Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂
دستاورد هایِ کوچکِ من🎈
AinoorA
سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه و خیلی سرحال و شاد باشین خب از عنوان تاپیک یچیزایی مشخصه که قراره در مورد چی اینجا حرف بزنیم ولی بزارین توضیحات بیشتر بدم خیلی از ما یوقتایی هست که ممکنه احساس کنیم هیچ کاری نکردیم یا هیچ کاری ازمون برنمیاد و روزمون رو تلف کردیم و.. و ذهنمون ما رو با این افکار جور واجور و عجیب غریب مورد آزار قرار بده و احساس ناتوانی رو بهمون بده در حالی که در واقعیت اینطوری نیست و ما توانا تر از اون چیزی هستیم که توی ذهنمون هست اینجا قراره از موفقیت های کوچولومون حرف بزنیم و رونمایی کنیم تا به ذهنمون ثابت کنیم بفرما آقا دیدییی ما اینیم هر شب از کار های مثبت کوچولوتون بیاین و بگین و این حس مثبت و قشنگ مفید بودن رو به خودتون بدین مثلا کنکوری ها میتونن تموم شدن یه بخش از برنامه اشون رو بگن ، از انجام دادن کار هایی مثل مرتب کردن اتاق ، از گذروندن امتحانای سخت و آب دادن به گل ها و کلی کار کوچیک و مثبت دیگه منتظرتون هستم آلایی ها موفق باشین🥹️ دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-پیراپزشکی
بحث آزاد
تنهایی حوصله ندارم بیاین با هم نهایی بخونیم
د
سلام بچها هر ساعتی هر درسیو خوندین بیاین بگین این ساعت اینقدر فلان درس رو خوندم انگیزه میگیریم
بحث آزاد
بخدا سوالات اونقد سخت نیستن ولی وقتی میشینم سر جلسه اعداد کوه میشن واسم
د
بچها وقتی میشینم به ارومی حل میکنم سوالاتو میدونم حل میکنم مشکلی ندارم سر جلسه انگار اصن من نخوندم ی جوری میشم میترسم از سوالا مخصوصا سوالاتی ک عدد دارن عددا جلو چشام بزرگ میشن بخدا خنده داره ولی جدی میگم
بحث آزاد
من ِ فارغ 401 هم باید زمین ترمیم کنم؟؟
د
...............
بحث آزاد
شاید شد...چه میدانی؟!
Hg L 0H
مدت هاست که از نشست غبار سرد و تیره به قلبم میگذرد مدت هاست منِ تاریکِ گم شده، در خودم به دنبال روزنه هایی از نور میگردد نفس هایم سخت به جانم می نشینند اشک هایی که سرازیر نمی شوند وجود مرا به ستوه آورده اند دوست دارم بایستم سرم را بالا بگیرم و تا زمانی که صدایم خفه شود فریاد بزنم بماند در پس پرده ی خاکستری غم بماند که چه می شود... شاید شد....چه میدانی؟!
بحث آزاد
بحث آزاد
JaanaJ
دوستان من تازه وارو سایت شدم میخوام بدونم چطوری باید اسمم رو تغیر بدم درست کردم ولی باز دوباره اینو زده چیکار باید کنم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.........
بحث آزاد
تمام رو به اتمام
Hg L 0H
حس خفقان، حتی نفس کشیدن هم سخت شده گلویم فشرده تر از قبل راه هوا را بسته پروازی را آغاز کردم که در سرم مقصدش بهشتی برین بود اما اکنون و در این زمان نمیدانم کجا هستم پروازم به سمت جهنم است یا بهشت؟ میشود یا نمیشود تمام وجودم را پر کرده تمام احساسات کودکی از کوچک و بزرگ به مغزم هجوم آورده و دارد تمامِ من را آرام آرام از من میگیرد نکند اینجا جای من است؟ در سرِ کودکیِ من چنین رویایی شکل گرفته بود؟ قلبم سیاه و چشمانم تار شده اند هوای پریدن دارم اما نگار لحظه به لحظه در همان جایی قرار دارم که ایستاده بودم انگار نمیشود قدم از قدم برداشت میخواهم رها باشم از افکاری که مرا خفت میکنند و تا مرز خفه شدن من را به دنبال خود میکشانند میل به رهایی آزادی ام را هم از من گرفته... شوق پریدن آرام آرام گویی دارد تبدیل به میل سقوط میشود مبادا چنین روزی برسد... مبادا....
بحث آزاد
👣ردپا👣
اهوراا
Topic thumbnail image
بحث آزاد
خــــــــــودنویس
Dr-aculaD
Topic thumbnail image
بحث آزاد
به که باید دل بست؟
blossom.B
به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ سینه ها جای محبت , همه از کینه پر است. هیچکس نیست که فریادِ پر از مهر تو را گرم پاسخ گوید. نیست یک تن که در این راه غم آلوده ی عمر , قدمی راه محبت پوید. خط پیشانی هر جمع , خط تنهاییست. همه گلچینِ گلِ امروزند... در نگاه من و تو حسرت بی فرداییست. به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ نقش هر خنده که بر روی لبی می شکفد, نقشه‌ای شیطانیست. در نگاهی که تو را وسوسه ی عشق دهد حیله‌ای پنهانیست. خنده ها می شکفد بر لبها, تا که اشکی شکفد بر سرمژگان کسی. همه بر درد کسان می نگرند, لیک دستی نبرند از پی درمان کسی. زير لب زمزمه شادی مردم برخاست, هر کجا مرد توانائي بر خاک نشست . پرچم فتح برافرازد در خاطرِ خلق, هر زمان بر رخ تو هاله زَنَد گردِ شکست. به که بايد دل بست؟ به که شايد دل بست؟ از وفا نام مبر , آن که وفا خوست کجاست؟ ریشه ی عشق فسرد... واژه ی دوست گریخت... سخن از دوست مگو...عشق کجا؟دوست کجا؟ دست گرمی که زمهر , بفشارد دستت در همه شهر مجوی. گل اگر در دل باغ , بر تو لبخند زند بنگرش , لیک مبوی ! لب گرمی که زعشق , ننشیند به لبت به همه عمر مخواه ! سخنی کز سر راز , زده در جانت چنگ به لبت نیز مگوی ! چاه هم با من و تو بيگانه است نیِ صدبند برون آيد از آن... راز تو را فاش کند, درد دل گر بسر چاه کنی خنده ها بر غمِ تو دختر مهتاب زند گر شبي از سر غم آه کني. درد اگر سینه شکافد , نفسی بانگ مزن ! درد خود را به دل چاه مگو! استخوان تو اگر آب کند آتش غم, آب شو...آه مگو ! ديده بر دوز بدين بام بلند مهر و مه را بنگر ! سکه زرد و سپيدی که به سقف فلک است سکه نيرنگ است سکه ای بهر فريب من و تست سکه صد رنگ است . ما همه کودکِ خُرديم و همين زال فلک , با چنين سکه زرد , و همين سکه سيمينِ سپيد , ميفريبد ما را . آسمان با من و ما بيگانه زن و فرزند و در و بام و هوا , بيگانه خويش , در راه نفاق... دوست , در کار فريب... آشنا , بيگانه ... شاخه ی عشق شکست... آهوی مهر گریخت... تار پیوند گسست... به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟... -مهدی سهیلی
بحث آزاد
ای که با من ، آشنایی داشتی
blossom.B
اِی که با من، آشنایی داشتی ای که در من، آفتابی کاشتی ای که در تعبیرِ بی مقدارِ خویش عشق را، چون نردبام انگاشتی ای که چون نوری به تصویرت رسید پرده ها از پرده ات برداشتی پشتِ پرده چون نبودی جز دروغ بوده ها را با دروغ انباشتی اینک از جورِ تو و جولانِ درد می گریزم از هوای آشتی کاش حیوان، در دلت جایی نداشت کاش از انسان سایه ای می داشتی -فریدون فرخزاد
بحث آزاد
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است...
blossom.B
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است اي بس غم و شادي که پس پرده نهان است گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري داني که رسيدن هنر گام زمان است تو رهرو ديرينه سرمنزل عشقي بنگر که زخون تو به هر گام نشان است آبي که برآسود زمينش بخورد زود دريا شود آن رود که پيوسته روان است باشد که يکي هم به نشاني بنشيند بس تير که در چله اين کهنه کمان است از روي تو دل کندنم آموخت زمانه اين ديده از آن روست که خونابه فشان است دردا و دريغا که در اين بازي خونين بازيچه ايام دل آدميان است دل برگذر قافله لاله و گل داشت اين دشت که پامال سواران خزان است روزي که بجنبد نفس باد بهاري بيني که گل و سبزه کران تا به کران است اي کوه تو فرياد من امروز شنيدي دردي ست درين سينه که همزاد جهان است از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند يارب چه قدر فاصله دست و زبان است خون مي چکد از ديده در اين کنج صبوري اين صبر که من مي کنم افشردن جان است از راه مرو سايه که آن گوهر مقصود گنجي ست که اندر قدم راهروان است -هوشنگ ابتهاج (سایه)
بحث آزاد
پروانه‌ی رنگین
blossom.B
*از پیله بیرون آمدن گاهی رهایی نیست در باغ هم پروانه‌ی رنگین گرفتار است این کشور آن کشور ندارد حس دلتنگی دیوار با هر طرح و نقشی باز دیوار است... -محمد‌علی جوشانی*
بحث آزاد
حواست بوده است حتما...
blossom.B
الا ای حضرت عشقم! حواست هست؟ حواست بوده است آیا؟ که این عبد گنه کارت که خود ، هیراد می‌نامد، چه غم ها سینه‌اش دارد... حواست بوده است آیا؟ که این مخلوق مهجورت از آن عهد طفولیت و تا امروزِ امروزش ذلیل و خاضع و خاشع گدایی می‌کند لطفت... حواست بوده است آیا نشسته کنج دیواری تک و تنها؛ که گشته زندگی‌اش پوچ و بی معنا! دریغ از ذره ای تغییر میان امروز و دیروز و فردا... حواست هست، می‌دانم... حواست بوده است حتما! ولیکن یک نفر اینجا، خلاف دیده‌ای بینا، ندارد دیده‌ای بینا -رضا محمدزاده
بحث آزاد
امیدوارم نشناسند مرا... پیش از این، ستاره بودم!
blossom.B
یک سالِ پیش، ستاره‌ای مُرد. هیچ کس نفهمید؛ همانطور که وقتی متولد شد، کسی نفهمیده بود. همه سرگرم خنده بودند؛ زمانی که مُرد. اما یادم نیست زمانی که متولد شد، دیگران در چه حالی بودند. در آن میان فقط من بودم که دیدم که آن همه نور، چطور درخشید و بزرگ شد.... خیلی زیبا بود؛ انگار هر شب درخشان تر می‌شد... پر قدرت می‌سوخت. برای زنده بودن، باید می‌سوخت... من بودم که پا به پای سوختن هایش، اشک ریختم... اشک هایم برای خاموش کردن بی قراری هایش کافی نبود... نتوانستم خاموش کنم درد را که در لا به لای شعله هایش، ستاره‌ام را می‌سوزاند. ستاره مُرد! این آخرین خاطره‌ایست که از او در ذهن دارم... نتوانستم تقدیرش را عوض کنم.‌‌.. سیاهچاله شد... اکنون حتی نمی‌توانم شعله‌ی شمعی در کنارش بگذارم تا او را در میان تاریکی ها ببینم. سیاهچاله ها نور را می‌گیرند... چه کسی گمان می‌کرد آن همه نور ، اکنون‌ این همه تاریک باشد؟ آن زمان که نورانی بود، کسی ندیدش... نمی‌دانم این کوردلان اکنون سیاهچاله بودنش را چگونه می‌بینند که می‌خندند... آری؛ ستاره مُرد.. همه خندیدند. امشب، به یاد آن ستاره، خواهم گریست.
بحث آزاد
خاطرات خواهر برادری
Gharibe GomnamG
خب سلام اینم از تاپیکی که قولشو داده بودم خاطرات خنده دار یا تلخ خودتونو که با خواهر برادراتون دارین بیاین بگین ترجیحا خنده دار باشه خب دعوت میکنم از @roghayeh-eftekhari @F-seif-0 @Ftm-montazeri @Ariana-Ariana @Infinitie-A @ramses-kabir @Zahra-hamrang @Fargol-Sh @مجتبی-ازاد @Yasin-sheibak @Elham650 @Mehrsa-14 @گروه-بچه-هایی-که-خواهر-یا-برادر-دارن فعلا شماهارو یادم بود که خواهر برادر دارین @دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
بحث آزاد
کتابخانه رنگی
_MILAD__
سلام به همه دوستان عزیز در جهت گسترش فرهنگ کتابخوانی تصمیم گرفتیم تایپکی راه اندازی کنیم که شما یکم کتاب غیر درسی بخونید خب همین اول بگم همتون لایک میکنین اول بعد پست میذارین اشتباه نزنین یدفه و منفی بدید اصلا هم دستوری نبود خلاصه نمیدونم چه چیزایی میتونید بذارید : -بریده ای از کتاب ها -معرفی کتاب -گذاشتن لینک دانلود کتاب اگه صوتی و ایناست و از سایتی برداشتید نگاه کنید حتما %(#ff0000)[منبع ] بذارید با تشکر @دانش-آموزان-آلاء
بحث آزاد
کمکککک
S AlihoseiniS
سلام من امسال بعد از ده سال تغییر رشته دادم از هنر به تجربی و هیچی نمیدونم الان نمیدونم از کجا شروع کنم؟چجوری پیش برم؟چجوری برنامه ریزی کنم؟نیاز دارم یکی یا چند نفر پایه باشن با هم پیش بریم و بخونیم که اگه سوالی چیزی بود بشه پرسید🥲🥲 میشه کمکم کنین؟!
بحث آزاد
بیاین انگیزه بدین
د
به کسی ک پشت مونده پشیمون نیست ولی روحیه شو باخته
بحث آزاد
از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂
M.anM
Topic thumbnail image
بحث آزاد

از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده بحث آزاد
215 دیدگاه‌ها 68 کاربران 19.7k بازدیدها
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • بهارهب بهاره

    سه واحد ادبیات با پرستاریا برداشتم
    یعنی بیییین یه دهنی از من سرویس شد تو این کلاس که نگم براتون
    خو همه از دم از من متنفرررر طبق معمول هرجمعی که واردش بشم
    میگفتم استاد فلان مبحثو حذف کن لج میکردن میگفتن نه ما میخوایم بخونیم... من گفتم خب دارم واستون
    عاغا من کلاسارو مرتب نمیرفتم غیبت زیاد داشتم استاد هم همون روز اول کلا غیبتامو ثبت نمیکرد
    این خاااار شده بود تو چشم این پرستاریا علی الخصوص پسراشون
    عاغا استاد منو دوستمو بیست داد و به بقیه هم پنج نمره اضافه کرد صدقه سری من
    بعد تماس گرفت گفت امتحانت که افتضاح بوده 😂 جوابات با پاسخ صحیح کلی فاصله داشته و این بحثا دیگه دوستتم بخاطر تو بیست دادم وگرنه چرت و پرت نوشته بود و .... 😂
    گفتم شما که بیستو عنایت کردی سه واحد هم هست دمت گرم خدانگهدار 😂

    3 آفلاین
    3 آفلاین
    3فاطمه2
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
    #121

    بهاره 1534232474452-fav11.gif

    اقا من رفتم مدیر اخراجم کن

    1 پاسخ آخرین پاسخ
    3
    • بهارهب بهاره

      @nasrin79 در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

      بهاره
      مامایی قبول شدی؟

      بله:)

      Dr_MaedehPiroozD آفلاین
      Dr_MaedehPiroozD آفلاین
      Dr_MaedehPirooz
      دانش آموزان آلاء
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #122

      بهاره در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

      @nasrin79 در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

      بهاره
      مامایی قبول شدی؟

      بله:)

      وای بهاره خانوم ببخشید سلام
      من دواردهم تجربیم و مامایی خیلییییی دوووست دارم
      میشه یکم بیشتر راجع مامایی و رتبتون بگین!!اگر دوست داشتین البته ...
      من تحقیق زیاد کردم راجع مامایی و رتبه ی لازم برای اون
      اما خب دلم میخواد از یه خانوم ماما بپرسم!
      ممنون میشم جوابمو بدین همینجا که افرادی که عینه منن به جواب سوالشون برسن
      موفق باشین

      به آرزوهام میرسم🏃‍♀️
      نه فورا 🤘
      ولی حتما💪

      بهارهب 1 پاسخ آخرین پاسخ
      3
      • Dr_MaedehPiroozD Dr_MaedehPirooz

        بهاره در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

        @nasrin79 در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

        بهاره
        مامایی قبول شدی؟

        بله:)

        وای بهاره خانوم ببخشید سلام
        من دواردهم تجربیم و مامایی خیلییییی دوووست دارم
        میشه یکم بیشتر راجع مامایی و رتبتون بگین!!اگر دوست داشتین البته ...
        من تحقیق زیاد کردم راجع مامایی و رتبه ی لازم برای اون
        اما خب دلم میخواد از یه خانوم ماما بپرسم!
        ممنون میشم جوابمو بدین همینجا که افرادی که عینه منن به جواب سوالشون برسن
        موفق باشین

        بهارهب آفلاین
        بهارهب آفلاین
        بهاره
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #123

        Dr_MaedehPirooz سلااااام علیکم
        چطوری خوبی عزیزجان؟
        چقدددددد این سوالارو از من میپرسن راجب مامایی و منم که نامردی نمیکنم همیشه کامل توضیح میدم 😂
        نه دیگه خدایی ایندفعه رو کامل و شامل میگم انشالله که کافی و وافی واقع بشه
        در رابطه با مامایی... شما به عنوان یک ماما با بیماری های نوزادان. زنان ( مجرد متاهل فرقی نمیکنه قبل بارداری بعد بارداری . نازایی و ... ) سرو کار دارین ... حالا در کنار درمان کار بهبود سلامت و پیشگیری هم هست یعنی شما مراقبت های پره ناتال انجام میدین واسه خانومی که قصد حاملگی رو داره و برای خانومی که قصد حاملگی نداره و جلوگیری از حاملگی و... در کنار این ها مشاوره جنسی هستش ، واسه آقایون و خانوم ها ... و از همه اینا که بگذریم بحث زایمان رو داریم و جراحی هایی مثل لیبیا پلاستی و... .
        محل کار یک ماما ؟میتونه مطب بزنه ، بیمارستان باشه ، درمانگاه باشه و مراکز بهداشت و تدریس در دانشگاه های علوم پزشکی و بیمارستان های آموزشی (با مدرک ارشد و دکتری)
        تو بیمارستان های تخصصی زنان سه بخش اصلی هستش ... ادمیت و لیبر و پست پارتوم ...حالا توضیح هرکدوم مفصله من خیلی مختصر بگم :
        ادمیت : مراقبت از مادر تا زمان ورود به فاز زایمان
        لیبر: زایمان
        پست پارتوم: مراقبت از مادر و نوزاد بعد از زایمان
        دیگه چیو نگفتم؟ 😂
        ادامه تحصیل 😐 بخش مورد علاقه من 😎
        خیلی توضیح خاصی نداره که 😂 ارشد دوسال و دکتری یا همون پی اچ دی چهار سال

        اگه بازم سوالی بود در خدمتم ❤

        Nothing really matters :)

        Dr_MaedehPiroozD 1 پاسخ آخرین پاسخ
        8
        • بهارهب بهاره

          Dr_MaedehPirooz سلااااام علیکم
          چطوری خوبی عزیزجان؟
          چقدددددد این سوالارو از من میپرسن راجب مامایی و منم که نامردی نمیکنم همیشه کامل توضیح میدم 😂
          نه دیگه خدایی ایندفعه رو کامل و شامل میگم انشالله که کافی و وافی واقع بشه
          در رابطه با مامایی... شما به عنوان یک ماما با بیماری های نوزادان. زنان ( مجرد متاهل فرقی نمیکنه قبل بارداری بعد بارداری . نازایی و ... ) سرو کار دارین ... حالا در کنار درمان کار بهبود سلامت و پیشگیری هم هست یعنی شما مراقبت های پره ناتال انجام میدین واسه خانومی که قصد حاملگی رو داره و برای خانومی که قصد حاملگی نداره و جلوگیری از حاملگی و... در کنار این ها مشاوره جنسی هستش ، واسه آقایون و خانوم ها ... و از همه اینا که بگذریم بحث زایمان رو داریم و جراحی هایی مثل لیبیا پلاستی و... .
          محل کار یک ماما ؟میتونه مطب بزنه ، بیمارستان باشه ، درمانگاه باشه و مراکز بهداشت و تدریس در دانشگاه های علوم پزشکی و بیمارستان های آموزشی (با مدرک ارشد و دکتری)
          تو بیمارستان های تخصصی زنان سه بخش اصلی هستش ... ادمیت و لیبر و پست پارتوم ...حالا توضیح هرکدوم مفصله من خیلی مختصر بگم :
          ادمیت : مراقبت از مادر تا زمان ورود به فاز زایمان
          لیبر: زایمان
          پست پارتوم: مراقبت از مادر و نوزاد بعد از زایمان
          دیگه چیو نگفتم؟ 😂
          ادامه تحصیل 😐 بخش مورد علاقه من 😎
          خیلی توضیح خاصی نداره که 😂 ارشد دوسال و دکتری یا همون پی اچ دی چهار سال

          اگه بازم سوالی بود در خدمتم ❤

          Dr_MaedehPiroozD آفلاین
          Dr_MaedehPiroozD آفلاین
          Dr_MaedehPirooz
          دانش آموزان آلاء
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #124

          بهاره
          سلام
          وای ممنونم خیلییی جامع بود
          زحمت کشیدین
          آخه مامایی رشته ایه که واقعا دوست دارم بهش برسم
          فقط یه سوال و جواب ندادین!
          حداقل درصدا چطور باید باشه؟!
          و حدااقل رتبه؟
          به صورت حدودی (اگر هم دقیق بود که چه بهتر)

          به آرزوهام میرسم🏃‍♀️
          نه فورا 🤘
          ولی حتما💪

          بهارهب 1 پاسخ آخرین پاسخ
          2
          • Dr_MaedehPiroozD Dr_MaedehPirooz

            بهاره
            سلام
            وای ممنونم خیلییی جامع بود
            زحمت کشیدین
            آخه مامایی رشته ایه که واقعا دوست دارم بهش برسم
            فقط یه سوال و جواب ندادین!
            حداقل درصدا چطور باید باشه؟!
            و حدااقل رتبه؟
            به صورت حدودی (اگر هم دقیق بود که چه بهتر)

            بهارهب آفلاین
            بهارهب آفلاین
            بهاره
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #125

            Dr_MaedehPirooz در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

            بهاره
            سلام
            وای ممنونم خیلییی جامع بود
            زحمت کشیدین
            آخه مامایی رشته ایه که واقعا دوست دارم بهش برسم
            فقط یه سوال و جواب ندادین!
            حداقل درصدا چطور باید باشه؟!
            و حدااقل رتبه؟
            به صورت حدودی (اگر هم دقیق بود که چه بهتر)

            سلام خواهش میکنم گلم 😉 خوشحالم که مفید بود :face_savouring_delicious_food:
            درمورد درصد و رتبه راستش اطلاعات جامعی ندارم مثلا تو کلاس ما از رتبه ۲ هزار تا ۱۲ رو داریم با توجه به منطقه و سهمیه ها و ... متفاوته

            Nothing really matters :)

            1 پاسخ آخرین پاسخ
            3
            • romisaR آفلاین
              romisaR آفلاین
              romisa
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #126

              مورخ 29 /11
              امروز اولین ارایه پاورپوینت برای درس بیوشیمی واسه گروه ما بود
              یه گروه 5 نفره که قرار شد 7 نفره باشه و شیش تاشون از اوکراین برگشتن
              اونا خیلی خوب توضیح دادن اما من چون اولین بارم بود و اطلاعات زیادی هم نداشتم نمره گروه 5 نفرمونو اوردم رو 17 :|
              استادم گفت چون گروه اول بودین بهتون نمره میدم 19
              خلاصه اینکه با اینکه اسلایدای مربوط به خودمو در حد 5 دقه توو خونه دیده بودم :| اما بد نبود :|
              پلی ساکاریدها واسه من بود :| هرچی از زیست دبیرستان یادم بود رفتم اونجا گفتم :| 😂 چقدم که هول شدم :|

              زنگ بعدش بهداشت داشتیم مهمتر از همه اینکه امتحانش تستیه و این عالیه :| 😂
              فعلا عملیا این هفته برگزار نمیشه خداروشکر :| وگرنه من الان خونه نبودم :|

              M marylbM 2 پاسخ آخرین پاسخ
              18
              • romisaR romisa

                مورخ 29 /11
                امروز اولین ارایه پاورپوینت برای درس بیوشیمی واسه گروه ما بود
                یه گروه 5 نفره که قرار شد 7 نفره باشه و شیش تاشون از اوکراین برگشتن
                اونا خیلی خوب توضیح دادن اما من چون اولین بارم بود و اطلاعات زیادی هم نداشتم نمره گروه 5 نفرمونو اوردم رو 17 :|
                استادم گفت چون گروه اول بودین بهتون نمره میدم 19
                خلاصه اینکه با اینکه اسلایدای مربوط به خودمو در حد 5 دقه توو خونه دیده بودم :| اما بد نبود :|
                پلی ساکاریدها واسه من بود :| هرچی از زیست دبیرستان یادم بود رفتم اونجا گفتم :| 😂 چقدم که هول شدم :|

                زنگ بعدش بهداشت داشتیم مهمتر از همه اینکه امتحانش تستیه و این عالیه :| 😂
                فعلا عملیا این هفته برگزار نمیشه خداروشکر :| وگرنه من الان خونه نبودم :|

                M آفلاین
                M آفلاین
                mrf
                اخراج شده
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #127
                این پست پاک شده!
                پ 1 پاسخ آخرین پاسخ
                0
                • M mrf

                  این پست پاک شده!

                  پ آفلاین
                  پ آفلاین
                  پشمک
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #128
                  این پست پاک شده!
                  M 1 پاسخ آخرین پاسخ
                  2
                  • بهارهب آفلاین
                    بهارهب آفلاین
                    بهاره
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط بهاره انجام شده
                    #129

                    فارما پاس شدممم 😂  ... هنوز ذوق مرگم دستم میلرزه 😂
                    به مامانم زنگیدم میگم فارما پاس شدم میگه چند میگم ۱۱.خرده ای میگه دردت به جونم یه نمره هم اضافه گرفتی 😂 😂 ... حالا  خدایی  سوای جنبه مزاحش واقعااااااا حرفش درسته یعنی من انتظاااار داشتم دو بگیرم از فارما ! حتی منفی دو ... واقعا خراب کردم 😂
                    یادمه بعد امتحان به مامانم زنگیدم گفتم یعنی ببییییین دهنم و عین چی اشک میریختم این وسط گیر داده بود عرضه تقلبی هم نداشتی حالا اشکالی نداره ۹ ترمه میشی 😂 ... ولی همه بچه های کلاس تقلبی کردن همه ... آخه خیلی سخت و فراره... حالا من عزت نفس خودمو زیر پا نذارم بی عرضه ام 😕 😂
                    نتیجه اخلاقی اینکه وقتی بی عرضه خطاب شدین پای عزت نفسو بکشین وسط 😂

                    Nothing really matters :)

                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                    18
                    • M.anM آفلاین
                      M.anM آفلاین
                      M.an
                      مدیر
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #130

                      اسپم ندین 😕

                      چیزی که عاشقش هستی رو پیدا کن و بذار بکشتت.

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      5
                      • romisaR romisa

                        مورخ 29 /11
                        امروز اولین ارایه پاورپوینت برای درس بیوشیمی واسه گروه ما بود
                        یه گروه 5 نفره که قرار شد 7 نفره باشه و شیش تاشون از اوکراین برگشتن
                        اونا خیلی خوب توضیح دادن اما من چون اولین بارم بود و اطلاعات زیادی هم نداشتم نمره گروه 5 نفرمونو اوردم رو 17 :|
                        استادم گفت چون گروه اول بودین بهتون نمره میدم 19
                        خلاصه اینکه با اینکه اسلایدای مربوط به خودمو در حد 5 دقه توو خونه دیده بودم :| اما بد نبود :|
                        پلی ساکاریدها واسه من بود :| هرچی از زیست دبیرستان یادم بود رفتم اونجا گفتم :| 😂 چقدم که هول شدم :|

                        زنگ بعدش بهداشت داشتیم مهمتر از همه اینکه امتحانش تستیه و این عالیه :| 😂
                        فعلا عملیا این هفته برگزار نمیشه خداروشکر :| وگرنه من الان خونه نبودم :|

                        marylbM آفلاین
                        marylbM آفلاین
                        marylb
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط marylb انجام شده
                        #131

                        romisa روزی که دوستم ارائه داشت از استرس شدید فشارش افتاد. دستاش سرد سرد بود، زبونشم قفل شده بود. استاد صبر کرد تا حالش خوب شه ولی بدتر میشد. بالاخره استاد پاشد رفت وسط کلاس و گفت: ببین فکر کن من و اینا(دانشجوها) سیب زمینی هستیم! حالا شروع کن! 😂 😂 یعنی از خنده زمینو گاز میزدیم. دوستم هم بالاخره آروم شد و از اون به بعد وقتی میخواست ارائه بده میگفت: همه سیب زمینی اند، من آرومم😑
                        پ.ن: معمولا همه اولین کنفرانسشون با استرس همراه هست. بهتره علاوه بر اسلایدایی که نشون میدی برای خودت توی برگه های کوچیک موارد مهمی که قراره بهش اشاره کنی رو بنویسی تا یادت نره.

                        بیژن شفیعیب 1 پاسخ آخرین پاسخ
                        14
                        • marylbM marylb

                          romisa روزی که دوستم ارائه داشت از استرس شدید فشارش افتاد. دستاش سرد سرد بود، زبونشم قفل شده بود. استاد صبر کرد تا حالش خوب شه ولی بدتر میشد. بالاخره استاد پاشد رفت وسط کلاس و گفت: ببین فکر کن من و اینا(دانشجوها) سیب زمینی هستیم! حالا شروع کن! 😂 😂 یعنی از خنده زمینو گاز میزدیم. دوستم هم بالاخره آروم شد و از اون به بعد وقتی میخواست ارائه بده میگفت: همه سیب زمینی اند، من آرومم😑
                          پ.ن: معمولا همه اولین کنفرانسشون با استرس همراه هست. بهتره علاوه بر اسلایدایی که نشون میدی برای خودت توی برگه های کوچیک موارد مهمی که قراره بهش اشاره کنی رو بنویسی تا یادت نره.

                          بیژن شفیعیب آفلاین
                          بیژن شفیعیب آفلاین
                          بیژن شفیعی
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #132

                          @nogteh :smiling_face_with_open_mouth:
                          تنها کاری که من واقعا توش خوبم😀 😀 😀

                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                          4
                          • M.anM آفلاین
                            M.anM آفلاین
                            M.an
                            مدیر
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #133

                            حالا که دارین از ارائه هاتون میگین منم بگم
                            من یه بار ارائه داشتم چند روز قبل اسلایدهاش رو اماده کردم بودم اما به دلم نمی نشست کامل هم نکرده بودم شب قبل از روزی که می خواستم ارائه بدم
                            برداشتم کلی وقت گذاشتم یه سری اسلاید آماده کردم خیلی خوب شدن ساعت ۵ صبح شده بود تقریبا تا تموم بشه دسکتاپ رو مرتب کردم خاموش کردم یه ۲ ساعتی خوابیدم بعد دیگه رفتم سر کلاس
                            نوبت من که شد رفتم لپ تاپ رو روشن کردم شارژ نداشتم زدم به برق بعد حالا هرچی گشتم فایل اسلایدها نبود 😳
                            گفتم ا پس چیشده هر چقد گشتیم نبود 😂
                            هیچی دیگه گفتم استاد نفر بعدی بیاد تا من اینو حل می کنم
                            حالا رفتم ته کلاس نشستم چند تا از بچه ها هی راه حل میگفتن پیدا کنم اما همه اونا رو تست کرده بودم خلاصه پیدا نشد اومدم رو اسلایدهای قبلی یکم کار کردم از اونا خوشم نمیومد ناقص هم بودن 😂
                            دیگ بعدش رفتم ارائه دادم
                            یکم استرس گرفته بودم
                            باید هم انگلیسی ارائه میدادیم

                            چیزی که عاشقش هستی رو پیدا کن و بذار بکشتت.

                            1 پاسخ آخرین پاسخ
                            22
                            • بهارهب آفلاین
                              بهارهب آفلاین
                              بهاره
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط بهاره انجام شده
                              #134

                              سرکلاس خوابم برده بود اونم ردیف اول قشنگگگگگگ خوابیده بودم
                              نگو وقتی خواب بودم
                              استاد اومده بالاسرم که بیدارم کنه دوستام گفتن استاد بیدارش نکنین و این حرفا خلاصه اجازه نداده بودن نگو استاد هم بهش برمیخوره گفته من دیگه این کلاسو نمیام
                              حالا منم که به شددددت خوابم سنگینه تمام این مدتو خواب بودم
                              عاغا نیم ساعت آخر کلاس بیدار شدم یعنیی ببییییین اصلا نمیدونستم کجام ! 😂
                              استاد هم یه ریز تیکه میومد دیگه رو اعصاب بود
                              گفتم مشکل از تایم کلاسه بعد از ظهره آدم خوابش میبره
                              دیگه قرار بر این شد تایم کلاسو تغییر بدیم صبح باشه 😂

                              Nothing really matters :)

                              Niloofar GhiasiN Hhh HhH 2 پاسخ آخرین پاسخ
                              22
                              • dan-lD آفلاین
                                dan-lD آفلاین
                                dan-l
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #135

                                😂 یادمه اولین امتحانی که رفته بودم پیام نور ... چون من برای کنکور میخوندم اصلا نه کلاس میرفتم و نه کتاب هاشو خریده بودم. فکر کنم درس اصول مدیریت سازمانی یا همچین چیزی بود رفته بودم بعد با استدلال های شخصی خودم :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: شروع کردم به حل کردن سوالا. 40 تا تست بود. توی 10-15 دقیقه تمومش کردم 😂 وقتی برگه رو تحویل میدادم اینطوری نگاه میکردن 😳 😱 😨 😨 😨

                                :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: 😄 :smiling_face_with_open_mouth_closed_eyes: استاده میگفت واییییییی

                                ولی فکرشو نمیکرد که همش شانسی بود 😕 برای اینکه این حسه بمونه و فکراشون در موردم خراب نشه زود صحنه رو ترک کردم تا غلطا اشکارنشده :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: چون استاد داشت جواب هامو نگاه میکرد. نمره ام شده بود فکر کنم 7.5 و اینا 😕 از 20

                                یه بار هم ازمون زبان بود. 40 تا سوال رو توی 7 دقیقه جواب دادم :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: دو خانم پشت سرم بودن هی میگفتن به همدیگه برسون دیگه برسون ... منم اخر ازمون بود داشتم نگاه میکردم مراقب کجاس برگه رو تحویل بدم برم. برگشتم عقب رو نگاه کردم. بعد یکیشون فکر کرد میخوام تقلب بدم 😕
                                گرچه خواهرم گفت تقلب میدادی خب بیچاره ها 😕 منم گفتم بیچاره ها خب میخوندن 😕 ولی کلا فکر نکنم ازمونشون مثل مال من بود .خیلی خوش گذشت زبان 15 گرفته بودم از 20 ... اون روز چون درس داشتم عجله میکردم فقط برم خونه درس رو شروع کنم.

                                بعد اینکه از روزای اول بخوام بگم سه صحنه یادم بود : 1. اولین و تنها جلسه ای که سر کلاس رفتم اون روزش کل محیط دانشگاه پر بود و جالبیش اینجا بود که همگی بلا استثنا 2 نفره نشسته بودن یه پسر یه دختر :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: یه حس عجیبی داده بود ولی نمیدونم چی 😕 شبیه یه چیزی بود اون وضعیت.

                                1. اون روز کلاس زبان داشتیم استاد هم خانم بود یادمه کلی توی کلاس و کلی بعده کلاس باهم حرف زدیم و گفته بودم که پشت کنکورم و... خیلی استاد خوب و مهربانی بودن -نمیدونم فکر کنم گفتن دخترشون هم پشت کنکور بود :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: داشت سوال میکرد چطوری میخونی و کلاس میری و اینا...

                                2. یادمه اخرین بار که داشتم از دانشگاه میومدم بیرون که برم خونه یه دختر خوشگلی بود نشسته بود روی نیمکتی تنها ..... من نگاه کردم اونم نگاه کرد یه جورایی با نگاه هاش میگفت بیا بشین کنار حرف بزنیم :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: .... حیف شد خوشم اومده بود ازش ولی چون با خودم میگفتم من تو این دانشگاه زیاد کاری ندارم و میرم و راه جدا میشه پس به نظر میرسه بهتر باشه که این مورد رو بیخیال بشم.

                                در کل خیلی باحال بود 😄

                                1 پاسخ آخرین پاسخ
                                19
                                • romisaR آفلاین
                                  romisaR آفلاین
                                  romisa
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط romisa انجام شده
                                  #136

                                  خب از روز ثبت نام شروع می کنم ۱۵/۱۰/۹۷
                                  اینجا به خاطر افزایش انگیزه بچه ها می نویسم
                                  تقریبا ۱.۵ نصفه شب خوابیدم :| و ۵.۵ صبح خودکار پا شدم :| هرکاری میکردم از ذوق خوابم نمیومد هی میگفتم سارا حداقل نیم ساعت بیشتر بخواب زیر چشات پف نکنه روز اولی ، هنوز کلی مونده تا بری ثبت نام ولی اخرش دیدم خوابم نمیاد پا شدم
                                  مدارکو روز قبلش چک کرده بودم بچه ها یادتون نره اصل مدرک متوسطه و پیش رو باید ببرید اون ابی و زرده که شبیه لوح تقدیره :|
                                  اونا رو حتما همراه خودتون ببرید
                                  خانومه برگشت گفت پسرایی که گواهی موقتشون مهر نداره باید برگردن شهرشون مهرش کنن یا اصلشو بیارن البته دخترا اشکالی نداره :| (تبعیض به نفع دخترا :| 😂 )
                                  خب بگذریم
                                  چه اتفاقایی که نیفتاد :| 😂
                                  من روز ثبت نام با سه تا از دوستام قرار گذاشتم ۴ نفری رفتیم اونروز دانشگاهو گذاشتیم رو سرمون 😐 یعنی جایی نبود که نگشته باشیم یا نرفته باشیم توو دانشگاه 😐 از ازمایشگاه بافت شناسی و پاتولوژی که پر میکروسکوپه بگیر تا حتی فناوری اطلاعات که پره کامپیوتره
                                  جالب اینجا بود که دو تا از دوستام خیلی با هم مشکل دارن یعنی وقتی همدیگرو می بینن یکی صورتشو می کنه سمت مشرق اون یکی برمیگردونه سمت مغرب 😐 ولی اونروز عجیب با هم خوب بودن 😐
                                  بریم سر تحویل مدارک
                                  اونایی که پردیس خودگردان بودن اول باید پولو پرداخت میکردن به صورت علی الحساب و کامل و بعد ثبت نامشون میکردن 😐 (جدیدا امارشو دراوردم نه میلیون 😐 ترم یک )
                                  بعدش اینکه ما ۸.۵ صبح رسیدیم اونجا (دقیقا سر ساعت اعلام شده ) منو باش فک میکردم اولین نفرم که ان تایم رسیدم ، نفر سی و یک بودم 😐 دیگه خودتون حدس بزنید از ساعت چند اونجا اومده بودن 😐 ولی برخلاف من و دوستام ذوقشونو توو چهره هاشون نشون نمیدادن فقط منو دوستام ازمون خوشحالی و لبخند و شادی و خنده می بارید 🙂
                                  موقع ثبت نام با یکی از ثبت نامی ها هم اشنا شدیم وقتی من داشتم ثبت نام میکردم دوستام تمام امارشو از خواهرش دراوردن 😐
                                  همیشه فک میکردم نود درصد اونایی که موفق میشن امکانات خوبی بهشون داده شده ، روز ثبت نام خلافش بهم ثابت شد ، رتبش شده بود ۶۰۰ منطقه یک از یه مدرسه عادی
                                  مادرشو از ده یازده سالگی در اثر بیماری اعصاب از دست داده بود و پدرش زن دوم گرفته بود یه نامادری که ازش نگم براتون 😑😥
                                  توو یه شرایط سختی درس خونده بود فقط درس ......
                                  به عشق این اومده بود پزشکی و درس خونده بود که تخصصشو مغزواعصاب بگیره .....
                                  واقعیت های تلخی که باعث شد منو دوستام به این بیشتر پی ببریم که با وجود مشکلات خیلی سخت هم میشه موفق شد حتی با وجود عدم حمایت عاطفی پدر و مادر ‌....
                                  خلاصه اینکه (میدونم خلاصه نبود 😐)
                                  اخرش کارت دانشجویی رو گرفتم و بعدش هم فعالش کردم
                                  منو دوستام تا ۱۵ دقه بعداز گرفتن کارت همدیگه رو بغل کرده بودیم از خوشحالی 🙃 جلوی همه 😐
                                  راجبه تغذیه هم توضیح دادن که فقط تا چهارشنبه هر هفته ساعت ۱۲ ظهر میشه کل غذای هفته بعدو رزرو کرد (فک کنم هفته بعدو یادم رفته 😐 یه هفته گرسنگی 😐 اصلا هم قبول نمیکنن اگه رزرو نکرده باشی😑)
                                  غذاها ارزونن ۱۳۵۰ هر کدومشون
                                  هرروز دو نوع غذا پخته میشه چون شاید یه دانشجو از یه غذایی خوشش نیاد اون یکی رو میتونه هفته قبلش رزرو کنه
                                  راستی دو تا املت هم با دوستام روز ثبت نام از دانشگاه گرفتیم اونا ازاد حساب میشن هر کدوم ۵ تومن 😐
                                  یه املت ۵ تومن😐
                                  با دوستام خوردنش خیلی چسبید 🙂 اولین املت دانشگاه 🙂 البته دوستام کم مونده بود سرش منو بزنن 😐 میگفتن سارا لقمه های کوچیک بردار واسه ما هم بذار 😐 یکمم یواشتر بخور 😐
                                  یکی از بهترین روزای عمرم بود 🙂🙃
                                  بهترین روز دانشگاهم تا الان به یاد دوستام 🙂
                                  امیدوارم نصیب شما هم بشه 🙂 این حس ثبت نام رشته ای که دوسش داری و براش جنگیدی و این لذت رسیدن بهش ....... خیلیییییی قشنگه
                                  و اینکه با دوستام رفتم خیلی بهم خوش گذشت 🙂 🙂 🙂

                                  • پ ن : اسپم ممنوعه 😐 ولی تودلی تگم کنید اگه چیزی بود 🙂

                                  برای روز ثبت نامتون از الان با همه وجود تلاششششششش کنید .....

                                  Dr Aryan 0D 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  97
                                  • بهارهب آفلاین
                                    بهارهب آفلاین
                                    بهاره
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط بهاره انجام شده
                                    #137

                                    😂 عاغا یه استادمونو دچار نوسان کردم بدجور
                                    جلسه اول که اومد من ردیف اول نشسته بودم هرچی سوال موال میپرسید و اینا من جواب میدادم اینم حال کرد یه مثبت عنایت کرد و گفت به نمره پایان ترم اضافه میشه
                                    گفتم دست خوش
                                    جلسه بعد خوابم میومد رفتم ردیف آخر کلاس نشستم و خوابیدم
                                    اسممو صدا زد گفت شما رفتین اون آخر خوابالو شدین همین جلو باشین بهتره
                                    جلسه بعد که امروز بود ! رفتم ردیف اول نشستم به احترام کلامش 😂
                                    عاغا دیگه آخرای کلاس حس کردم خیلی گشنمه راه نداشت برم بیرون کلاس با تاخیر شروع شده بود یه نفر که گفت میخوام برم بیرون استاد اجازه نداد منم دیگه اجازه نخواستم که سنگ رو یخ شم همونجا یه آبنبات از کیفم کشیدم بیرون و تا حواسش نبود گذاشتمش گوشه لپم و چه خوشمزه بود لامصب تو همین فضا بودم که دیدم نگام میکنه ... چشام به چشاش اتصالی کرد 😂 گرخیدم سعی کردم آبنباتو از گوشه لپم منتقل کنم رو زبونم و درسته قورت بدم که گفت حالا از این آبنباتا به دوستاتون هم بدین ... من نمیدونم فک کنم از ظاهرم مشخص بود که خیلی خوشمزه اس که اینو گفت 😂 ... بعد رفت ادامه درس داشتم با یه تیکه کاغذ بازی میکردم دیدم ساکت شد... من ولی ادامه دادم .. نگو صدای کاغذ رو مخش بود برگشت گفت شما همون آخر که بودی مشکلی نبودا 😂
                                    الان به احترام این کلامش جلسه بعد میرم اون آخر میخوابم 😂
                                    والا ... خلایق هرچه لایق 😂 😐

                                    Nothing really matters :)

                                    M مینا مینابم 2 پاسخ آخرین پاسخ
                                    58
                                    • بهارهب بهاره

                                      😂 عاغا یه استادمونو دچار نوسان کردم بدجور
                                      جلسه اول که اومد من ردیف اول نشسته بودم هرچی سوال موال میپرسید و اینا من جواب میدادم اینم حال کرد یه مثبت عنایت کرد و گفت به نمره پایان ترم اضافه میشه
                                      گفتم دست خوش
                                      جلسه بعد خوابم میومد رفتم ردیف آخر کلاس نشستم و خوابیدم
                                      اسممو صدا زد گفت شما رفتین اون آخر خوابالو شدین همین جلو باشین بهتره
                                      جلسه بعد که امروز بود ! رفتم ردیف اول نشستم به احترام کلامش 😂
                                      عاغا دیگه آخرای کلاس حس کردم خیلی گشنمه راه نداشت برم بیرون کلاس با تاخیر شروع شده بود یه نفر که گفت میخوام برم بیرون استاد اجازه نداد منم دیگه اجازه نخواستم که سنگ رو یخ شم همونجا یه آبنبات از کیفم کشیدم بیرون و تا حواسش نبود گذاشتمش گوشه لپم و چه خوشمزه بود لامصب تو همین فضا بودم که دیدم نگام میکنه ... چشام به چشاش اتصالی کرد 😂 گرخیدم سعی کردم آبنباتو از گوشه لپم منتقل کنم رو زبونم و درسته قورت بدم که گفت حالا از این آبنباتا به دوستاتون هم بدین ... من نمیدونم فک کنم از ظاهرم مشخص بود که خیلی خوشمزه اس که اینو گفت 😂 ... بعد رفت ادامه درس داشتم با یه تیکه کاغذ بازی میکردم دیدم ساکت شد... من ولی ادامه دادم .. نگو صدای کاغذ رو مخش بود برگشت گفت شما همون آخر که بودی مشکلی نبودا 😂
                                      الان به احترام این کلامش جلسه بعد میرم اون آخر میخوابم 😂
                                      والا ... خلایق هرچه لایق 😂 😐

                                      M آفلاین
                                      M آفلاین
                                      masoud
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط masoud انجام شده
                                      #138

                                      بهاره

                                      الان چی بهت بگم

                                      بهارهب 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      7
                                      • M masoud

                                        بهاره

                                        الان چی بهت بگم

                                        بهارهب آفلاین
                                        بهارهب آفلاین
                                        بهاره
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                        #139

                                        masoud در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

                                        بهاره

                                        الان چی بهت بگم

                                        :face_savouring_delicious_food: 🐝

                                        Nothing really matters :)

                                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        5
                                        • بهارهب آفلاین
                                          بهارهب آفلاین
                                          بهاره
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #140

                                          عاغا یکی از ویژگی هایی که من دارم اینه که خسته که بشم یا خوابم بیاد دیگه اختیار زبونم دست خودم نیس گیج میشم گیییج ... نگم که چه اتفاقایی افتاد 😂 البته همشونو یادم نمیاد
                                          سر زایمان عوض اینکه حواسم به زایمان باشه عین پسرای هیزززز فقططط ماماهارو دید میزدم و مقایسه میکردم این فیسش خوشگلتره اون اندامش بهتره این فلان و اون بهمان و یعنی ذهنم متلاشی شده بود رو اون دونفر که بعد سه نفر شدن و اون نفر سومی دلمو با خودش برد گیرداده بودم من اگه پسر بودم اینو میگرفتم 😂
                                          استاد هم منو فرستاد گفت برو علائم حیاتیه مادرو چک کن که سرگرم شم😂
                                          از اون طرف یه بیمار سفارشی اومده بود از همون اول به ما گفتن این سفارشیه دانشجوها دستکاریش نکنین ... ورود همراه به لیبر ممنوعه بعد واسه این سفارشیه راه به راه همراه میومد
                                          استاد داشت یه مطلبیو توصیح میداد که یه دختره اومد از همراهای همون سفارشی ... من یهو برگشتم دیدمش گفتم جووووون 😂
                                          استاد هم گفت پاشو پاشو😂 برو کنترکشن صفورا رو چک کن
                                          صفورا مریض پستیت بود باید زایمان میکرد ولی درد نداشت به اون صورت که وارد فاز زایمان بشه
                                          رفتم دیدم هر دو دقیقه یه نفرو میفرستاد دنبال من که چک کنن خوابم نبرده باشه 😂
                                          رفتم به استاد گفتم چشام باز نمیشه استاد 😐
                                          گفت باشه خسته نباشین 😂 (یعنی میتونین برین)
                                          منم پاشدم و با سرعت میگ میگ رفتم سمت خروجی چیزی نمونده بود با همون دمپایی های لیبر از بخش خارج شم و خودمو بدبخت کنم (دمپایی های همه پرسنل لیبر باید استریل باشن این از اون باید هایی که اگه رعایت نکنی حذف واحدی)که دوستام نجاتم دادن 😂
                                          دم در دوستم به نگهبان گفت خسته نباشی من گفتم الهی خسته بشی 😂 شنید بنده خدا 😐 😐
                                          دم در یه خانومه بودش مسئول نمیدونم چی چی ... اسمامونو پرسید
                                          به منکه رسید شاید باورتون نشه خیلی جدی گفتم ۹۸۲۸😐
                                          دیگه دوستم اسممو بهش گفت 😂 گیر داده بود از این به بعد تو بهار نیستی ۹۸۲۸ ای😐
                                          حالا بماند که در حال حرف زدن با دوستم خوابم برد 😂

                                          نتیجه اخلاقی : برین رشته ریاضی بخونین مهندس شین قید مشاغل بیمازستانی رو بزنین که بحث از صافی دهان و بدن خستگی گذشته ... رُستونو میکشن ...نگین نگفتی

                                          Nothing really matters :)

                                          فاطمه موسوی 0ف 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          32
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 5
                                          • 6
                                          • 7
                                          • 8
                                          • 9
                                          • 10
                                          • 11
                                          • درون آمدن

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع