Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. خــــــــــودنویس
رقیب
ف
کسی هس ساعت مطالعه بالایی داشته باشه بخونیم این 20 روزو؟ ترجیحا دختر باشه تنهایی نمیتونم اگ یکی بود خیلی بهتر پیش میرفتم
بحث آزاد
خــــــــــودنویس
Dr-aculaD
Topic thumbnail image
بحث آزاد
👣ردپا👣
اهوراا
Topic thumbnail image
بحث آزاد
کنکور1405
M
سلام به همه. من بعد از یه مدت دوباره میخوام کنکور 405 رو شرکت کنم. ولی خب کسی رو پیدا نکردم که برای سال405 باشه. و دوستی پیدا نکردم تو این زمینه. هرکی هست بیاد اینجا حرف بزنیم
بحث آزاد
تروخدا بیاین
ف
دیروز اشتبا کردم سلامت نخوندم الان چیکار کنم جزوه ای میدونین یکم جمعو جور باشه کتاب اصلن خونده نمیشه خیلی زیاده
بحث آزاد
دستاورد هایِ کوچکِ من🎈
AinoorA
سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه و خیلی سرحال و شاد باشین خب از عنوان تاپیک یچیزایی مشخصه که قراره در مورد چی اینجا حرف بزنیم ولی بزارین توضیحات بیشتر بدم خیلی از ما یوقتایی هست که ممکنه احساس کنیم هیچ کاری نکردیم یا هیچ کاری ازمون برنمیاد و روزمون رو تلف کردیم و.. و ذهنمون ما رو با این افکار جور واجور و عجیب غریب مورد آزار قرار بده و احساس ناتوانی رو بهمون بده در حالی که در واقعیت اینطوری نیست و ما توانا تر از اون چیزی هستیم که توی ذهنمون هست اینجا قراره از موفقیت های کوچولومون حرف بزنیم و رونمایی کنیم تا به ذهنمون ثابت کنیم بفرما آقا دیدییی ما اینیم هر شب از کار های مثبت کوچولوتون بیاین و بگین و این حس مثبت و قشنگ مفید بودن رو به خودتون بدین مثلا کنکوری ها میتونن تموم شدن یه بخش از برنامه اشون رو بگن ، از انجام دادن کار هایی مثل مرتب کردن اتاق ، از گذروندن امتحانای سخت و آب دادن به گل ها و کلی کار کوچیک و مثبت دیگه منتظرتون هستم آلایی ها موفق باشین🥹️ دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-پیراپزشکی
بحث آزاد
تنهایی حوصله ندارم بیاین با هم نهایی بخونیم
ف
سلام بچها هر ساعتی هر درسیو خوندین بیاین بگین این ساعت اینقدر فلان درس رو خوندم انگیزه میگیریم
بحث آزاد
بخدا سوالات اونقد سخت نیستن ولی وقتی میشینم سر جلسه اعداد کوه میشن واسم
ف
بچها وقتی میشینم به ارومی حل میکنم سوالاتو میدونم حل میکنم مشکلی ندارم سر جلسه انگار اصن من نخوندم ی جوری میشم میترسم از سوالا مخصوصا سوالاتی ک عدد دارن عددا جلو چشام بزرگ میشن بخدا خنده داره ولی جدی میگم
بحث آزاد
من ِ فارغ 401 هم باید زمین ترمیم کنم؟؟
ف
...............
بحث آزاد
شاید شد...چه میدانی؟!
Hg L 0H
مدت هاست که از نشست غبار سرد و تیره به قلبم میگذرد مدت هاست منِ تاریکِ گم شده، در خودم به دنبال روزنه هایی از نور میگردد نفس هایم سخت به جانم می نشینند اشک هایی که سرازیر نمی شوند وجود مرا به ستوه آورده اند دوست دارم بایستم سرم را بالا بگیرم و تا زمانی که صدایم خفه شود فریاد بزنم بماند در پس پرده ی خاکستری غم بماند که چه می شود... شاید شد....چه میدانی؟!
بحث آزاد
بحث آزاد
JaanaJ
دوستان من تازه وارو سایت شدم میخوام بدونم چطوری باید اسمم رو تغیر بدم درست کردم ولی باز دوباره اینو زده چیکار باید کنم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.........
بحث آزاد
تمام رو به اتمام
Hg L 0H
حس خفقان، حتی نفس کشیدن هم سخت شده گلویم فشرده تر از قبل راه هوا را بسته پروازی را آغاز کردم که در سرم مقصدش بهشتی برین بود اما اکنون و در این زمان نمیدانم کجا هستم پروازم به سمت جهنم است یا بهشت؟ میشود یا نمیشود تمام وجودم را پر کرده تمام احساسات کودکی از کوچک و بزرگ به مغزم هجوم آورده و دارد تمامِ من را آرام آرام از من میگیرد نکند اینجا جای من است؟ در سرِ کودکیِ من چنین رویایی شکل گرفته بود؟ قلبم سیاه و چشمانم تار شده اند هوای پریدن دارم اما نگار لحظه به لحظه در همان جایی قرار دارم که ایستاده بودم انگار نمیشود قدم از قدم برداشت میخواهم رها باشم از افکاری که مرا خفت میکنند و تا مرز خفه شدن من را به دنبال خود میکشانند میل به رهایی آزادی ام را هم از من گرفته... شوق پریدن آرام آرام گویی دارد تبدیل به میل سقوط میشود مبادا چنین روزی برسد... مبادا....
بحث آزاد
به که باید دل بست؟
blossom.B
به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ سینه ها جای محبت , همه از کینه پر است. هیچکس نیست که فریادِ پر از مهر تو را گرم پاسخ گوید. نیست یک تن که در این راه غم آلوده ی عمر , قدمی راه محبت پوید. خط پیشانی هر جمع , خط تنهاییست. همه گلچینِ گلِ امروزند... در نگاه من و تو حسرت بی فرداییست. به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ نقش هر خنده که بر روی لبی می شکفد, نقشه‌ای شیطانیست. در نگاهی که تو را وسوسه ی عشق دهد حیله‌ای پنهانیست. خنده ها می شکفد بر لبها, تا که اشکی شکفد بر سرمژگان کسی. همه بر درد کسان می نگرند, لیک دستی نبرند از پی درمان کسی. زير لب زمزمه شادی مردم برخاست, هر کجا مرد توانائي بر خاک نشست . پرچم فتح برافرازد در خاطرِ خلق, هر زمان بر رخ تو هاله زَنَد گردِ شکست. به که بايد دل بست؟ به که شايد دل بست؟ از وفا نام مبر , آن که وفا خوست کجاست؟ ریشه ی عشق فسرد... واژه ی دوست گریخت... سخن از دوست مگو...عشق کجا؟دوست کجا؟ دست گرمی که زمهر , بفشارد دستت در همه شهر مجوی. گل اگر در دل باغ , بر تو لبخند زند بنگرش , لیک مبوی ! لب گرمی که زعشق , ننشیند به لبت به همه عمر مخواه ! سخنی کز سر راز , زده در جانت چنگ به لبت نیز مگوی ! چاه هم با من و تو بيگانه است نیِ صدبند برون آيد از آن... راز تو را فاش کند, درد دل گر بسر چاه کنی خنده ها بر غمِ تو دختر مهتاب زند گر شبي از سر غم آه کني. درد اگر سینه شکافد , نفسی بانگ مزن ! درد خود را به دل چاه مگو! استخوان تو اگر آب کند آتش غم, آب شو...آه مگو ! ديده بر دوز بدين بام بلند مهر و مه را بنگر ! سکه زرد و سپيدی که به سقف فلک است سکه نيرنگ است سکه ای بهر فريب من و تست سکه صد رنگ است . ما همه کودکِ خُرديم و همين زال فلک , با چنين سکه زرد , و همين سکه سيمينِ سپيد , ميفريبد ما را . آسمان با من و ما بيگانه زن و فرزند و در و بام و هوا , بيگانه خويش , در راه نفاق... دوست , در کار فريب... آشنا , بيگانه ... شاخه ی عشق شکست... آهوی مهر گریخت... تار پیوند گسست... به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟... -مهدی سهیلی
بحث آزاد
ای که با من ، آشنایی داشتی
blossom.B
اِی که با من، آشنایی داشتی ای که در من، آفتابی کاشتی ای که در تعبیرِ بی مقدارِ خویش عشق را، چون نردبام انگاشتی ای که چون نوری به تصویرت رسید پرده ها از پرده ات برداشتی پشتِ پرده چون نبودی جز دروغ بوده ها را با دروغ انباشتی اینک از جورِ تو و جولانِ درد می گریزم از هوای آشتی کاش حیوان، در دلت جایی نداشت کاش از انسان سایه ای می داشتی -فریدون فرخزاد
بحث آزاد
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است...
blossom.B
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است اي بس غم و شادي که پس پرده نهان است گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري داني که رسيدن هنر گام زمان است تو رهرو ديرينه سرمنزل عشقي بنگر که زخون تو به هر گام نشان است آبي که برآسود زمينش بخورد زود دريا شود آن رود که پيوسته روان است باشد که يکي هم به نشاني بنشيند بس تير که در چله اين کهنه کمان است از روي تو دل کندنم آموخت زمانه اين ديده از آن روست که خونابه فشان است دردا و دريغا که در اين بازي خونين بازيچه ايام دل آدميان است دل برگذر قافله لاله و گل داشت اين دشت که پامال سواران خزان است روزي که بجنبد نفس باد بهاري بيني که گل و سبزه کران تا به کران است اي کوه تو فرياد من امروز شنيدي دردي ست درين سينه که همزاد جهان است از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند يارب چه قدر فاصله دست و زبان است خون مي چکد از ديده در اين کنج صبوري اين صبر که من مي کنم افشردن جان است از راه مرو سايه که آن گوهر مقصود گنجي ست که اندر قدم راهروان است -هوشنگ ابتهاج (سایه)
بحث آزاد
پروانه‌ی رنگین
blossom.B
*از پیله بیرون آمدن گاهی رهایی نیست در باغ هم پروانه‌ی رنگین گرفتار است این کشور آن کشور ندارد حس دلتنگی دیوار با هر طرح و نقشی باز دیوار است... -محمد‌علی جوشانی*
بحث آزاد
حواست بوده است حتما...
blossom.B
الا ای حضرت عشقم! حواست هست؟ حواست بوده است آیا؟ که این عبد گنه کارت که خود ، هیراد می‌نامد، چه غم ها سینه‌اش دارد... حواست بوده است آیا؟ که این مخلوق مهجورت از آن عهد طفولیت و تا امروزِ امروزش ذلیل و خاضع و خاشع گدایی می‌کند لطفت... حواست بوده است آیا نشسته کنج دیواری تک و تنها؛ که گشته زندگی‌اش پوچ و بی معنا! دریغ از ذره ای تغییر میان امروز و دیروز و فردا... حواست هست، می‌دانم... حواست بوده است حتما! ولیکن یک نفر اینجا، خلاف دیده‌ای بینا، ندارد دیده‌ای بینا -رضا محمدزاده
بحث آزاد
امیدوارم نشناسند مرا... پیش از این، ستاره بودم!
blossom.B
یک سالِ پیش، ستاره‌ای مُرد. هیچ کس نفهمید؛ همانطور که وقتی متولد شد، کسی نفهمیده بود. همه سرگرم خنده بودند؛ زمانی که مُرد. اما یادم نیست زمانی که متولد شد، دیگران در چه حالی بودند. در آن میان فقط من بودم که دیدم که آن همه نور، چطور درخشید و بزرگ شد.... خیلی زیبا بود؛ انگار هر شب درخشان تر می‌شد... پر قدرت می‌سوخت. برای زنده بودن، باید می‌سوخت... من بودم که پا به پای سوختن هایش، اشک ریختم... اشک هایم برای خاموش کردن بی قراری هایش کافی نبود... نتوانستم خاموش کنم درد را که در لا به لای شعله هایش، ستاره‌ام را می‌سوزاند. ستاره مُرد! این آخرین خاطره‌ایست که از او در ذهن دارم... نتوانستم تقدیرش را عوض کنم.‌‌.. سیاهچاله شد... اکنون حتی نمی‌توانم شعله‌ی شمعی در کنارش بگذارم تا او را در میان تاریکی ها ببینم. سیاهچاله ها نور را می‌گیرند... چه کسی گمان می‌کرد آن همه نور ، اکنون‌ این همه تاریک باشد؟ آن زمان که نورانی بود، کسی ندیدش... نمی‌دانم این کوردلان اکنون سیاهچاله بودنش را چگونه می‌بینند که می‌خندند... آری؛ ستاره مُرد.. همه خندیدند. امشب، به یاد آن ستاره، خواهم گریست.
بحث آزاد
خاطرات خواهر برادری
Gharibe GomnamG
خب سلام اینم از تاپیکی که قولشو داده بودم خاطرات خنده دار یا تلخ خودتونو که با خواهر برادراتون دارین بیاین بگین ترجیحا خنده دار باشه خب دعوت میکنم از @roghayeh-eftekhari @F-seif-0 @Ftm-montazeri @Ariana-Ariana @Infinitie-A @ramses-kabir @Zahra-hamrang @Fargol-Sh @مجتبی-ازاد @Yasin-sheibak @Elham650 @Mehrsa-14 @گروه-بچه-هایی-که-خواهر-یا-برادر-دارن فعلا شماهارو یادم بود که خواهر برادر دارین @دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
بحث آزاد
کتابخانه رنگی
_MILAD__
سلام به همه دوستان عزیز در جهت گسترش فرهنگ کتابخوانی تصمیم گرفتیم تایپکی راه اندازی کنیم که شما یکم کتاب غیر درسی بخونید خب همین اول بگم همتون لایک میکنین اول بعد پست میذارین اشتباه نزنین یدفه و منفی بدید اصلا هم دستوری نبود خلاصه نمیدونم چه چیزایی میتونید بذارید : -بریده ای از کتاب ها -معرفی کتاب -گذاشتن لینک دانلود کتاب اگه صوتی و ایناست و از سایتی برداشتید نگاه کنید حتما %(#ff0000)[منبع ] بذارید با تشکر @دانش-آموزان-آلاء
بحث آزاد

خــــــــــودنویس

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده بحث آزاد
1.7k دیدگاه‌ها 248 کاربران 75.3k بازدیدها 213 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • B آفلاین
    B آفلاین
    Blank
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Blank انجام شده
    #271

    دلگیرم ، میگریم ، میخشکم ، میمیرم ...
    نفس هایم بسی تنگ است
    _چرا؟
    +چون لحظه ها، اندیشه هایم پرزآهنگ است..!
    وزآن چین وشکن هایی که بررخسار روزهایم فتادست...
    اعمالم کمی کمرنگ وخاموش،وبیش سردو بسی لنگ است://
    _چه آهنگی؟!
    +تامل اندکی...اندک درنگی...!
    نمی آیدبه یادت آن قضاوت های یک سوو فشنگی؟!
    همان آهنگ حکم تندو تلخت
    که تحمیلی مرادرشنیدارش فکندی..
    وتوچه میدانی...؟
    چه میدانی...؟
    چه میدانی..!😔
    پ.ن:قلم سخن رو فی البداهه ذهن بدست گرفت:)
    F

    1 پاسخ آخرین پاسخ
    9
    • dan-lD آفلاین
      dan-lD آفلاین
      dan-l
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #272

      دلم بدجور گرفته خیلی بد.... ولی نمیتونی به کسی بگی چون ناراحتی که دارن برای خودشون زیاده فقط میتونی نشون میدی که حالت خوبه و هیچی نیست ولی توی دل اشوبی هست یه اشوب بزرگ و عمیق یه بغض عمیق ......... نمیدونم چی بنویسم و اصلا برای چی بنویسم و از چی بنویسم. فقط میتونم که ...

      خیلی چیزها تو دلم بوده و هست و تو سه نقطه بالایی بود ولی گفتنی نیستن.

      عذر میخوام منفی شد :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: ولی یکم تنوع بد نیست.

      فقط هایده و "ای یار من" .

      1 پاسخ آخرین پاسخ
      5
      • chakameC آفلاین
        chakameC آفلاین
        chakame
        دانش آموزان آلاء
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط chakame انجام شده
        #273

        ناخن های ذهن فرسوده و مریضم به دیواره های مغزم چنگ می اندازد و خط خطی هایش روی کاغذ می پاشد.
        جایی در میان سنگری که مدت هاست بعد از تو به آن پناه بردم، دیگر آرام گرفته ام؛ آرام تر از ضربانِ ریتمیکِ نبضِ یک مُرده...
        از پَسِ سکوت مرگباری که هوای اتاقم را پُر می کند، خشم اطرافیانم از کم حرفی و سکوتم را می بینم و باز هم با همان دهان دوخته شده، با حنجره ای که نایی برای تولید صدا ندارد، با چشمانی پر از حرفِ ناگفته، بدرقه شان می کنم.
        جانا مگر نگفته بودم که من می گویم اما تو نشنو؟
        مگر نگفته بودم تنهایی دانستن ها برایم زیادی زیادند و این رازِ دوست داشتنت برای یک دانه من زیادی زیاد است؟
        به لطفت، حالا دیگر از تنهایی دانستن ترسی ندارم! هیچ کدام از راز هایم برایم زیادی نیستند!
        اما از هر 2 نفره دانستن و رازی، گریزانم...
        به جای خالیِ واقعی ات در صفحه ی مجازیِ موبایلم خیره می شوم.
        چطور من متوجه این حجم از تهی نبودم؟ این مقدار قابل توجه از هیچ!
        چطور تا به الان اینگونه ملموس نبود برایم؟
        فاصله را می گویم... فاصله ی من از تو ی واقعی! فاصله ی علایق و عقایدمان!
        نمی فهمم چطور ممکن بود که نبینمشان؟
        ولی دقیق تر که می شوم، می بینم ما روی زمینی زندگی می کنیم که خودش را هم دور می زند؛ از آدم هایش دیگر چه انتظاری باید داشت؟
        خنده ام می گیرد که دلم برای کسی تنگ شده که حتی یک بار هم او را ندیدم...
        برای آن مجازی ای که آغوشِ عشقش جان می داد برای جان دادن...
        می دانی؟! از وقتی آمده بودی، خداحافظی و رفتنت را در پَسِ سلام ات دیدم.
        نمی دانم منِ دیوانه که از همان اول می دانستم که تو خواهی رفت، که نخواهی ماند؛ چرا دل بستم؟
        شاید «عیب از ماست که هر صبح نمی بینیمَت ** چشمِ بیمار شده، تار شدن هم دارد»
        شاید هم خواب باشم و این کابوسِ لعنتی، متعلق به این دنیا نباشد... نمی دانم!
        و حالا این منم که دل خسته ی خسته ی خسته ی خسته، از زندگی خسته ام... :))

        خواستم از شادی بنویسم! از بهار!
        جوهر سبز خیالم ته کشید...! :))
        #چکامه_نویس

        همه چیز سی و دومِ یک ماهی، ساعت بیست و پنج و هفتاد دقیقه، حل میشه! :))
        #چکامه

        1 پاسخ آخرین پاسخ
        10
        • O آفلاین
          O آفلاین
          oooopppssss
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #274

          photo_2018-08-22_10-42-19.jpg
          تابستان 97 📷
          این قافله عمر عجب میگذرد😕

          1 پاسخ آخرین پاسخ
          13
          • صوفیص آفلاین
            صوفیص آفلاین
            صوفی
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط صوفی انجام شده
            #275
            این پست پاک شده!
            1 پاسخ آخرین پاسخ
            6
            • sonicS آفلاین
              sonicS آفلاین
              sonic
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #276

              زمستان بود و
              برفی سخت و
              سوزی سرد...
              در میان شعله ی زرد بخاری گویی
              دل من میسوزد...
              شاید این قطره سرد
              که ز میان آسمان
              بر سر پنجره ای خشک فرو می افتد
              اشک لرزان من است..
              شاید آن چلچله ی غم زده ی روی درخت
              یا که این گنجشکک سرما زده
              دل تنهای من است..
              چه میداند کسی؟
              شاید این سرمای طاقت فرسای شهر
              یا نگاه محزون اسمان
              شایدم این سکوت مرگ بار خیابان
              انعکاس آه من است...

              ای دل غم دیده حالت به شود دل بد مکن:)

              1 پاسخ آخرین پاسخ
              7
              • M.anM آفلاین
                M.anM آفلاین
                M.an
                مدیر
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #277

                20190101_074450.jpg

                گاهی می شود در آسمان هم غرق شد ...
                غرق شدن که فقط دریا و دل را به دریا زدن نمی خواهد...
                من دیده ام کسانی را که دل به دریا زده اند و سپس دریا شده اند...
                امروز ۷:۴۴

                چیزی که عاشقش هستی رو پیدا کن و بذار بکشتت.

                1 پاسخ آخرین پاسخ
                7
                • dan-lD آفلاین
                  dan-lD آفلاین
                  dan-l
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #278

                  داشتم به این فکر میکردم که باید چیکار کنم سنی که توش هستم به نسبت سنای دیگه (سن بیشتر و سن کمتر) متفاوته و یه جورایی دوست داشتنی هست. نه فقط از نظر خودم از نظر همه. نمیدونم شما هم همینطور حس کردین یا فقط من اونم اینکه بقیه افراد مثلا همسنای من رو بیشتر دوست دارن نسبت به بقیه افراد 😂

                  اینکه چرا اینو گفتم هنوز تحت بررسی هست که علت چیه و چرا.... 🤔

                  ولی چیزی که واضحه و دارم میبینم اینه که اینجا یعنی تو این کشور هر چقدر که سنت بیشتر میشه دیگه همون ادم قبلی (یعنی الانت) نیستی. نمیدونم همش احساس میکنم بعد از دور و بر 25 سالگی انگار همه مردن و فقط چشماشون بازه و نفس میکشن. یعنی خیلی چیزا مردنی شد.

                  نمیدونم تو فکر این بودم که چطوره بزنم همین الان همه چی سیو بشه. چیزی که هست یعنی مانعی که هست اینه که به مشکل برمیخوری از جهاتی.
                  یعنی مثلا40-30 سال سن داشته باشی ولی مثل یه ادم باشی که 20 سال سن داره.

                  باید بررسی کرد -ولی به احتمال خیلی زیاد سیو کنم این دوره رو . یعنی کنجکاوی و دوست داشتن 😂 و فکرای غیر عادیش و یه تمایزی که هست بین ما و سنای دیگه

                  https://soundcloud.com/s-iran/ebi-ghased

                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                  4
                  • B آفلاین
                    B آفلاین
                    Blank
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Blank انجام شده
                    #279

                    ۲۰۱۹۰۱۰۱_۱۱۵۹۴۱.jpg
                    چیدن این گل گناه است و نچیدن مشکل است.. :))

                    پ.ن:تنهاگل هایی ک توی این هوازنده موندن و دارن نفس میکشن 🙂
                    97/10/11
                    F

                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                    8
                    • ب آفلاین
                      ب آفلاین
                      باهآر
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #280

                      1111.jpg

                      💌 نامه پنجم
                      عزیز من!
                      "شب عمیق است؛ اما روز از آن هم عمیق‌تر است. %(#7a0000)[غم عمیق است] اما %(#b00606)[شادی از آن هم عمیق‌تر است]".
                      دیگر به یاد نمی‌آورم که این سخن را در جوانی در جایی خوانده ام ، یا در جوانی، خود، آن را در جایی نوشته ام.
                      اما به هر حال ، این سخنی ست که آن را بسیار دوست می‌دارم.
                      دیروز نزدیک غروب، باز دیدمت که غمزده بودی و در خود. %(#4ab006)[من هرگز ، ضرورت اندوه را انکار نمی‌کنم]؛ چرا که می‌دانم هیچ چیز مثل اندوه، روح را تصفیه نمی‌کند و الماس عاطفه را صیقل نمی‌دهد؛ اما %(#0660b0)[میدان دادن به آن را نیز هرگز نمی‌پذیرم]؛ چرا که %(#9906b0)[غم حریص است] و بیشترخواه و مرز ناپذیر، طاغی و سرکش و بد لگام.
                      %(#b00674)[هر قدر که به غم میدان بدهی] ، %(#e603b1)[میدان می‌طلبد] ، %(#fa2fcb)[و باز هم بیشتر] ، %(#ff4fd6)[و بیشتر…]
                      %(#259400)[هر قدر در برابرش کوتاه بیایی ،] %(#35cc02)[قد می‌کشد،] %(#3ede09)[سلطه می‌طلبد،] %(#5cf529)[و لِه می‌کند…]
                      غم ، هرگز عقب نمی‌نشیند مگر آن که به عقب برانی اش ، نمی‌گریزد مگر آن که بگریزانی اش ، آرام نمی‌گیرد مگر آن که بی رحمانه سر کوبش کنی…
                      غم، هرگز از تهاجم خسته نمی‌شود.
                      و هرگز به صلح دوستانه رضا نمی‌دهد.
                      و چون پیش آمد و تمامی روح را گرفت، انسان بیهوده می‌شود، و بی اعتبار، و نا انسان، و ذلیل غم، و مصلوب بی سبب.


                      از کتاب چهل نامه‌ی کوتاه به همسرم/نادر ابراهیمی💌
                      خودنویس نیست نادر ابراهیمی نویسه 😂 ❤
                      میخواستم اینجا هم باشه 😢 😂

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      10
                      • اکالیپتوسا آفلاین
                        اکالیپتوسا آفلاین
                        اکالیپتوس
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط اکالیپتوس انجام شده
                        #281

                        ۲۰۱۹۰۸۰۴_۱۹۲۳۳۷.jpg

                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                        25
                        • dan-lD آفلاین
                          dan-lD آفلاین
                          dan-l
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #282

                          گلایه از شکست خوردن و ترس از شکست خوردن تو اینده(نیومده) و ترس از ریسک کردن, مسخره ترین چیزایی هستن که وجود دارن. شکست میخورم تا راه بهتر رو پیدا کنم. از امتحان کردن راه های جدید نمیترسم. با امتحان کردن راه های جدید یا به چیز هایی که میخواستم میرسم و یا اینکه بررسیش میکنم تحلیلش میکنم تا ببینم مشکل چی بود.مهم اینه دایم در حال تغییر باشم.
                          کنار رفتن یه ادم از زندگیت جا رو برای یه ادم دیگه بار میکنه برای یه دنیای دیگه باز میکنه.

                          یهویی این ادم به ذهنم اومد 😍 😄

                          متن جایگزین

                          یه چیزایی تو ذهنمه-باید تو دفتر یادداشت بنویسم و عملیشون کنم :face_savouring_delicious_food:

                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                          5
                          • صوفیص آفلاین
                            صوفیص آفلاین
                            صوفی
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #283
                            این پست پاک شده!
                            1 پاسخ آخرین پاسخ
                            6
                            • O آفلاین
                              O آفلاین
                              oooopppssss
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #284

                              9b014ce7-8f87-4546-a3ea-128a2635661e-image.png
                              میخواهم در جاده ای متروک به دور از همهمه قدم بزنم
                              این جاده را ادامه دهم و آنقدر ادامه دهم تا به بهشت برین خودم برسم
                              به دور از همهمه شهر
                              به دور از این مردم!!!
                              در لاک خودم ...
                              حصاری به دورم بکشم از جنس تنهایی ...
                              آنقدر در خودم غرق شوم که دیگر جایی برای دیگری نباشد
                              حالم از مردم این شهر گرفته است
                              مردمی که فقط و فقط دیگر نمیخواهم ببینمشان
                              ای کاش آدم به سمت درخت ممنوعه نمیرفت ...
                              تا الان مایی وجود داشته باشد...
                              #خود نویس دلی ...

                              1 پاسخ آخرین پاسخ
                              12
                              • B آفلاین
                                B آفلاین
                                Blank
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #285

                                ۲۰۱۹۰۱۰۳_۱۷۵۴۳۰.jpg ۲۰۱۹۰۱۰۳_۱۷۵۳۰۴.jpg ۲۰۱۹۰۱۰۳_۱۷۵۳۳۰.jpg
                                این اثرات هنری من نیست..
                                پس مال کیه؟آمم🤔 😂 آبجی بنده که پیله شده هنرهاشواین جا ب ثبت برسونم...😐😊قربونش برم..🤗
                                مائده خانم،10ساله ازشهرX😐😄 😂
                                پ.ن:این تاپیکو تبدیل ب تاپیک نقاشی نقاشی نکردم صلوات😁😊
                                🌷🌷🌷

                                1 پاسخ آخرین پاسخ
                                15
                                • dan-lD آفلاین
                                  dan-lD آفلاین
                                  dan-l
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #286

                                  از این فکر و خیال ها چیزی عایدم نشد و باید هم نمیشد. در نتیجه باید بندازم دور :face_savouring_delicious_food:

                                  یه عادت که باید روش کار کنم تا ایجاد بشه کاملا: تمرکز کامل رو هدف. میدونم این فکرا به خاطر چی هستن این طبیعیه.

                                  تمرکز عمیق رو هدف هام. این اخرین باری بود که فکر و خیال داشتم :face_savouring_delicious_food:

                                  دقیقا دست خودم بوده و هست.. اهنگ غمگین زدن پست غمگین زدن -فکر و خیال ایجاد کردن برای تفریح و تنوع ! بود(همیشه حالت خوب و یکنواخت باشه خیلی لذت بخش نیست 😂) 🤦

                                  دارم تمرین میکنم که تمرکز رو کامل بدم به هدف هام.🤓 این یه خاصیت تغییره خب . دایم باید تو تغییر باشی

                                  متن جایگزین

                                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  4
                                  • ب آفلاین
                                    ب آفلاین
                                    باهآر
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #287

                                    %(#277500)[مــن] %(#359903)[شـــکُــفتــن] %(#3aad00)[را] %(#44cc00)[مـــی‌شــنــوم] %(#4eeb00)[. . .] 🍃

                                    IMG.jpg

                                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    10
                                    • فاطمه بوشهرف آفلاین
                                      فاطمه بوشهرف آفلاین
                                      فاطمه بوشهر
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #288

                                      خودنویسام بیشتر حرف دل بود و بار غم داشت....
                                      یکی رو نوشتم دیشب گفتم بزارم اینجا
                                      اما خب مثل بقیه (البته به جز اولیش ک نوشتم) غمگین بود...و از بقیش دردناک تر اما خب
                                      وقتی دیدم نوشته بوی شکفتن را میشنوم
                                      گفتم نه!
                                      و ننوشتم
                                      زندگی هنوز قشنگیاشو داره!!!!
                                      شادی...لذت....ارامش... اینا رو خدا برا همه امون تو این دنیا بی اندازه گذاشته ...
                                      این هنر ماست ک دریافتشون کنیم
                                      میخوام بگم خواهرم :
                                      من هم با تو بوی شکفتن را میشنوم

                                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      9
                                      • O آفلاین
                                        O آفلاین
                                        oooopppssss
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط oooopppssss انجام شده
                                        #289

                                        پر از آشوبم
                                        مانند موجی که مدام به دیواره صخره برخورد میکند ...
                                        برخورد؟؟؟
                                        شاید این برخورد های پی در پی عمدی باشد ...
                                        آرام باش دریایَم تا به حال ندیده ام دریایی را که بدون باران تمام شده باشد
                                        و ندیده ام صحرایی را که با باران دریا شده باشد
                                        آرام باش
                                        اگر میتوانی...

                                        #خود نویس دلی...

                                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        11
                                        • خانومخ آفلاین
                                          خانومخ آفلاین
                                          خانوم
                                          فارغ التحصیلان آلاء
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #290

                                          میخوام بگ اشکال نداره اگر نشد ..اگر نتونستم باهات سازگار بشم ...
                                          میدونی تو برام مثل ی واکسن میمونی !! برات تب میکنم.. مریض میشم اما میدونی تو واقعا ضربه نمیزنی ! تو فقط کمک میکنی در برابر ادمای بعدی قویتر بشم... تو بهم یادمیدی چ قدردنیا خطرناکه .. واسه همینه که دوستتدارم ...!

                                          ما به یَغما رفته‌ی نجوای لبخندِ توییم.

                                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          6
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 12
                                          • 13
                                          • 14
                                          • 15
                                          • 16
                                          • 83
                                          • 84
                                          • درون آمدن

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع