شبهات پیرامون محرم
-
توی گوشت زمزمه میکنه؛
اصلا چ معنی داره ادم واسه ی اتفاق هزار سال پیش گریه کنه؟!بابا اصلا ناراحتیت واسه چیه مگ معتقد نیستی اماما الان بهشتن،اونا ک الان خوب و خوش و خوشحالن،تو اینجا چرا میزنی سر و صورتت اصلا،عاقا اصلا این همه اتفاق تلخ داره توی دنیا میفتع واسه اونا چرا گریه نمیکنی؟! اصلا این داستانا ساختگیه عاقا واسه اینه سود خودشون توشه وگرنه اصلا فک کن،روز عاشورا در واقع پاییز بوده،هوا خنک بوده اصلا مگ اینا نمیرفتن واسه آبِ رود ک ازشون بستنش،۷۰مرد جنگی بودن ی چاه میکندن رود ک نزدیک بوده سریع ب آب میرسیدن ۷۲نفر نتونستن ی چهار متر گودال بکنن؟؟!!!
تو فک فرو میری کمی فک میکنی و ی طوریه نمیتونی ب خانواده بگی از ترس اینکه قضاوت نشی، عموما جوابهای ساده ای میدن ک اره امام حسین سید شهداس و گریع کردن واسش ثواب داره و...ک تقریبا قانع کننده نیست!سوالاتیه ک احتمالا واستون پیش میاد،یا اومده،یا میارن بعدا واستون!!
ب قول یکی شبهه مثل ی مشت ک توی یک ثانیه دماغ یکی رو میاره پایین و چندین روز دکترها باید روش کار کنن تا درست شه،پس با صبوری وارد شید...
کمی روی سوالها فکر کنید واسه خودتون،جوابها رو میذارم بعدا -
revival خب منم با عذا داری اینجوری مخالفم ولی نه برای این دلیل ها اصلا این دلیل ها یه جورایی خارج از بحث عاشوراست مگه ما برای تشنگی امام حسین باید گریه کنیم؟مگه مشکلشون فقط تشنگی بود؟مشکلشون مگه فقط نبود توازن بین لشکر ها بود؟نه اینا همش حاشیس خب ما عزا داری میکنیم خب اصلا هم چیز بدی نیس ولی نباید برای مرگ امام و یارانش گریه کنیم باید برای مرگ ارمانهاشون گریه کنیم باید به حال خودمون که ازادگی رو از دست دادیم گریه کنیم وقتی یکی بخاطر حرف مردم میره و سینه میزنه و گریه میکنه داره به امام توهین میکنه امام شهید شد که به ما بگه آزاد باشین حتی اگر کل دنیا بر علیه شما باشد.
-
اول اومدم تایپ کنم اما مطلب طولانیه،میشد چندین پست و خسته کننده،از طرفی ممکنه وقتی بخوایید بخونید ک دسترسی ب نت ندارید
- دلایل عقلانی گریه بر امام حسین
۲)چرا ما در زیارت عاشورا لعن دشمنان میکنیم،مگر غیر این است دین اسلام دین مهربانیست،چرا بجای آن صد سلام بیشتر نمیدهیم بر امام
و...
در قالب pdf زیر،
اگر چه جواب سوالها رو میشه تا بیست ،سی صفحه ی اول پیدا کرد،اما چون واقعا کتاب عالیه ایه،برش ندادم و کلش رو میزارم شایددمطالعه کردید0_1537182448784_Azarakhshi Digar Az Asemane Karbala.pdf
حجمش کمتر از 2 مگ - دلایل عقلانی گریه بر امام حسین
-
سوال؛
چرا امام حسین وقتی میدانست ک به کربلا برود به شهادت میرسد،رفت و شهید شد،آیا این خودکشی نیست؟
هیچ علمی مانع مرگ نیست! قضا و قدر خداوند هم اگر حتمی شود، عوض شدنی نیست؛ علم امامان به زمان و مکان شهادتشان فقط علم به یک واقعه حتمی است
-
امامان وظیفه نداشتند در تمام موارد طبق علم لدنی عمل کنند و تکالیف دینی ائمه هم مثل سایر افراد بشر همواره طبق علومی بود که از راههای عادی حاصل می شد.
-
علم غیب امام دو گونه است، علم به موارد حتمی و موارد غیر حتمی، که تنها در موارد غیر حتمی امام تکلیف و اختیار دارد تا با تغییر زمینه ها برای حفظ جان خود بکوشد.
-
پس ائمه (ع) در امر شهادتشان یا اراده به استفاده از علم غیب نکرده اند، یا با عواملی مانند خباثت و تصمیم قطعی خلفا، موضوع حتمی بوده و تکلیفی برای امام باقی نمی مانده است
-
-
@Syner
ی جا خوندم خیلی جالب گفته بود
گفته بود اتفاقا چون علمش رو داشت رفت،ارزش در عمل به علم ،نه عمل بر اساس نادانی
مگ اونیکه که روی مین می رفت تو جبهه نمی دونست چی میشه؟
هرشخص عاقل عادل حکیمی میدونه توی جهان چه نقشی داره و چه وظیفه ای...حالا ایجا ی امام معصوم و کامل و بهتر از هرکسی جایگاه خودشو میشناسه و اثراتی ک این شهادت روی تاریخ بشر داره -
توی اون کتاب کلی از علت های عقلانی گریه کردن گفتیم!
اما ریز تر پاسخ به اینکه میپرسند؛
امام حسین در بهشت است گریه چرا
شاید اگر آنها در سوگ عزیزان خود (پدر، مادر، همسر، فرزند و ...) بگریند، به خاطر این است که یقین کردهاند جای آنها در "جهنم" است! مثلاً اگر پسر شش ماههی آنها، پدر 50 یا 60 سالهی آنها، برادرهای نو جوان و جوان آنها، خویشان نزدیک آنها و ...، در جنگ یا تروری ناجوانمرده کشته شوند، هیچ غم و اندوهی به آنان راه نمییابد و اگر احیاناً راه یابد، این غصه هیچ بروزی در گریه، برپایی مجلس عزا و ... نخواهد داشت، مگر آن که یقین کنند، همه آنها به جهنم رفتهاند!
یکی برای پریدن دوست پسر یا دخترش و رفتن با دیگری، یا حتی گُم شدن و یا مُردن سگش چنان مغموم و گریان میشود که کم مانده قالب تهی کند!آنیکی برای ترور بزرگان گریه میکند
یکی برای عدم صدور ویزایش از طرف کشور و دولت خارجی و دشمن کشور و ملتش اشک میریزد، چرا که تعجیل دارد به لقا و زیارت محبوبش (لندن، پاریس، نیویورک و ...) برسد، دیگری دلش برای زیارت کعبه، مسجد النبی، بقیع، نجف، کربلا، مشهد و ... پر میکشد.
حُبّ و بُغض (دوست داشتن و بالتبع بدآمدن و دشمن داشتن)، در فطرت آدمی سرشته شده است، چنان که تمامی تحرکات هر انسانی [حتی نوشیدن یک جرعه آب، یا اندکی استراحت]، ریشه در "حبّ و بُغض"های او دارد، چنان که چون سلامتی را دوست دارد و متقابلاً از بیماری بدش میآید، نسبت به سلامتی و عواملش خشنود و نسبت به بیماری و عواملش ناخشنود میگردد.
بنابراین، مهم است که انسان چه اهدافی، چه راهی (دینی)، چه اشخاصی و چه چیزهایی را دوست دارد؟ انسان با محبوبش تعریف میشود تا با نظریههای، ژستها، یا شعارهایش!
مگر ما، برای آخرت بزرگان، انسانهای کامل و شهدایمان گریه میکنیم؟! خیر، بلکه برای ظلمی که به آنها و بالتبع به خودمان تحمیل شده و میشود گریه میکنیم، تا قلبهایمان برای پذیرش حکم عقلهایمان آماده شود و به راه بیافتیم -
شبهات در خصوص موقعیت جغرافیایی کربلا ؛
این شبهات بسیار زیادند از جملهفاصله رود فرات تا کوفه یکصد کیلومتر بوده است، پس حضرت عباس (ع) چگونه به شط زده است؟! چرا چاه نکندند و ...؟!
ارائه فاصلههای من درآوردی و دروغین بین مکه و مدینه – مدینه و کربلا – کربلا و شط فرات و ...، از جمله این ضد تبلیغهاست! تا آنجا که حتی فاصله مکه تا کربلا را تا 2400 کیلومتر اعلام کرده و سپس شبهه کردهاند که پس ایشان چگونه میتوانسته در این مدت به کربلا برسد؟! و حال آن که فاصله 1500 کیلومتر بوده و هست و حضرت نیز با سرعتی بین روزانه 50 تا 60 کیلومتر، طی 23 روز این فاصله را طی نمودهاند که بسیار طبیعی است.
الف - در یک جا می گویند که شط نزدیک بود، چگونه نتوانستند آب بردارند، و در جای دیگری میگویند که فاصله شط تا کربلا صد کیلومتر بوده است حضرت عباس علیهالسلام و دیگران چگونه به شط میزدند؟! و برخی نیز نوشتهاند که 200 کیلومتر بوده است! از آنها بپرسید که آیا اساساً فاصله کربلا تا شهر کوفه که مرکز بوده به صد کیلومتر میرسد که فاصله کربلا تا شط فرات صد کیلومتر یا 200 کیلومتر باشد؟!
كربلا در 75 كیلومتری شمال غربی نجف و 80 كیلومتری جنوب غربی بغداد قرار گرفته است و اگر 110 کیلومتر از کربلا دور شویم، به شهر کاظمین میرسیم و نه شط فراط؛ و فاصلهی کربلا تا خود شهر کوفه حدود 80 کیلومتر است.
کربلا در امتداد فرات بوده و هست. در 35 كیلومتری شمال شرقی شهر كربلا شهر مسیب قرار دارد كه رودخانه فرات از آن رد میشود و مرقد مطهر طفلان مسلم در آن قرار دارد و شاخهای از فرات نیز به رودخانهی «حسینه» موسوم گردیده است، از داخل شهر کربلا میگذرد و میدانیم که شهر در اطراف حرمین که 500 متر با هم فاصله دارند، ساخته و آباد شده است. پس فاصله با این شاخه از رود فرات زیاد نبوده است.
همین شاخه رود فرات، سبب وجود نخلستانهای کوچک و بزرگ در آن منطقه گردید و البته كربلا از جنوب و غرب به بیابانهای عراق میرسد و در شمال غربی آن دریاچه نمك الزازه (بحیرة الملح = دریاچه نمک) قرار دارد.
ب – برخی دیگر مدعی شدند که کربلا به فرات نزدیک بود و حواشی رودخانهها حتماً جلگه است، پس چرا گفته میشود صحرای کربلا؟!
هر چند که هنوز هم اطراف رودخانه فرات خشک است، اما کسی نگفته که در منطقه کربلا هیچ آبادانی یا درختی وجود نداشته است! همیشه بیان شده که در اطراف همان شاخهی رودفرات، نخلهایی وجود داشت. اما، همه جلگهها که مانند جلگههای اطراف رودخانه میسیسیپی نیست. کربلا «جلگهای گرم و خشک - (فرهنگ معین، 6/1316)» بوده و هست و اتفاقاً برای حمله به حضرت عباس علیهالسلام نیز پشت همین نخلها کمین کرده بودند. اما مسلّم است که حضرت امام حسین (ع) با تعداد نیروی کم در مقابل حدود سیهزار نفر، در میان نخلها خیمه نمیزدند، بلکه منطقه باز را انتخاب مینمودند که به تحرکات دشمن دید داشته باشند و بتوانند با آنها بجنگند.
ج – برخی دیگر با این ذهنیت که لابد کربلا نیز مانند برخی از سواحل مازندران میباشد، مدعی شدند که ایشان با توجه به نزدیکی به رودخانه میتوانستند به راحتی حفر چاه نمایند!
اگر چه در مناطق «جلگهای گرم و خشک» حفر چاه تا رسیدن به آب، آنقدر هم ساده و راحت نیست، اما امام حسین (ع) نیز نسبت به حفر چاه اقدام نمودند.
بنابر روايت ابن اعثم كوفى و ابن شهرآشوب، امام حسين(عليه السلام) در جلوىِ خيمه (به فاصلهی 19 قدم) چاهى حفر كردند. (ابن شهرآشوب، ابى جعفر رشيدالدين محمد بن على، مناقب آل ابى طالب، ج 4، ص 50 و ابن اعثم كوفى، ابو محمد احمد بن على، الفتوح، ص 893).
دلیل دیگر حفر چاه توسط امام (ع) و یارانش، نامه عبیدالله بن زیاد به عمر سعد است. او در این نامه نوشت: «اما بعد به من چنین خبر رساندهاند كه حسين (عليه السلام) و ياران او چاهها فرو بردهاند و آب بر مىدارند، لهذا ايشان را هيچ فرو ماندگى نيست! چون بر مضمون نامه وقوف يابى، بايد كه حسين بن على (عليه السلام) و ياران او را از كندن چاه منع كنى و نگذارى كه پيرامون آب بگردند». (ابن اعثم كوفى، ابومحمد احمد بن على، الفتوح، ص 893).
پس مسلم است که دیگر دسترسی به آن چاه یا احیاناً چاهها ممکن نشد.
نکته مهم:
هر چند عوامل مأمور به خدشهدار نمودن تاریخ کربلا بر این باورند که قطعاً همگان پیگیری نمیکنند و بالاخره چند نفری دچار شبهه، شک و تردید میشوند، اما بدیهی است که با کم و زیاد کردن فاصلهی بین شهرها، بررسی احتمالی عمق آب در زیر زمین، سواحل سرسبز مدیترانه فرض نمودن حاشیه رود فرات ... و رواج سایر شبهات در این خصوص، نه تاریخ تغییر مییابد و نه حقایق و واقعیتهای تاریخی مبدل و یا محو میشوند. لذا هیچگاه نمیتوانند القا کنند که کلاً واقعه کربلا و عاشورا رخ نداده است و احیاناً این عده نیز به مرگ طبیعی یا سکته مغزی از دنیا رفتهاند.
دقت شود که اگر امام حسین علیهالسلام اصلاً از مکه به سوی کوفه حرکت ننموده باشند، در کربلا محاصره نشده باشند و به همراه فرزندان و یاران، با آن وضع وحشتناک ترور و قتل عام نشده باشند نیز، امام حسین – امام حسین (ع) است و یزید – یزید لعنة الله علیه.
ما ائمه علیهمالسلام و حقانیت آنها را با فرق شکافته، پهلوی شکسته، جگر پارهپاره یا سر بریده نمیشناسیم و دلیلمان بر بطلان و ظلم معاویه و یزید نیز فقط جنایات آنها نمیباشد که با خدشهدار نمودن وقایع اتفاقیه بتوانند ایجاد شک و شبهه کنند و جای حق و باطل را تغییر دهند. لذا دقت داشته باشیم که تمامی این تلاشها مذبوحانه، به خاطر سست کردن اعتقادات و باورها و خدشهدار نمودن اطلاعات از یک سو و پوشش دادن به مظالم آنها از سوی دیگر و به خاطر فرو نشاندن بغض به ظالمین است تا این حبّ به اهل بیت علیهمالسلام و بغض به ظالمین، امروز این چنین نجوشد و تداوم نیابد. -
آیا بهتر نبود به جای هزینه برای عزاداری و گریاندن، دل یتیمی را شاد مینمودیم ، به جای نذری، به زلزله زدهها و ... کمک میکردیم
باز شبه های«به جایِ»!!دقت کردید همیشه وجه ی اقتصادی دارن این شبه ها؟!سیر کردن شکم و ساختن بنا و...جای بیداری عقل و جهت دادن به عواطف و دوست داشتن ها و نفرت های حیاتبخش
اسلامی که مسلمانان و به ویژه اهل ولایت معتقد و عامل به آن هستند، در مباحث اقتصادی نیز نظامی کامل و فرامینی جامع دارد. خمس - انواع زکات، چون زکات فطره، زکات مال و حتی زکات علم – صدقه و انفاق دارد. حق یتیم، حق فقیر، حق پژوهشگر و جویای علم، حق همسایه، حق مستضعف، حتی حق در راه مانده "وابن السبیل" و ...، در آن لحاظ شده است و مردم مسلمان نیز به حد توان و بضاعت خود به این فرامین عمل میکنند. پس لزومی ندارد که "به جای" این کار حسنه، آن کار حسنه گذاشته شود و یکی حذف شود. این یک حقهای است تا هیچ کدام انجام نگیرد....
وقتی پای هزینهی جشن تولدها، عقد و عروسیها، میهمانیها، لوازم آرایش و لباسهای آن چنانی، خودروی لوکس و سفرهای داخلی و خارجی، کافیشاپها، والنتاینها و خوشگذرانیهای حلال و حرام خودشونه حرفی از وقف بچه یتیمها و گرفتاران، حتی ابتدا در میان خویشاوندان و همسایگان هست؟!آنهایی که هزینهی برای ساخت و بازسازی حرمها – برگزاری هر چه باشکوهتر مجالس عزاداری در مساجد و هیئتها و ... را پرداخت میکنند، اغلب نه تنها سرمایهدار نیستند، بلکه اتفاقاً از اقشار متوسط به پایین میباشند و جالب آن که کمک به یتیمان و بیبضاعتها نیز بیشتر از طریق همین قشر صورت میپذیرد. و البته ثروتمندان و متمولین انسان، مسلمان و شیعه نیز کم نیستند و به وظایف خود عمل کنند. خداروشکر
از طرفی مگر میشود کسایی ک معتقدبه مکتب حسینی هستند و براش گریه میکنن،معتقد به کمک به فقرا نباشند ک برایمان «به جا»میگویند!!!
بدون شک پشت این شبهات ماورای ی سوال خوابیده است -
محرم سبب غمگین شدن مردم میشود و غمگین بودن مردم ایران را به عزاداری برای اهل بیت علیهم السلام ربط میدهند و ...؟!
زندگی، سریال کُمدی، شو و خنداونه نیست!
که بتوان در گوشهای آرام نشست و آن را نظاره نمود و خندید؛ و یا یک نمایش (شو) نیست که مردم را برای چند دقیقه، با وارد کردن شوکهای عصبی، به خندهی فیزیکی وادارد، و یا خندوانه نیست که به چهرهای بگویند: «چند ثانیه الکی، رو به دوربین و رو به مردم بخند؛ و ما به بهترین خنده جایزه میدهیم»! بلکه زندگی، یک حقیقت و واقعیت بسیار جدی است و با کسی هم شوخی و خنده ندارد.
انسان، هدف، امید، انگیزه، آرزو، فضیلت، شخصیت، حبّ و بغض دارد و هر گاه شاهد لگدمال شدن تمامی ارزشها، امیدها، شخصیت و هویتش گردد، حتماً غمگین میگردد، مگر آن که دیگر انسانیت را نیز در او کشته باشند و هویت و شخصیتش را از او گرفته باشند.
ما شما را از گذشته تا حال کشتهایم و میکشیم؛ قتل عام به راه میاندازیم، نسلکُشی میکنیم، بزرگانتان را اگر چه در محراب نماز باشند، ترور میکنیم، کودکان شما را هر کجا که باشند، تکه تکه میکنیم، مواد مصرفی شما را با انواع سموم آلوده و کشنده میکنیم ...، اما
«شما نه تنها نباید ناراحت شوید، بلکه باید بسیار خوشحال، سرخوش و ممنون هم باشید و یا احمقانه به آن چه بر سر شما میآوریم بنگرید و ابلهانه بخندید؛ وگرنه میگوییم: شما ملت غمگین و افسردهای هستید!»!!!
غمگینید،شادباشید ،فجایع کربلا را بازگو مکن،چشم ببند شادیت را ازدست مده،چرا؟!چون نسل کشی امروز ما را در یمن و سوریه و...نبینی و قیام نکنی!!
اگر چه آمارهای دروغین و تبلیغاتی و نیز القایی بسیاری منتشر میگردد، اما اگر به آمارهای حقیقی و واقعی مراجعه شود، نه تنها درصد غمگینی، بلکه در صد ناامیدی، افسردگی و سایر تألمات روحی و روانی، در غرب به مراتب بیشتر از ایران میباشد؛ چرا که ما غصهی ناملایمات تحمیلی را میخوریم، اما آنها خبر از مرگ انگیزهها و امید به آینده در مردم و به ویژه نسلهای جوان میدهند!"خنده و گریه" در انسان، نمود بیرونی، ظاهری و جسمی برای "خوشحالی و شادی – یا – ناراحتی و غم" اوست که یا ارزشمند است و یا بیارزش. – یا حقیقی است، و یا کاذب – یا روحی است و یا فقط جسمی.
یک نوع از خنده و گریه، کاملاً ظاهری، فیزیکی، منفعل از تحریکات عصبی و یا از روی عادتها و القائات دورغین میباشد، و یا آن که از شادیها و غمهای ظاهری، کمارزش، گذرا و ... نشأت میگیرد؛ اما یک نوع دیگر از "خنده و گریه"، حقیقی بوده و از شادیها و غمهای حقیقی انسان در حیات معقول او نشأت گرفته و نشان از "فضیلت" آن شخص یا ملت دارد.
بنابراین، برخودرای از نعمت وجود هر فاضلی و به دست آوردن هر فضیلتی، برای انسان و جامعهی عقلگرا، سرور بخش و نشاطآور است، چنان که از دست دادن هر فاضلی و لگد مال شدن فضیلتها و برخورد با موانع کسب فضل، برای هر انسان یا ملت عاقل و با شعوری، نگران کننده، دردآور و غمافزا میباشد.
تعداد جشن و سرورهای ما برای موضوعات و وقایع ارزشمند، اگر بیشتر از عزاداریها ما نباشد، کمتر نیست، چنان که برای مبعث حضرت رسول الله صلوات الله علیه و آله، یک هفته جشن و شادی داریم، هم چنین در 13 رجب، سوم، چهارم و نیمه شعبان، عید فطر، عید غدیر خم و ... . -
جهالت با نقاب دین!
"...آنان کسانی هستند که گمراهی را به جای هدایت و عذاب را به جای آمرزش خریده اند ؛ (و) به راستی چه شکیبا هستند بر آتش (جهنم)"
@دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء -
عالیییی بود عالییی اجرتون با شهدا.
-
فلسفه ی سینه زدن،زنجیر زنی،خیمه زدن و خیرات دادن
سینه زدن، [که دست بردن به طرف قلب و سینه حرکت عمومی همهی مردمان به هنگام تأثر و تألم است]، به نشانهی همان یقه چاک دادنهای بازماندگان در خیمهها به هنگام شهادت ابا عبدالله الحسین (ع) در گودال قتلگاه انجام میپذیرد و نیز نشان از تأثر فراوان دارد. زنجیر زدن، نشانی از به زنجیر کشیده شدن حضرات زینب کبری و امام سجاد (ع) و سایر اسراء دارد. خیمهها به یاد خیمههای سوخته برپا میشود و غذا دادن به غیر از خیرات، به این حکم شرع بر میگردد که مستحب است آشپزخانهی صاحب عزا تا سه روز تعطیل باشد و بستگان و همسایگان به آنها غذا دهند ... .