل تاپیک قرابت میدونم برای همین امیدوارم اینجا هم حضور پر رنگی داشته باشین و حس خوبی رو از طریق شعر به هم انتقال بدیم .پیشاپیش از همراهی تون سپاسگزارم با احترام بانو پ ن : %(#ff0000)[اینجا فقط شعر بنویسید نه متن ادبی] @دانش-آموزان-آلاء @خیرین-کوچک-دریا-دل
غیر درسی
دنبال همیار برای خوندن کنکور فرهنگیان
S
پاسخ: هرچی تودلته بریز بیرون7
غیر درسی
نوشته های با ارزش
AmirbernosiA
درود به دوستان ؛) دیدم جای این تاپیک خالی بین بقیه تاپیکا بریم سر اصل مطلب! تو این تاپیک جملات ارزش مند بزرگان دنیا و حتی جملاتی که خودتون بهش میرسید رو میگین! همین صرفا هم فقط جمله قرار میدیم! اسپمو نقل قول خواهشا نباشه! کمی نظم داشته باشه ؛)
غیر درسی
طبیعت
Matin Mousavi 1M
Topic thumbnail image
غیر درسی
ساز کده 🎵🎸
Hamed.sH
تو این تایپک هر کی هر سازی رو که بلده اگه دوست داشت اجرا کنه و به اشتراک بزاره تا بتونیم ازش لذت ببریم 🪕🪗 من خودم به شخصا سه تار کار می کنم 🪕 @دانش-آموزان-آلاء
غیر درسی
پناه دل 🌱
_
بعضی وقت‌ها حال آدم اونقدر بد میشه که حتی نمی‌دونه با چه کلماتی باید توصیفش کنه... دیشب من همینطور بودم اما وقتی چند آیه از قرآن خوندم دیدم واقعا بعضی آیاتش یه آرامش عجیبی به دل میدن برای همین دوست دارم توی این تاپیک مجموعه‌ای از همین جملات و محتواها بزاریم ، در صدرش آیه‌هایی از قرآن که آرامش‌بخشن و همین‌طور فیلم‌ها، عکس‌ها یا جمله‌هایی که می‌تونن حس خوبی منتقل کنن و آروممون کنن اینجوری هر وقت حالمون بد شد بیایم اینجا سر بزنیم، بخونیم و ببینیم و حالمون یه کم بهتر بشه امیدوارم توی لحظه‌های سخت این کلمات و تصاویر بتونن پناه دلمون باشن
غیر درسی
گلچینی کوتاه از کتاب های معروف
Mr. PerfectM
سلام دوستان هدفم از زدن این تاپیک اینکه: شبی حداقل یک_دقیقه_کتاب بخوانیم لطفا شما هم در این مسیر یارا باشید. تا حداقل شبی یه قطره از اقیانوس علم را به معلومات خود بیافزاییم.
غیر درسی
چالش 20 حقیقت
مهربونم
خب با یه چالش خوب اومدم سراغتون نفر اول ٬ %(#ff0000)[بیست حقیقت] از خودشو میگه و بعد ٬ نام کاربری کسی که میخوادو زیر پستش تگ میکنه . من ( یا اگه خواست خودش ) به اون کاربر آدرس اینجا رو پ.خ میدیم و باخبرشون میکنیم که شما ازشون چی خواستین ؛ این به این معنیه که به گفتن بیست حقیقتِ خودش دعوت شده(البته امیدوارم تگا برای همه کار کنن ) پس اونم میاد و بیستای خودشو میگه و نام نفر بعدی رو زیر پستش میاره تا دوباره.... حـــــالا موضوع اصلی اینجـاست ؛ خیلیا شاید بگن.. بیست حقیقت از چی ؟ این بیست حقیقت میتونه راجب %(#0099ff)[خودتون] ٬ %(#e100ff)[اعتقاداتتون] به %(#00ccff)[موضوعات مختلف] ٬ %(#9900ff)[علاقتون به جایی]٬ کسی ٬ انجام کاری ٬ چیزی یا شایدم %(#00ff09)[استعدادا و طـــرز فکرو]...... باشه ! در کل چیزایی که فکر میکنید جالبه بقیه راجبتون بدونن....درسته اولش شاید آسون نباشه ٬ اما خوب میشه یه نگاهی به نکته ها وچیزایی که از خودمون میدونیم بندازیم. **اگه بیشتر از یه بار دعوت شدین میتونین بیستای دیگه بنویسین ( که یکم سخته ) یا فقطـــ بیاین و اسم کاربری رو که میخواین بنویسین یا اصلا کلا کاری نکنین پس همتون بیست حقیقتِ خودتونو آماده کنین که شاید شما هم به رو کردنش دعوت بشین ! خب به عنوان نفر اول دعوت میکنم از آدمین هامون خب هر کدوم خواستید تشوریف بیارید @alireza_ysf75 @فااطمه @بهاره @M.an اخراج نشوم صلوات
غیر درسی
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
mriawM
سلام دوستااااااااان این تاپیک واسه اینه که تا میتونیم شاد باشیم،هرکی از درس خسته شد یا چیز دیگه،واسه زنگ تفریح بیاد اینجا شاد بشه انرژی بگیره،جوک یا سوتی های خنده دار یا هرچیز خنده دار دیگه رو اینجا بنویسیم :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:
غیر درسی
انتخاب رشته
F
سلام من هنرستان رشته ماشین آلات کشاورزی سبک خوندم و الان مهندسی هوافضا پیام نور قبول شدم و ریاضیم هم ضعیفه بنظرتون میتونم ادامه بدم یا نه یا بنظرتون چه رشته ای باید برم؟
غیر درسی
تست زنی
T
دورود دوستان شما چه منبع تستی رو پیشنهاد میکنید
غیر درسی
قشنگ‌ترین تعریف
S.daniyal hosseinyS
بیاید بگید ببینم قشنگ‌ترین تعریفی که تاحالا یه شخصی ازتون کرده چی بوده؟ (امیدوارم تاپیکش پر از جملات جذابِ ذوق‌دار بشه) @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء
غیر درسی
کانال شـــ🌱ـــروع یه جامعه برای استارتاپ های تازه نفس
Sadra00S
داشتم داستان شروع استارتاپ‌های خارجی رو می‌خوندم و دیدم اکثرشون با به اشتراک گذاشتن محصول اولیه‌شون توی Hacker News و Product Hunt خیلی کمک گرفتن: هم بازخورد گرفتن، هم شناخته شدن و مسیرشون سریع‌تر جلو رفت. مثل Dropbox وقتی فقط یه ویدئو کوتاه دمو داشت، اون رو توی Hacker News منتشر کرد. هزاران نفر دیدن، عضو لیست انتظار شدن و همین شد جرقه‌ی رشدش. یا Notion یکی از بزرگ‌ترین جهش‌هاش رو بعد از لانچ در Product Hunt گرفت؛ بازخوردها باعث شد خیلی سریع‌تر مسیر توسعه رو درست کنن. . اون موقع به خودم گفتم: «چرا ما یه جای رایگان نداشته باشیم که هر نفر محصول یا ایده‌ش رو معرفی کنه و بازخورد واقعی بگیره؟» برای همین کانال «شروع» رو زدم. صرفاً برام بودن یه جایی مثل Hacker News بودن مهمه و هر کسی که این کارو بهتر بلده می‌تونه بهم بگه تا من کمکش کنم و کلا قید کانالو بزنم. این کانال رو زدم تا هر کسی که چیز جدیدی لانچ کرد یا می‌خواست ایده‌ای رو تست کنه، سریع بازخورد بگیره از یه جامعه واقعی. من می‌تونم کمک کنم اعضای کانال زیاد بشن، ولی محتوای واقعی و ارزشمند برمی‌گرده به شما و فعالیتتون. لینک کانال :https://t.me/IRstartnews
غیر درسی
هرچی تودلته بریز بیرون۶
JuDiJ
به نام خداوند بخشنده مهربان سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره... رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید سبز باشید و سربلند
غیر درسی

