-
miss.besharati تا تورا آن بو کشد سوی جنان
بوی گل باشد دلیل گل بنان -
miss.besharati وقتی دل سودایی میرفت به بستانها بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحان ها
-
miss.besharati دل میرود ز دستم صاحبدلان خدارا دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
-
miss.besharati آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم تا برفتی ز برم صورت بی جان بودم
-
miss.besharati تا کی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
-
خواستم بگویم من نیز حرف خویش رواست مثل دولتمند حرف درویش
حیف که این حرفی بیش نیست و در اخر درویش سربلند نیست
خواستم بگویم من درویش که یارم نیست جز یکی بیش
ناله ام در تاریکی خاموش دوستانم یکی مار یکی موش
می گزارم بر سفره ام حسرت اخ که نبود در جوانی برکت
یا حق برس به دادم هر چه باشد من نیز هستم نوه ی ادم
بر این دل تنگ خوبی روا کن مرا ز ارزویم در هوارها کن
-
miss.besharati بشوی اوراق گرهم درس مایی
که علم عشق دردفتر نباشد