-
این پست پاک شده!
-
این پست پاک شده!
-
این پست پاک شده!
-
هــرگز دســتی را نگیـــر وقتی قــصد شکستـــن قلــبش را داری
هــرگز به چــشمانی نــگاه نکـــن وقــتی قــصد دروغ گفتن داری
بــه کسی نــگو تنهـــا اوســـت وقتی در ذهنت به دیگری فکر میکنی
قـــلبی را قـفـــل نکـــن کـــه کلیـــدش را نــــــداری
-
عشق تو ای دلبر من در دل من خیمه زده
ربوده ای دل مرا عجب نشسته ای به دل
زلف دوتا و خال تو قبله عشق من شده
اسیر خنده ات شدم عجب نشسته ای به دل -
کجای این شب تاریک
به روی ماه در بستی
نه می گویی نه میدانم
کجا ماندم کجا هستی... -
بعدها
متوجه می شوید
"شب"
برای خواب نیست -
شب تاریک و
بیم موج و
گردابی چنین هایل؛کجا دانند حالِ ما،
سبک بارانِ ساحل ها...! -
درین منزل که پای از پویه فرسود
رسیدن دیر میبینم شدن زوداگر صد سال در چاهی نشینم
کسی جز آه خود بالا نه بینمو گر گردم به کوه و دشت صد سال
به جز سایه کسم ناید به دنبالمنم خاکی چو باد از جای رفته
نشاط از دست و زور از پای رفتهز من خاکستری مانده درین درد
به خاکستر توان آتش نهان کرد -
سرگشته ی محضیم و در این وادی حیرت...
عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم..