-
شاعر از کوچه مهتاب گذشت . لیک شعری نسرود.نه که معشوقه نداشت .نه که سرگشته نبود.سال ها بود دگر کوچه مهتاب اتوبان شده بود
-
زندگی صحنه یکتای هنر مندی ماست - هر کس نغمه خود خواند و از صحنه رود
-
این پست پاک شده!
-
به حرص ار شربتی خوردم نگیر از من کع بد کردم---- بیابان بود و تابستان و اب و سرد استیضا
-
hamed137999 در شعردانه گفته است:
من نمی دانم چرا می گویند اسب حیوان نجیبی ایست کبوتر زیباست
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد
چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید
واژه ها را باید شست …
” سهراب سپهری “
-
این پست پاک شده!
-
این پست پاک شده!
-
گر بدیدی ناکسان بالا نشینند صبر کن ---روی دریا کف نشیند قعر دریا گوهر است
-
تهی بود نسیمی
سیاهی بود و ستاره ای
هستی بود و زمزمه ای
لب بود و نیایشی
من بود و تویی
نماز و محرابی
-
چو موج محو شدم در محیط وصل و هنوز--- به روی بحر کشم مدّ داستان فراق
-
روزگاری است که سودای بتان دین من است -غم این کار نشاط دل غمگین من است
-
هیچ پیرایه زیادت نکند حسن تو را ----هیچ مشاطه نیاراید از این خوب ترت
-
این پست پاک شده!
-
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر اید -گفتم که ماه من شو گفتا اگر براید
-
hamed137999 دل همچو سنگت ای دوست به آب چشم سعدی
عجب است اگر نگردد که بگردد آسیابی -
Leily joon مطلب ز عشق بازی تحصیل خاکساریست-افتادگیست حاصل از پختگی ثمر را
-
Leily joon گرت کسی بپرستد ملامتش نکنم من----تو هم در اینه بنگر که خویشتن بپرستی
-
hamed137999 در شعردانه گفته است:
Leily joon مطلب ز عشق بازی تحصیل خاکساریست-افتادگیست حاصل از پختگی ثمر را
آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش اين چراغي است کزين خانه به آن خانه برند
-
hamed137999 در شعردانه گفته است:
Leily joon گرت کسی بپرستد ملامتش نکنم من----تو هم در اینه بنگر که خویشتن بپرستی
یا بزن سیلی به رویم یا نوازش کن سرم در دو حالت چون رسم بردست تو می بوسمش
-
Leily joon دین و دل به یک دیدن باختیم و خرسندیم----در قمار عشق ای دل کی بود پشیمانی