هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
f r
ده تا نفس عمیق کشیدم اما بازم وقتی فکرم میره رو اون موضوع خاص
هم عصبی میشم هم ناراحت
....... -
romisa
به زمین و زمان فحش میدهیم و با افراد اطرافمان بد رفتاری و با فرد مورد نظر رفتار ناهنجار -
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
romisa
به زمین و زمان فحش میدهیم و با افراد اطرافمان بد رفتاری و با فرد مورد نظر رفتار ناهنجارحالا اگه اون فرد موردنظر یه عزیزی باشه چی ؟ :|
-
romisa در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
وقتی اعصابت خورده یا حالت خوب نیست چیکار می کنی ؟
....نظرسنجی
میام انجمن
یا دراز میکشم همش بهش فکر میکنم تا خسته شم از فکر کردن بهش
یا نقاشی و خط خطی کردن کاغذ
@هناس در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
romisa در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
وقتی اعصابت خورده یا حالت خوب نیست چیکار می کنی ؟
....نظرسنجی
میام انجمن
یا دراز میکشم همش بهش فکر میکنم تا خسته شم از فکر کردن بهش
یا نقاشی و خط خطی کردن کاغذ
خط خطی کاغذ
......
فکر خوبیه -
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
romisa
به زمین و زمان فحش میدهیم و با افراد اطرافمان بد رفتاری و با فرد مورد نظر رفتار ناهنجارحالا اگه اون فرد موردنظر یه عزیزی باشه چی ؟ :|
romisa
اگه پدر باشه کولر یا بخاری رو خاموش میکنم کنترل هم تقدیم میکنم بهشون و اذا زلزلت الارض زلزالها ... ن شوخی میکنم در هر صورت پدر و مادر محترم ترینای زندگی هر کسی هستن اگه مقصر باشم سعی میکنم معذرت خواهی کنم اگه هم تقصیر من نباشه باز هم معذرت خواهی !
اگه هم پدر و مادر نیستن همون پست قبلی -
romisa
اگه پدر باشه کولر یا بخاری رو خاموش میکنم کنترل هم تقدیم میکنم بهشون و اذا زلزلت الارض زلزالها ... ن شوخی میکنم در هر صورت پدر و مادر محترم ترینای زندگی هر کسی هستن اگه مقصر باشم سعی میکنم معذرت خواهی کنم اگه هم تقصیر من نباشه باز هم معذرت خواهی !
اگه هم پدر و مادر نیستن همون پست قبلی@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
romisa
اگه پدر باشه کولر یا بخاری رو خاموش میکنم کنترل هم تقدیم میکنم بهشون و اذا زلزلت الارض زلزالها ... ن شوخی میکنم در هر صورت پدر و مادر محترم ترینای زندگی هر کسی هستن اگه مقصر باشم سعی میکنم معذرت خواهی کنم اگه هم تقصیر من نباشه باز هم معذرت خواهی !
اگه هم پدر و مادر نیستن همون پست قبلیخب اصلا قضیه من نیستم خودم ولی اعصابم خیلی خورده شده سرش
....... -
دیگر مرا توان غم رفتن تو نیست
من بیش از انتظار خودم داغ دیده ام
این ماشه... این شقیقه... بزن ! بیش از این مرا...
اینبار با خودم به تفاهم رسیده امحالا مرا رها کن و بگذر ، عجیب نیست
تقدیر سنگ و شیشه از اول یکی نبود
این بود قصه ی من و تو ، نه ! کدام تو ؟
در قصه ها همیشه از اول " یکی نبود "