هرچی تو دلته بریز بیرون 2

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده غیر درسی
198.0k دیدگاه‌ها 499 کاربران 1.4m بازدیدها 391 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • A.KA آفلاین
    A.KA آفلاین
    A.K
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
    #185913

    romisa در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

    دکتر علی در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

    Vezra در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

    میگم بچه ها
    چه نویسنده های خوبی داریم تو انجمن
    خیلی پیش اومده دیدم بچه ها متنای خیلی قشنگی مینویسن
    اسم همشون یادم نیس
    ولی خواستم بگم و دمشون گرم
    کاش این استعداد رو پرورش بدن

    نویسندگی یه تخیل قوی میخواد

    نویسنذگی همش تخیل نیست

    منم نگفتم فقط
    ولی کسی که یه تخیل خوب داشته باشه میتونه قوی باشه تو نویسندگی

    romisaR 1 پاسخ آخرین پاسخ
    1
    • rose77R rose77

      دلم می خواهد خانه ی خدا را پیدا کنم

      دست روی زنگش بگذارم

      تا باز کرد

      در آغوشش خالی کنم همه ی این حرف ها را!

      Fari_ZF آفلاین
      Fari_ZF آفلاین
      Fari_Z
      دانش آموزان آلاء
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #185914

      rose77 😊 😊
      رفتی منم با خودت ببر🙂

      1 پاسخ آخرین پاسخ
      1
      • A.KA آفلاین
        A.KA آفلاین
        A.K
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #185915

        اتوبوس ایستاد.شاگرد شوفر زوری به صدایش داد و گفت:«یه ربع نماز،ناهار،دسشویی.»مرد چاقی که ظاهری اتوکشیده و شیک داشت و جلوی اتوبوس نشسته بود،گفت:«تو یه ربع نمیشه حتی یکی از این کارا رو درست‌ودرمون،طوری که به دل آدم بچسبه انجام داد؛چه برسه هر سه تا رو باهم.»شاگرد شوفر به حرف مرد چاق محل نگذاشت.مرد چاق موقع پیاده شدن به شاگرد شوفر گفت:«من غذا خوردم؛با نماز و دسشویی هم میونه‌ی خوبی ندارم.بذار بشینم تو اتوبوس.»شاگرد شوفر دستمال آبی رنگ کثیفی دستش گرفته بود و داشت شیشه‌ی جلوی اتوبوس را تمیز می‌کرد. رو به مرد چاق کرد و با لحن تندی به او گفت:«نمیشه آقا.درِ اتوبوسو باید قفل کنم.اگه چیزی گم بشه،شما جواب مردمو میدی؟»مرد چاق جواب جوانک را نداد و از اتوبوس فاصله گرفت.چند متر آن طرف‌تر،چند نفر حلقه زده بودند.مرد چاق به طرف آنجا رفت تا سروگوشی آب بدهد.مرد ژنده‌پوشی وسط حلقه،روی زمین نشسته بود و چهار کارت در دست داشت.کارت‌ها را بالا آورد،رو به مردم گرفت و پشت آن‌ها را نشان داد.پشت همه‌ی کارت‌ها سفید بود،به جز یکی که سیاه بود.کارت‌ها را روی زمین گذاشت و با چند حرکت ساده آن‌ها را جا‌به‌جا کرد و از تماشاگران خواست که کارت سیاه را حدس بزنند.همه بعد از کمی تأمّل کارت سوم را نشان دادند.او کارت را برگرداند.درست بود.دوباره کارت‌ها را به هم زد.کمی سریع‌تر از قبل،ولی حدس‌زدنش باز هم کار سختی نبود.دوباره از تماشاگران خواست که کارت سیاه را نشان دهند.اکثراً کارت اول را انتخاب کردند،اما این بار ژنده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پوش کارت را برنگرداند.سرش را بالا آورد و با چشمان نسبتاً لوچش،جمع را مجذوب خود کرد.رو به مرد چاق کرد و گفت:«سرِ چند؟»مرد چاق با تعجب پرسید:«چی چند؟!»مرد ژنده‌پوش حوصله‌ی توضیح دادن را نداشت.رو به جمع کرد و دوباره پرسید:«سر چند؟»و ادامه داد:«دو هزار تومن خوبه؟»مرد جوانی از میان جمع جلو آمد و گفت:«دو تومن خوبه؛هستم»ژنده‌پوش دست در جیبش کرد و یک مشت پول کهنه و مچاله درآورد و یک دو هزار تومانی وسط گذاشت.جوان هم دو تومان به ژنده‌پوش داد.ژنده پوش کارت را برگرداند.درست بود.کارت اول سیاه بود.جوان دو تومان کاسب شده بود.پول را گرفت و رفت و ادامه نداد.ژنده‌پوش شاکی شد و زیر لب غر زد.دوباره کارت‌ها را به هم زد و به همان سادگی روی زمین ریخت.مرد چاق که تازه ماجرا را فهمیده بود،قبل از آنکه ژنده‌پوش چیزی بگوید با اشتیاق گفت:«کارت چاهارم»و باز قبل از آنکه حرفی زده شود گفت:«سر پنج تومن»و دست در جیب بغل کتش کرد و یک دسته پنج تومانی درآورد و یک پنج تومانی بیرون کشید.ژنده پوش گفت:«زود راه افتادی!»و از سر رضایت لبخندی زد که دندان‌های یک‌ در میان و کج و کوله‌‌اش به راحتی دیده می‌شد.بعد رو به مرد چاق کرد و گفت:«پنج تومن زیاد نیست؟»مرد چاق گفت:«دبّه در نیار دیگه؛بذار وسط!»ژنده‌پوش رو به مرد چاق کرد وگفت:«اهل بازی هستی یا تو هم ول می‌کنی می‌ری، هستی تا پنج تا بازی؟»مرد چاق با اطمینان گفت:«آره؛آره هستم.»ژنده‌پوش کارت را برگرداند.
        باخته بود.تماشاگران کف زدند.مرد چاق بیشتر سر ذوق آمد و ادامه داد:«سر ده تومن»ژنده‌پوش هم از قیمت پیشنهادی راضی بود.ژنده‌پوش داشت کارت‌ها را به هم می‌زد که سَروکلّه‌ی جوانی که دو تومان برده بود،با لپ‌های باد کرده و ساندویچ به دست پیدا شد و گفت:«دستت درد نکنه،یه بچه یتیمو سیر کردی.»چهره‌ی ژنده‌پوش در هم رفت.مرد چاق و ژنده‌پوش ادامه دادند.سرعت بازی زیاد شده بود و قیمت‌ها هم بالا و پایین می‌شد.بازی از پنج دفعه هم گذشت.مرد چاق و ژنده‌پوش با هم توافق کردند که پنج بار دیگر بازی کنند.ژنده‌پوش بیشتر باخته بود.شانس،بیشتر با مرد چاق یار بود.تعداد تماشاگران زیاد و زیادتر می‌شد.بعد از گذشت چند بازی،ژنده‌پوش نگاهی به ساعتش انداخت و گفت:«باز هم بازی کنیم؟» مرد چاق با خوشحالی جواب داد:«آره،حتماً.»ژنده‌پوش گفت:«بازی آخر؟»مرد چاق سرش را به نشانه‌ی رضایت تکان داد. ژنده‌پوش گفت:«می‌دونی چیه؟تو بازی آخر ما زنگیِ زگی‌ایم،یا رومیِ رومیم.» مرد چاق که نفهمید منظورش چیست،پرسید:«خب،یعنی چی؟»ژنده‌پوش گفت:«یعنی بازی آخر هر چی داریم،میذاریم وسط.»مرد چاق جا خورد و برای آنکه کم نیاورد،خودش را جمع و جور کرد و گفت:«هستم داداش؛بذار وسط.»ژنده پوش گفت:«بذار ببینم چقدر دارم.»و کیف چرمی پاره‌اش را به سمت خود کشید و زیپ بغل کیف را به اندازه‌ای که یک دست داخل برود،باز کرد و یک مشت پول بیرون آورد و پول‌ها را شمرد.دویست و هشتاد و سه تومان شد.مرد چاق گفت:«من سیصد تومن میذارم؛بقیه‌اش هم مهم نیس.»ژنده‌پوش کارت‌ها را برداشت و خیلی ساده‌تر از قبل به هم زد که همه برایش تأسف خوردند. به محض اینکه کارش تمام شد،تماشاگران که طاقت ساکت بودن را نداشتند،این بار درِگوشی و با اشاره،مرد چاق را کمک نکردند و سر و صدای همه بلند شد.همه یک رأی داشتند،کارت اول.ژنده‌پوش برخلاف دفعات قبل خیلی شاکی شد و با صورت در هم رفته داد زد:«آقایون باشعور!اگه مردید،خودتون بازی کنید،اگه هم مردونگی ندارید،حرف اضافی موقوف.»بعد رو به مرد چاق کرد و گفت:«کدوم؟»مرد چاق گفت:«کارت اول»ژنده‌پوش گفت:«انتخاب خودتو بگو؛می‌خوای دوباره بُر بزنم؟» مرد چاق مثل اسپند روی آتش از جا پرید و داد زد:«چی‌چی رو دوباره بُر بزنم!برگردون بینم! به من چه بقیه فضولی کردن؟»ژنده‌پوش گفت:«خود دانی.»و بی معطّلی کارت را برگرداند.مرد چاق خشکش زد.کارت اول سفید بود.تماشاگران آهسته پراکنده شدند و در غم مرد چاق شریک نشدند. ژنده‌پوش چنگی به پول‌ها زد و زیپ کیفش را باز کرد،آن هم تا ته،و تا یخ مرد چاق باز نشده بود،پول‌ها را داخل کیف ریخت.داخل کیف پر از پول و تراول‌های رنگارنگ بود.مرد چاق به خودش آمد،تا خواست حرفی بزند،ژنده‌پوش زیپ کیف را کشید و رفت.مرد چاق داد زد:«بیا یه بار دیگه بازی کنیم،فقط یه بار.»ژنده‌پوش حتی پشت سرش را هم نگاه نکرد.مرد چاق خواست بدود دنبالش که شاگرد شوفر داد زد:«آقا،بدو بیا بالا!همه منتظر شمان.معرکه گرفتی؟بدو دیر شد بابا.»مرد چاق چاره‌ای جز سوارشدن نداشت.بالا که رفت،دید آن جوانی که دو هزار تومان برده بود،نیشش تا بناگوش باز است و می‌خندد.رو به مرد چاق کرد و گفت:«همه رو باختی؟طمع کردی.
        من هفته‌ی پیش یکی دیگه رو دیدم که اینجوری باخت.به همون ساندویچ باید قانع باشی.»و باز خندید. مرد چاق با بی محلّی رد شد و رفت کنار پنجره نشست.شاگرد شوفر فرمان می‌داد تا اتوبوس سر و ته شود.قبل از اینکه به سمت اتوبوس برود،فوراً به سمت ژنده‌پوش رفت و یک پنج تومانی از او گرفت و سوار شد.اتوبوس با غرش به راه افتاد.چند نفر از تماشاگران معرکه هم نزد ژنده‌پوش رفتند و چیز‌هایی از او گرفتند.اتوبوس دیگری از راه رسید.ژنده‌پوش همان جا روی زمین نشست و بساطش را پهن کرد

        A.KA 1 پاسخ آخرین پاسخ
        2
        • rose77R آفلاین
          rose77R آفلاین
          rose77
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #185916

          مجنون قرن بیست و یکم من....
          #غمگین

          السلام علیک‌یا ابا عبدالله💚

          1 پاسخ آخرین پاسخ
          0
          • A.KA A.K

            romisa در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

            دکتر علی در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

            Vezra در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

            میگم بچه ها
            چه نویسنده های خوبی داریم تو انجمن
            خیلی پیش اومده دیدم بچه ها متنای خیلی قشنگی مینویسن
            اسم همشون یادم نیس
            ولی خواستم بگم و دمشون گرم
            کاش این استعداد رو پرورش بدن

            نویسندگی یه تخیل قوی میخواد

            نویسنذگی همش تخیل نیست

            منم نگفتم فقط
            ولی کسی که یه تخیل خوب داشته باشه میتونه قوی باشه تو نویسندگی

            romisaR آفلاین
            romisaR آفلاین
            romisa
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط romisa انجام شده
            #185917

            دکتر علی در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

            romisa در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

            دکتر علی در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

            Vezra در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

            میگم بچه ها
            چه نویسنده های خوبی داریم تو انجمن
            خیلی پیش اومده دیدم بچه ها متنای خیلی قشنگی مینویسن
            اسم همشون یادم نیس
            ولی خواستم بگم و دمشون گرم
            کاش این استعداد رو پرورش بدن

            نویسندگی یه تخیل قوی میخواد

            نویسنذگی همش تخیل نیست

            منم نگفتم فقط
            ولی کسی که یه تخیل خوب داشته باشه میتونه قوی باشه تو نویسندگی

            ولی گفتن واقعیت ها هم خیلی قشنگه
            هرچند تلخ باشه

            1 پاسخ آخرین پاسخ
            0
            • A.KA A.K

              اتوبوس ایستاد.شاگرد شوفر زوری به صدایش داد و گفت:«یه ربع نماز،ناهار،دسشویی.»مرد چاقی که ظاهری اتوکشیده و شیک داشت و جلوی اتوبوس نشسته بود،گفت:«تو یه ربع نمیشه حتی یکی از این کارا رو درست‌ودرمون،طوری که به دل آدم بچسبه انجام داد؛چه برسه هر سه تا رو باهم.»شاگرد شوفر به حرف مرد چاق محل نگذاشت.مرد چاق موقع پیاده شدن به شاگرد شوفر گفت:«من غذا خوردم؛با نماز و دسشویی هم میونه‌ی خوبی ندارم.بذار بشینم تو اتوبوس.»شاگرد شوفر دستمال آبی رنگ کثیفی دستش گرفته بود و داشت شیشه‌ی جلوی اتوبوس را تمیز می‌کرد. رو به مرد چاق کرد و با لحن تندی به او گفت:«نمیشه آقا.درِ اتوبوسو باید قفل کنم.اگه چیزی گم بشه،شما جواب مردمو میدی؟»مرد چاق جواب جوانک را نداد و از اتوبوس فاصله گرفت.چند متر آن طرف‌تر،چند نفر حلقه زده بودند.مرد چاق به طرف آنجا رفت تا سروگوشی آب بدهد.مرد ژنده‌پوشی وسط حلقه،روی زمین نشسته بود و چهار کارت در دست داشت.کارت‌ها را بالا آورد،رو به مردم گرفت و پشت آن‌ها را نشان داد.پشت همه‌ی کارت‌ها سفید بود،به جز یکی که سیاه بود.کارت‌ها را روی زمین گذاشت و با چند حرکت ساده آن‌ها را جا‌به‌جا کرد و از تماشاگران خواست که کارت سیاه را حدس بزنند.همه بعد از کمی تأمّل کارت سوم را نشان دادند.او کارت را برگرداند.درست بود.دوباره کارت‌ها را به هم زد.کمی سریع‌تر از قبل،ولی حدس‌زدنش باز هم کار سختی نبود.دوباره از تماشاگران خواست که کارت سیاه را نشان دهند.اکثراً کارت اول را انتخاب کردند،اما این بار ژنده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پوش کارت را برنگرداند.سرش را بالا آورد و با چشمان نسبتاً لوچش،جمع را مجذوب خود کرد.رو به مرد چاق کرد و گفت:«سرِ چند؟»مرد چاق با تعجب پرسید:«چی چند؟!»مرد ژنده‌پوش حوصله‌ی توضیح دادن را نداشت.رو به جمع کرد و دوباره پرسید:«سر چند؟»و ادامه داد:«دو هزار تومن خوبه؟»مرد جوانی از میان جمع جلو آمد و گفت:«دو تومن خوبه؛هستم»ژنده‌پوش دست در جیبش کرد و یک مشت پول کهنه و مچاله درآورد و یک دو هزار تومانی وسط گذاشت.جوان هم دو تومان به ژنده‌پوش داد.ژنده پوش کارت را برگرداند.درست بود.کارت اول سیاه بود.جوان دو تومان کاسب شده بود.پول را گرفت و رفت و ادامه نداد.ژنده‌پوش شاکی شد و زیر لب غر زد.دوباره کارت‌ها را به هم زد و به همان سادگی روی زمین ریخت.مرد چاق که تازه ماجرا را فهمیده بود،قبل از آنکه ژنده‌پوش چیزی بگوید با اشتیاق گفت:«کارت چاهارم»و باز قبل از آنکه حرفی زده شود گفت:«سر پنج تومن»و دست در جیب بغل کتش کرد و یک دسته پنج تومانی درآورد و یک پنج تومانی بیرون کشید.ژنده پوش گفت:«زود راه افتادی!»و از سر رضایت لبخندی زد که دندان‌های یک‌ در میان و کج و کوله‌‌اش به راحتی دیده می‌شد.بعد رو به مرد چاق کرد و گفت:«پنج تومن زیاد نیست؟»مرد چاق گفت:«دبّه در نیار دیگه؛بذار وسط!»ژنده‌پوش رو به مرد چاق کرد وگفت:«اهل بازی هستی یا تو هم ول می‌کنی می‌ری، هستی تا پنج تا بازی؟»مرد چاق با اطمینان گفت:«آره؛آره هستم.»ژنده‌پوش کارت را برگرداند.
              باخته بود.تماشاگران کف زدند.مرد چاق بیشتر سر ذوق آمد و ادامه داد:«سر ده تومن»ژنده‌پوش هم از قیمت پیشنهادی راضی بود.ژنده‌پوش داشت کارت‌ها را به هم می‌زد که سَروکلّه‌ی جوانی که دو تومان برده بود،با لپ‌های باد کرده و ساندویچ به دست پیدا شد و گفت:«دستت درد نکنه،یه بچه یتیمو سیر کردی.»چهره‌ی ژنده‌پوش در هم رفت.مرد چاق و ژنده‌پوش ادامه دادند.سرعت بازی زیاد شده بود و قیمت‌ها هم بالا و پایین می‌شد.بازی از پنج دفعه هم گذشت.مرد چاق و ژنده‌پوش با هم توافق کردند که پنج بار دیگر بازی کنند.ژنده‌پوش بیشتر باخته بود.شانس،بیشتر با مرد چاق یار بود.تعداد تماشاگران زیاد و زیادتر می‌شد.بعد از گذشت چند بازی،ژنده‌پوش نگاهی به ساعتش انداخت و گفت:«باز هم بازی کنیم؟» مرد چاق با خوشحالی جواب داد:«آره،حتماً.»ژنده‌پوش گفت:«بازی آخر؟»مرد چاق سرش را به نشانه‌ی رضایت تکان داد. ژنده‌پوش گفت:«می‌دونی چیه؟تو بازی آخر ما زنگیِ زگی‌ایم،یا رومیِ رومیم.» مرد چاق که نفهمید منظورش چیست،پرسید:«خب،یعنی چی؟»ژنده‌پوش گفت:«یعنی بازی آخر هر چی داریم،میذاریم وسط.»مرد چاق جا خورد و برای آنکه کم نیاورد،خودش را جمع و جور کرد و گفت:«هستم داداش؛بذار وسط.»ژنده پوش گفت:«بذار ببینم چقدر دارم.»و کیف چرمی پاره‌اش را به سمت خود کشید و زیپ بغل کیف را به اندازه‌ای که یک دست داخل برود،باز کرد و یک مشت پول بیرون آورد و پول‌ها را شمرد.دویست و هشتاد و سه تومان شد.مرد چاق گفت:«من سیصد تومن میذارم؛بقیه‌اش هم مهم نیس.»ژنده‌پوش کارت‌ها را برداشت و خیلی ساده‌تر از قبل به هم زد که همه برایش تأسف خوردند. به محض اینکه کارش تمام شد،تماشاگران که طاقت ساکت بودن را نداشتند،این بار درِگوشی و با اشاره،مرد چاق را کمک نکردند و سر و صدای همه بلند شد.همه یک رأی داشتند،کارت اول.ژنده‌پوش برخلاف دفعات قبل خیلی شاکی شد و با صورت در هم رفته داد زد:«آقایون باشعور!اگه مردید،خودتون بازی کنید،اگه هم مردونگی ندارید،حرف اضافی موقوف.»بعد رو به مرد چاق کرد و گفت:«کدوم؟»مرد چاق گفت:«کارت اول»ژنده‌پوش گفت:«انتخاب خودتو بگو؛می‌خوای دوباره بُر بزنم؟» مرد چاق مثل اسپند روی آتش از جا پرید و داد زد:«چی‌چی رو دوباره بُر بزنم!برگردون بینم! به من چه بقیه فضولی کردن؟»ژنده‌پوش گفت:«خود دانی.»و بی معطّلی کارت را برگرداند.مرد چاق خشکش زد.کارت اول سفید بود.تماشاگران آهسته پراکنده شدند و در غم مرد چاق شریک نشدند. ژنده‌پوش چنگی به پول‌ها زد و زیپ کیفش را باز کرد،آن هم تا ته،و تا یخ مرد چاق باز نشده بود،پول‌ها را داخل کیف ریخت.داخل کیف پر از پول و تراول‌های رنگارنگ بود.مرد چاق به خودش آمد،تا خواست حرفی بزند،ژنده‌پوش زیپ کیف را کشید و رفت.مرد چاق داد زد:«بیا یه بار دیگه بازی کنیم،فقط یه بار.»ژنده‌پوش حتی پشت سرش را هم نگاه نکرد.مرد چاق خواست بدود دنبالش که شاگرد شوفر داد زد:«آقا،بدو بیا بالا!همه منتظر شمان.معرکه گرفتی؟بدو دیر شد بابا.»مرد چاق چاره‌ای جز سوارشدن نداشت.بالا که رفت،دید آن جوانی که دو هزار تومان برده بود،نیشش تا بناگوش باز است و می‌خندد.رو به مرد چاق کرد و گفت:«همه رو باختی؟طمع کردی.
              من هفته‌ی پیش یکی دیگه رو دیدم که اینجوری باخت.به همون ساندویچ باید قانع باشی.»و باز خندید. مرد چاق با بی محلّی رد شد و رفت کنار پنجره نشست.شاگرد شوفر فرمان می‌داد تا اتوبوس سر و ته شود.قبل از اینکه به سمت اتوبوس برود،فوراً به سمت ژنده‌پوش رفت و یک پنج تومانی از او گرفت و سوار شد.اتوبوس با غرش به راه افتاد.چند نفر از تماشاگران معرکه هم نزد ژنده‌پوش رفتند و چیز‌هایی از او گرفتند.اتوبوس دیگری از راه رسید.ژنده‌پوش همان جا روی زمین نشست و بساطش را پهن کرد

              A.KA آفلاین
              A.KA آفلاین
              A.K
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #185918

              دکتر علی در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

              اتوبوس ایستاد.شاگرد شوفر زوری به صدایش داد و گفت:«یه ربع نماز،ناهار،دسشویی.»مرد چاقی که ظاهری اتوکشیده و شیک داشت و جلوی اتوبوس نشسته بود،گفت:«تو یه ربع نمیشه حتی یکی از این کارا رو درست‌ودرمون،طوری که به دل آدم بچسبه انجام داد؛چه برسه هر سه تا رو باهم.»شاگرد شوفر به حرف مرد چاق محل نگذاشت.مرد چاق موقع پیاده شدن به شاگرد شوفر گفت:«من غذا خوردم؛با نماز و دسشویی هم میونه‌ی خوبی ندارم.بذار بشینم تو اتوبوس.»شاگرد شوفر دستمال آبی رنگ کثیفی دستش گرفته بود و داشت شیشه‌ی جلوی اتوبوس را تمیز می‌کرد. رو به مرد چاق کرد و با لحن تندی به او گفت:«نمیشه آقا.درِ اتوبوسو باید قفل کنم.اگه چیزی گم بشه،شما جواب مردمو میدی؟»مرد چاق جواب جوانک را نداد و از اتوبوس فاصله گرفت.چند متر آن طرف‌تر،چند نفر حلقه زده بودند.مرد چاق به طرف آنجا رفت تا سروگوشی آب بدهد.مرد ژنده‌پوشی وسط حلقه،روی زمین نشسته بود و چهار کارت در دست داشت.کارت‌ها را بالا آورد،رو به مردم گرفت و پشت آن‌ها را نشان داد.پشت همه‌ی کارت‌ها سفید بود،به جز یکی که سیاه بود.کارت‌ها را روی زمین گذاشت و با چند حرکت ساده آن‌ها را جا‌به‌جا کرد و از تماشاگران خواست که کارت سیاه را حدس بزنند.همه بعد از کمی تأمّل کارت سوم را نشان دادند.او کارت را برگرداند.درست بود.دوباره کارت‌ها را به هم زد.کمی سریع‌تر از قبل،ولی حدس‌زدنش باز هم کار سختی نبود.دوباره از تماشاگران خواست که کارت سیاه را نشان دهند.اکثراً کارت اول را انتخاب کردند،اما این بار ژنده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پوش کارت را برنگرداند.سرش را بالا آورد و با چشمان نسبتاً لوچش،جمع را مجذوب خود کرد.رو به مرد چاق کرد و گفت:«سرِ چند؟»مرد چاق با تعجب پرسید:«چی چند؟!»مرد ژنده‌پوش حوصله‌ی توضیح دادن را نداشت.رو به جمع کرد و دوباره پرسید:«سر چند؟»و ادامه داد:«دو هزار تومن خوبه؟»مرد جوانی از میان جمع جلو آمد و گفت:«دو تومن خوبه؛هستم»ژنده‌پوش دست در جیبش کرد و یک مشت پول کهنه و مچاله درآورد و یک دو هزار تومانی وسط گذاشت.جوان هم دو تومان به ژنده‌پوش داد.ژنده پوش کارت را برگرداند.درست بود.کارت اول سیاه بود.جوان دو تومان کاسب شده بود.پول را گرفت و رفت و ادامه نداد.ژنده‌پوش شاکی شد و زیر لب غر زد.دوباره کارت‌ها را به هم زد و به همان سادگی روی زمین ریخت.مرد چاق که تازه ماجرا را فهمیده بود،قبل از آنکه ژنده‌پوش چیزی بگوید با اشتیاق گفت:«کارت چاهارم»و باز قبل از آنکه حرفی زده شود گفت:«سر پنج تومن»و دست در جیب بغل کتش کرد و یک دسته پنج تومانی درآورد و یک پنج تومانی بیرون کشید.ژنده پوش گفت:«زود راه افتادی!»و از سر رضایت لبخندی زد که دندان‌های یک‌ در میان و کج و کوله‌‌اش به راحتی دیده می‌شد.بعد رو به مرد چاق کرد و گفت:«پنج تومن زیاد نیست؟»مرد چاق گفت:«دبّه در نیار دیگه؛بذار وسط!»ژنده‌پوش رو به مرد چاق کرد وگفت:«اهل بازی هستی یا تو هم ول می‌کنی می‌ری، هستی تا پنج تا بازی؟»مرد چاق با اطمینان گفت:«آره؛آره هستم.»ژنده‌پوش کارت را برگرداند.
              باخته بود.تماشاگران کف زدند.مرد چاق بیشتر سر ذوق آمد و ادامه داد:«سر ده تومن»ژنده‌پوش هم از قیمت پیشنهادی راضی بود.ژنده‌پوش داشت کارت‌ها را به هم می‌زد که سَروکلّه‌ی جوانی که دو تومان برده بود،با لپ‌های باد کرده و ساندویچ به دست پیدا شد و گفت:«دستت درد نکنه،یه بچه یتیمو سیر کردی.»چهره‌ی ژنده‌پوش در هم رفت.مرد چاق و ژنده‌پوش ادامه دادند.سرعت بازی زیاد شده بود و قیمت‌ها هم بالا و پایین می‌شد.بازی از پنج دفعه هم گذشت.مرد چاق و ژنده‌پوش با هم توافق کردند که پنج بار دیگر بازی کنند.ژنده‌پوش بیشتر باخته بود.شانس،بیشتر با مرد چاق یار بود.تعداد تماشاگران زیاد و زیادتر می‌شد.بعد از گذشت چند بازی،ژنده‌پوش نگاهی به ساعتش انداخت و گفت:«باز هم بازی کنیم؟» مرد چاق با خوشحالی جواب داد:«آره،حتماً.»ژنده‌پوش گفت:«بازی آخر؟»مرد چاق سرش را به نشانه‌ی رضایت تکان داد. ژنده‌پوش گفت:«می‌دونی چیه؟تو بازی آخر ما زنگیِ زگی‌ایم،یا رومیِ رومیم.» مرد چاق که نفهمید منظورش چیست،پرسید:«خب،یعنی چی؟»ژنده‌پوش گفت:«یعنی بازی آخر هر چی داریم،میذاریم وسط.»مرد چاق جا خورد و برای آنکه کم نیاورد،خودش را جمع و جور کرد و گفت:«هستم داداش؛بذار وسط.»ژنده پوش گفت:«بذار ببینم چقدر دارم.»و کیف چرمی پاره‌اش را به سمت خود کشید و زیپ بغل کیف را به اندازه‌ای که یک دست داخل برود،باز کرد و یک مشت پول بیرون آورد و پول‌ها را شمرد.دویست و هشتاد و سه تومان شد.مرد چاق گفت:«من سیصد تومن میذارم؛بقیه‌اش هم مهم نیس.»ژنده‌پوش کارت‌ها را برداشت و خیلی ساده‌تر از قبل به هم زد که همه برایش تأسف خوردند. به محض اینکه کارش تمام شد،تماشاگران که طاقت ساکت بودن را نداشتند،این بار درِگوشی و با اشاره،مرد چاق را کمک نکردند و سر و صدای همه بلند شد.همه یک رأی داشتند،کارت اول.ژنده‌پوش برخلاف دفعات قبل خیلی شاکی شد و با صورت در هم رفته داد زد:«آقایون باشعور!اگه مردید،خودتون بازی کنید،اگه هم مردونگی ندارید،حرف اضافی موقوف.»بعد رو به مرد چاق کرد و گفت:«کدوم؟»مرد چاق گفت:«کارت اول»ژنده‌پوش گفت:«انتخاب خودتو بگو؛می‌خوای دوباره بُر بزنم؟» مرد چاق مثل اسپند روی آتش از جا پرید و داد زد:«چی‌چی رو دوباره بُر بزنم!برگردون بینم! به من چه بقیه فضولی کردن؟»ژنده‌پوش گفت:«خود دانی.»و بی معطّلی کارت را برگرداند.مرد چاق خشکش زد.کارت اول سفید بود.تماشاگران آهسته پراکنده شدند و در غم مرد چاق شریک نشدند. ژنده‌پوش چنگی به پول‌ها زد و زیپ کیفش را باز کرد،آن هم تا ته،و تا یخ مرد چاق باز نشده بود،پول‌ها را داخل کیف ریخت.داخل کیف پر از پول و تراول‌های رنگارنگ بود.مرد چاق به خودش آمد،تا خواست حرفی بزند،ژنده‌پوش زیپ کیف را کشید و رفت.مرد چاق داد زد:«بیا یه بار دیگه بازی کنیم،فقط یه بار.»ژنده‌پوش حتی پشت سرش را هم نگاه نکرد.مرد چاق خواست بدود دنبالش که شاگرد شوفر داد زد:«آقا،بدو بیا بالا!همه منتظر شمان.معرکه گرفتی؟بدو دیر شد بابا.»مرد چاق چاره‌ای جز سوارشدن نداشت.بالا که رفت،دید آن جوانی که دو هزار تومان برده بود،نیشش تا بناگوش باز است و می‌خندد.رو به مرد چاق کرد و گفت:«همه رو باختی؟طمع کردی.
              من هفته‌ی پیش یکی دیگه رو دیدم که اینجوری باخت.به همون ساندویچ باید قانع باشی.»و باز خندید. مرد چاق با بی محلّی رد شد و رفت کنار پنجره نشست.شاگرد شوفر فرمان می‌داد تا اتوبوس سر و ته شود.قبل از اینکه به سمت اتوبوس برود،فوراً به سمت ژنده‌پوش رفت و یک پنج تومانی از او گرفت و سوار شد.اتوبوس با غرش به راه افتاد.چند نفر از تماشاگران معرکه هم نزد ژنده‌پوش رفتند و چیز‌هایی از او گرفتند.اتوبوس دیگری از راه رسید.ژنده‌پوش همان جا روی زمین نشست و بساطش را پهن کرد

              این داستانم رتبه اورد تو منطقمون

              1 پاسخ آخرین پاسخ
              1
              • U unaccustomed

                gooli77 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                unaccustomed خوفی عزیز جان

                اره خوبم..مخصوصا بااین خواننده ای ک توگوشم زوزه میکشه

                gooli77G آفلاین
                gooli77G آفلاین
                gooli77
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #185919

                unaccustomed انشالله ک همیشه خوب باشی ........ امسال دیگ وری دانشگاه به سلامتی

                U 1 پاسخ آخرین پاسخ
                0
                • U آفلاین
                  U آفلاین
                  unaccustomed
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #185920

                  دکتر علی
                  romisa
                  رمز فصل 11سوم

                  اين يه نمونه پارساله

                  منم یه روزی خنده رولبام بود...

                  U romisaR 2 پاسخ آخرین پاسخ
                  0
                  • A.KA A.K

                    Vezra در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                    میگم بچه ها
                    چه نویسنده های خوبی داریم تو انجمن
                    خیلی پیش اومده دیدم بچه ها متنای خیلی قشنگی مینویسن
                    اسم همشون یادم نیس
                    ولی خواستم بگم و دمشون گرم
                    کاش این استعداد رو پرورش بدن

                    نویسندگی یه تخیل قوی میخواد

                    VezraV آفلاین
                    VezraV آفلاین
                    Vezra
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #185921

                    دکتر علی بله بله درسته
                    شما دارین این تخیل رو
                    متنتون خیلی جالب بود
                    احسنت.
                    ادامه بدید حتما

                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                    0
                    • U unaccustomed

                      دکتر علی
                      romisa
                      رمز فصل 11سوم

                      اين يه نمونه پارساله

                      U آفلاین
                      U آفلاین
                      unaccustomed
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #185922

                      unaccustomed در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                      دکتر علی
                      romisa
                      رمز فصل 11سوم

                      اين يه نمونه پارساله
                      https://forum.alaatv.com/post/410202

                      منم یه روزی خنده رولبام بود...

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      0
                      • VezraV آفلاین
                        VezraV آفلاین
                        Vezra
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #185923

                        الان موندم ک متن فاطمه جان داستان بود یا واقعی ؟!
                        باید بپرسم ازش..
                        چه داستان بود چه واقعی بهرحال قلم فاطمه جان هم عالی بود‌‌.
                        احسنت به همتون.

                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                        1
                        • U unaccustomed

                          دکتر علی
                          romisa
                          رمز فصل 11سوم

                          اين يه نمونه پارساله

                          romisaR آفلاین
                          romisaR آفلاین
                          romisa
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #185924

                          unaccustomed در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                          دکتر علی
                          romisa
                          رمز فصل 11سوم

                          اين يه نمونه پارساله

                          کدوم ؟

                          U 1 پاسخ آخرین پاسخ
                          0
                          • rose77R آفلاین
                            rose77R آفلاین
                            rose77
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #185925

                            همه ی عمـــــــــــر دیـــــــــــــــــــــــــر بودیم
                            دیـــــــــــــــــــــــــر دیـــــــــــــــــــــــــدیم
                            دیـــــــــــــــــــــــــر شنیــــــــــــــــــــــدیم
                            دیـــــــــــــــــــــــــر گفتیـــــــــــــــــــــــــم
                            دیـــــــــــــــــــــــــر فهمیـــــــــــــــــــــــدیم
                            و امروز دیـــــــــــــــــــــــــر آمدیــــــــــــــــــــــــــــــم

                            و همیشه چه قدر زود دیـــــــــــــــــــــــــر میشود....

                            السلام علیک‌یا ابا عبدالله💚

                            VezraV 1 پاسخ آخرین پاسخ
                            2
                            • A.KA آفلاین
                              A.KA آفلاین
                              A.K
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #185926

                              قسمت دومشو بذارم =| ؟

                              VezraV romisaR 2 پاسخ آخرین پاسخ
                              1
                              • romisaR romisa

                                unaccustomed در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                                دکتر علی
                                romisa
                                رمز فصل 11سوم

                                اين يه نمونه پارساله

                                کدوم ؟

                                U آفلاین
                                U آفلاین
                                unaccustomed
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #185927

                                romisa در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                                unaccustomed در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                                دکتر علی
                                romisa
                                رمز فصل 11سوم

                                اين يه نمونه پارساله

                                کدوم ؟

                                https://forum.alaatv.com/post/410202

                                منم یه روزی خنده رولبام بود...

                                romisaR 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                1
                                • gooli77G gooli77

                                  unaccustomed انشالله ک همیشه خوب باشی ........ امسال دیگ وری دانشگاه به سلامتی

                                  U آفلاین
                                  U آفلاین
                                  unaccustomed
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #185928

                                  gooli77 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                                  unaccustomed انشالله ک همیشه خوب باشی ........ امسال دیگ وری دانشگاه به سلامتی

                                  میرم اره😂😂😂

                                  منم یه روزی خنده رولبام بود...

                                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  1
                                  • A.KA A.K

                                    قسمت دومشو بذارم =| ؟

                                    VezraV آفلاین
                                    VezraV آفلاین
                                    Vezra
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #185929

                                    دکتر علی بله بله حتما

                                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    1
                                    • rose77R آفلاین
                                      rose77R آفلاین
                                      rose77
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #185930

                                      چه دیر فهمیدم....

                                      که دست های سردم برای گرم شدن

                                      فقط جیب های تنگم رادارد!!!

                                      السلام علیک‌یا ابا عبدالله💚

                                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      1
                                      • rose77R rose77

                                        همه ی عمـــــــــــر دیـــــــــــــــــــــــــر بودیم
                                        دیـــــــــــــــــــــــــر دیـــــــــــــــــــــــــدیم
                                        دیـــــــــــــــــــــــــر شنیــــــــــــــــــــــدیم
                                        دیـــــــــــــــــــــــــر گفتیـــــــــــــــــــــــــم
                                        دیـــــــــــــــــــــــــر فهمیـــــــــــــــــــــــدیم
                                        و امروز دیـــــــــــــــــــــــــر آمدیــــــــــــــــــــــــــــــم

                                        و همیشه چه قدر زود دیـــــــــــــــــــــــــر میشود....

                                        VezraV آفلاین
                                        VezraV آفلاین
                                        Vezra
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Vezra انجام شده
                                        #185931

                                        rose77
                                        الهی که هیچوقت دیر نشه.
                                        من میگم باور کنیم و تلاش کنیم تو هرچی
                                        میشه دیر نشه❤❤
                                        الهی امین❤🌷🤗

                                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        3
                                        • U unaccustomed

                                          romisa در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                                          unaccustomed در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                                          دکتر علی
                                          romisa
                                          رمز فصل 11سوم

                                          اين يه نمونه پارساله

                                          کدوم ؟

                                          https://forum.alaatv.com/post/410202

                                          romisaR آفلاین
                                          romisaR آفلاین
                                          romisa
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #185932

                                          unaccustomed
                                          جالب بود و قشنگ
                                          منتظر رمزهای بعدی هستیم

                                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          0
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 9295
                                          • 9296
                                          • 9297
                                          • 9298
                                          • 9299
                                          • 9900
                                          • 9901
                                          • درون آمدن

                                          • حساب کاربری ندارید؟ نام‌نویسی

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع