Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. اعتراف میکنم که....😂
روز آخر ❤️
_
سلام به همه رفقای کنکوری اومدم یه تاپیک بزنم برای روز آخر کنکور، اینجا بچه‌هایی که می‌خوان روز آخر رو مفید درس بخونن، بیان برنامه‌هاشونو پارت‌بندی شده بزارن ️ و هم اونایی که تصمیم گرفتن دیگه درس نخونن و فقط ریلکس کنن، اینجا کنار هم باشیم ، حرف بزنیم ، استرسارو بریزیم دور، انرژی مثبت بدیم و بگیریم ... اگه برنامه‌ریزی برای روز آخر داری، بیا پارت‌هات رو بزار و تا لحظه آخر تلاش کن ( مثل خودم ایده همینه چون مجبورم ) ... اگه تصمیم گرفتی دیگه فقط استراحت کنی که خیلیم عالی ... اگه دکترای پارسالی هستی و تجربه شب قبل کنکور رو داری، لطفا بیا راهنمایی کن، آرامش و انرژی بده :)) ‌ فقط یه خواهش کوچولو دارم لطفا فضای تاپیک آروم و مثبت نگه داریم چون قرار نیست با کارای دیگه اتفاق خاصی بیفته اما با اینکارا اتفاق خاصی میفته @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @تجربیا
بحث آزاد
برگ انجیر.... ☘️🍀🌿
______
بِسْم رَبّ النور ️ سلام امیدوارم حال دلتون بهترین باشه..... برم سراغ حرف اصلی.... در فکر تاپیکی بودم که هر روز توش چند تا پست قشنگ بزارم و با چند تا عکس و متن نوشته و دل نوشته...... حالمون خوب بشه، انرژی بگیریم در طول روز.....️️ یه جورایی این تاپیک شبیه کانال یا چنل..... البته پست هایی که قرار بزارم برای خودم نیست و صرفا گلچینی از مطالبی که ممکنه توی فضای مجازی یا کتاب ها ببینم و بارگذاری بکنم..... اگر شما هم دوست داشتید خوشحال میشم همراه من بشید.... ️ [image: 1686940882701-img_-_.jpg] پ.ن:اسم تاپیک برگرفته از اسم یک کانالِ و در آخر دعا میکنم دلتون ذهنتون ابری باشه(:️️
بحث آزاد
رقیب
م
کسی هس ساعت مطالعه بالایی داشته باشه بخونیم این 20 روزو؟ ترجیحا دختر باشه تنهایی نمیتونم اگ یکی بود خیلی بهتر پیش میرفتم
بحث آزاد
خــــــــــودنویس
Dr-aculaD
Topic thumbnail image
بحث آزاد
👣ردپا👣
اهوراا
Topic thumbnail image
بحث آزاد
کنکور1405
M
سلام به همه. من بعد از یه مدت دوباره میخوام کنکور 405 رو شرکت کنم. ولی خب کسی رو پیدا نکردم که برای سال405 باشه. و دوستی پیدا نکردم تو این زمینه. هرکی هست بیاد اینجا حرف بزنیم
بحث آزاد
تروخدا بیاین
م
دیروز اشتبا کردم سلامت نخوندم الان چیکار کنم جزوه ای میدونین یکم جمعو جور باشه کتاب اصلن خونده نمیشه خیلی زیاده
بحث آزاد
دستاورد هایِ کوچکِ من🎈
AinoorA
سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه و خیلی سرحال و شاد باشین خب از عنوان تاپیک یچیزایی مشخصه که قراره در مورد چی اینجا حرف بزنیم ولی بزارین توضیحات بیشتر بدم خیلی از ما یوقتایی هست که ممکنه احساس کنیم هیچ کاری نکردیم یا هیچ کاری ازمون برنمیاد و روزمون رو تلف کردیم و.. و ذهنمون ما رو با این افکار جور واجور و عجیب غریب مورد آزار قرار بده و احساس ناتوانی رو بهمون بده در حالی که در واقعیت اینطوری نیست و ما توانا تر از اون چیزی هستیم که توی ذهنمون هست اینجا قراره از موفقیت های کوچولومون حرف بزنیم و رونمایی کنیم تا به ذهنمون ثابت کنیم بفرما آقا دیدییی ما اینیم هر شب از کار های مثبت کوچولوتون بیاین و بگین و این حس مثبت و قشنگ مفید بودن رو به خودتون بدین مثلا کنکوری ها میتونن تموم شدن یه بخش از برنامه اشون رو بگن ، از انجام دادن کار هایی مثل مرتب کردن اتاق ، از گذروندن امتحانای سخت و آب دادن به گل ها و کلی کار کوچیک و مثبت دیگه منتظرتون هستم آلایی ها موفق باشین🥹️ دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-پیراپزشکی
بحث آزاد
تنهایی حوصله ندارم بیاین با هم نهایی بخونیم
م
سلام بچها هر ساعتی هر درسیو خوندین بیاین بگین این ساعت اینقدر فلان درس رو خوندم انگیزه میگیریم
بحث آزاد
بخدا سوالات اونقد سخت نیستن ولی وقتی میشینم سر جلسه اعداد کوه میشن واسم
م
بچها وقتی میشینم به ارومی حل میکنم سوالاتو میدونم حل میکنم مشکلی ندارم سر جلسه انگار اصن من نخوندم ی جوری میشم میترسم از سوالا مخصوصا سوالاتی ک عدد دارن عددا جلو چشام بزرگ میشن بخدا خنده داره ولی جدی میگم
بحث آزاد
من ِ فارغ 401 هم باید زمین ترمیم کنم؟؟
م
...............
بحث آزاد
شاید شد...چه میدانی؟!
Hg L 0H
مدت هاست که از نشست غبار سرد و تیره به قلبم میگذرد مدت هاست منِ تاریکِ گم شده، در خودم به دنبال روزنه هایی از نور میگردد نفس هایم سخت به جانم می نشینند اشک هایی که سرازیر نمی شوند وجود مرا به ستوه آورده اند دوست دارم بایستم سرم را بالا بگیرم و تا زمانی که صدایم خفه شود فریاد بزنم بماند در پس پرده ی خاکستری غم بماند که چه می شود... شاید شد....چه میدانی؟!
بحث آزاد
بحث آزاد
JaanaJ
دوستان من تازه وارو سایت شدم میخوام بدونم چطوری باید اسمم رو تغیر بدم درست کردم ولی باز دوباره اینو زده چیکار باید کنم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.........
بحث آزاد
تمام رو به اتمام
Hg L 0H
حس خفقان، حتی نفس کشیدن هم سخت شده گلویم فشرده تر از قبل راه هوا را بسته پروازی را آغاز کردم که در سرم مقصدش بهشتی برین بود اما اکنون و در این زمان نمیدانم کجا هستم پروازم به سمت جهنم است یا بهشت؟ میشود یا نمیشود تمام وجودم را پر کرده تمام احساسات کودکی از کوچک و بزرگ به مغزم هجوم آورده و دارد تمامِ من را آرام آرام از من میگیرد نکند اینجا جای من است؟ در سرِ کودکیِ من چنین رویایی شکل گرفته بود؟ قلبم سیاه و چشمانم تار شده اند هوای پریدن دارم اما نگار لحظه به لحظه در همان جایی قرار دارم که ایستاده بودم انگار نمیشود قدم از قدم برداشت میخواهم رها باشم از افکاری که مرا خفت میکنند و تا مرز خفه شدن من را به دنبال خود میکشانند میل به رهایی آزادی ام را هم از من گرفته... شوق پریدن آرام آرام گویی دارد تبدیل به میل سقوط میشود مبادا چنین روزی برسد... مبادا....
بحث آزاد
به که باید دل بست؟
blossom.B
به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ سینه ها جای محبت , همه از کینه پر است. هیچکس نیست که فریادِ پر از مهر تو را گرم پاسخ گوید. نیست یک تن که در این راه غم آلوده ی عمر , قدمی راه محبت پوید. خط پیشانی هر جمع , خط تنهاییست. همه گلچینِ گلِ امروزند... در نگاه من و تو حسرت بی فرداییست. به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ نقش هر خنده که بر روی لبی می شکفد, نقشه‌ای شیطانیست. در نگاهی که تو را وسوسه ی عشق دهد حیله‌ای پنهانیست. خنده ها می شکفد بر لبها, تا که اشکی شکفد بر سرمژگان کسی. همه بر درد کسان می نگرند, لیک دستی نبرند از پی درمان کسی. زير لب زمزمه شادی مردم برخاست, هر کجا مرد توانائي بر خاک نشست . پرچم فتح برافرازد در خاطرِ خلق, هر زمان بر رخ تو هاله زَنَد گردِ شکست. به که بايد دل بست؟ به که شايد دل بست؟ از وفا نام مبر , آن که وفا خوست کجاست؟ ریشه ی عشق فسرد... واژه ی دوست گریخت... سخن از دوست مگو...عشق کجا؟دوست کجا؟ دست گرمی که زمهر , بفشارد دستت در همه شهر مجوی. گل اگر در دل باغ , بر تو لبخند زند بنگرش , لیک مبوی ! لب گرمی که زعشق , ننشیند به لبت به همه عمر مخواه ! سخنی کز سر راز , زده در جانت چنگ به لبت نیز مگوی ! چاه هم با من و تو بيگانه است نیِ صدبند برون آيد از آن... راز تو را فاش کند, درد دل گر بسر چاه کنی خنده ها بر غمِ تو دختر مهتاب زند گر شبي از سر غم آه کني. درد اگر سینه شکافد , نفسی بانگ مزن ! درد خود را به دل چاه مگو! استخوان تو اگر آب کند آتش غم, آب شو...آه مگو ! ديده بر دوز بدين بام بلند مهر و مه را بنگر ! سکه زرد و سپيدی که به سقف فلک است سکه نيرنگ است سکه ای بهر فريب من و تست سکه صد رنگ است . ما همه کودکِ خُرديم و همين زال فلک , با چنين سکه زرد , و همين سکه سيمينِ سپيد , ميفريبد ما را . آسمان با من و ما بيگانه زن و فرزند و در و بام و هوا , بيگانه خويش , در راه نفاق... دوست , در کار فريب... آشنا , بيگانه ... شاخه ی عشق شکست... آهوی مهر گریخت... تار پیوند گسست... به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟... -مهدی سهیلی
بحث آزاد
ای که با من ، آشنایی داشتی
blossom.B
اِی که با من، آشنایی داشتی ای که در من، آفتابی کاشتی ای که در تعبیرِ بی مقدارِ خویش عشق را، چون نردبام انگاشتی ای که چون نوری به تصویرت رسید پرده ها از پرده ات برداشتی پشتِ پرده چون نبودی جز دروغ بوده ها را با دروغ انباشتی اینک از جورِ تو و جولانِ درد می گریزم از هوای آشتی کاش حیوان، در دلت جایی نداشت کاش از انسان سایه ای می داشتی -فریدون فرخزاد
بحث آزاد
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است...
blossom.B
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است اي بس غم و شادي که پس پرده نهان است گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري داني که رسيدن هنر گام زمان است تو رهرو ديرينه سرمنزل عشقي بنگر که زخون تو به هر گام نشان است آبي که برآسود زمينش بخورد زود دريا شود آن رود که پيوسته روان است باشد که يکي هم به نشاني بنشيند بس تير که در چله اين کهنه کمان است از روي تو دل کندنم آموخت زمانه اين ديده از آن روست که خونابه فشان است دردا و دريغا که در اين بازي خونين بازيچه ايام دل آدميان است دل برگذر قافله لاله و گل داشت اين دشت که پامال سواران خزان است روزي که بجنبد نفس باد بهاري بيني که گل و سبزه کران تا به کران است اي کوه تو فرياد من امروز شنيدي دردي ست درين سينه که همزاد جهان است از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند يارب چه قدر فاصله دست و زبان است خون مي چکد از ديده در اين کنج صبوري اين صبر که من مي کنم افشردن جان است از راه مرو سايه که آن گوهر مقصود گنجي ست که اندر قدم راهروان است -هوشنگ ابتهاج (سایه)
بحث آزاد
پروانه‌ی رنگین
blossom.B
*از پیله بیرون آمدن گاهی رهایی نیست در باغ هم پروانه‌ی رنگین گرفتار است این کشور آن کشور ندارد حس دلتنگی دیوار با هر طرح و نقشی باز دیوار است... -محمد‌علی جوشانی*
بحث آزاد
حواست بوده است حتما...
blossom.B
الا ای حضرت عشقم! حواست هست؟ حواست بوده است آیا؟ که این عبد گنه کارت که خود ، هیراد می‌نامد، چه غم ها سینه‌اش دارد... حواست بوده است آیا؟ که این مخلوق مهجورت از آن عهد طفولیت و تا امروزِ امروزش ذلیل و خاضع و خاشع گدایی می‌کند لطفت... حواست بوده است آیا نشسته کنج دیواری تک و تنها؛ که گشته زندگی‌اش پوچ و بی معنا! دریغ از ذره ای تغییر میان امروز و دیروز و فردا... حواست هست، می‌دانم... حواست بوده است حتما! ولیکن یک نفر اینجا، خلاف دیده‌ای بینا، ندارد دیده‌ای بینا -رضا محمدزاده
بحث آزاد
امیدوارم نشناسند مرا... پیش از این، ستاره بودم!
blossom.B
یک سالِ پیش، ستاره‌ای مُرد. هیچ کس نفهمید؛ همانطور که وقتی متولد شد، کسی نفهمیده بود. همه سرگرم خنده بودند؛ زمانی که مُرد. اما یادم نیست زمانی که متولد شد، دیگران در چه حالی بودند. در آن میان فقط من بودم که دیدم که آن همه نور، چطور درخشید و بزرگ شد.... خیلی زیبا بود؛ انگار هر شب درخشان تر می‌شد... پر قدرت می‌سوخت. برای زنده بودن، باید می‌سوخت... من بودم که پا به پای سوختن هایش، اشک ریختم... اشک هایم برای خاموش کردن بی قراری هایش کافی نبود... نتوانستم خاموش کنم درد را که در لا به لای شعله هایش، ستاره‌ام را می‌سوزاند. ستاره مُرد! این آخرین خاطره‌ایست که از او در ذهن دارم... نتوانستم تقدیرش را عوض کنم.‌‌.. سیاهچاله شد... اکنون حتی نمی‌توانم شعله‌ی شمعی در کنارش بگذارم تا او را در میان تاریکی ها ببینم. سیاهچاله ها نور را می‌گیرند... چه کسی گمان می‌کرد آن همه نور ، اکنون‌ این همه تاریک باشد؟ آن زمان که نورانی بود، کسی ندیدش... نمی‌دانم این کوردلان اکنون سیاهچاله بودنش را چگونه می‌بینند که می‌خندند... آری؛ ستاره مُرد.. همه خندیدند. امشب، به یاد آن ستاره، خواهم گریست.
بحث آزاد

اعتراف میکنم که....😂

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده بحث آزاد
452 دیدگاه‌ها 103 کاربران 13.4k بازدیدها 66 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • fateme_mllhF آفلاین
    fateme_mllhF آفلاین
    fateme_mllh
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
    #187

    اعتراف میکنم که اون پلاستیک آشغالایی که تو آشپزخونه بودو من آتیش زدم و به مامانم گفتم داداشم بود ، بعدشم گفتم به بچه چیزی نگو تو سن حساسیه😕

    1 پاسخ آخرین پاسخ
    12
    • Dr.agonD آفلاین
      Dr.agonD آفلاین
      Dr.agon
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #188

      اعتراف میکنم این اعترافم مربوط به آلای عزیزم هست.😄 امیدوارم نامبرده ها ناراحت یا عصبانی نشن.😄 بهرحال اینجا اعتراف نامس جاییکه چیزای عجیب گفته میشن.
      اون اوایل ک تقریبا کسی رو نمیشناختم ی تصوراتی راجع ب یوزر های الا داشتم ک با مرور زمان رفع شدن .مثلا وقتی ب تاپیک خودنویس برخوردم و پست های Dr-acula رو هم اونجا و چند جای دیگه خوندم,فکر میکردم نوشابه یه دختر خوشحالو خلاقه مخصوصا با ابتکاری ک تو نوشتن داشت و احساسی ک کامل با نوشته ها منتقل میشد فک میکردم قطعا دختره 🤦🏼♀ 😂 .البته اسمش هم ک فانتزی بود و معمولا دخترا ازین اسما میذارن تو این تفکر تاثیر داشت😂 درواقع تفکرات دیگه ای هم داشتم راجع بش ک تو این مقال نمیگنجه😄 :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: بعدا ک فهمیدم نوشابه پسره و دانشجوی پزشکی کل تصورم راجع ب اون دختر خوش خنده خلاق بهم ریخت.خواستم عذرخواهی کنم بابت فانتزی های ذهن مریضم😂 Dr-acula قلبا معذرت میخوام امیدوارم عصبانی نشین.
      و @M-an عزیزک اون موقع فکر میکردم ی آقای خشن ,مستبد و خشک اخلاق هست ک با کوچکترین خطا یوزر هارو اخراج میکنه.
      شاید باورتون نشه ولی اوایل تمااام کلمات و جملات رو کامل مینوشتم با رعایت تماام علایم نگارشی تا مبادا اخراج نشم. عین چی ازون میترسیدم ینی وقتی پستی ازش میدیدم توی تودلی یا هرجایه دیگه سریع ی سلام مینوشتم با یه حالت معذبی و بعد ب سرعت غیب میشدم
      مگر اینکه سوالی راجع ب انجمن میداشتم وبا احتیاط میپرسیدم و وقتی از یکی از بچه ها شنیدم ک دختره هنگولیدم این مدلی😵 😂 راستش واسم عجیب بود این همه خشکی رفتار حتی درمقابل دخترا و بعد کم کم متوجه شدم اینطور نیس و ی مدل دیگس.
      راستش من خیلیا رو اینجا این مدلی اشتباه گرفتم.اصنشم خنگ نیستم😕 😂 فقط فکر میکردم بقیه ازینکه ازشون بخوام خودشونو معرفی کنن ناراحت میشن و اینا 😂 😄 بله😂
      کلید اصرار امروز😇 : ازیکدیگر بخواهید و یکدیگر را ب یکدیگر معرفی بنومایید تا مث من دچار فانتزیسم ذهنی و پس از ان عذاب وجدان بیدار نشوید😂 😂
      باشد ک رستگار شوید☺
      این اعتراف ادامه دارد اگر اخراج نشوم😄 😂 😂

      ن ب قشنگی حرفا خودم،ن ب زشتی قضاوت شما،معمولی تر از معمولی=)

      1 پاسخ آخرین پاسخ
      12
      • esrapheelE آفلاین
        esrapheelE آفلاین
        esrapheel
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #189

        اعتراف میکنم دیگ واقعا خسته شدمــ
        چرا تموم نمیشه کتابارو وردارم بکوبم درو دیوار آتیش بزنم اسید بریزم روشون
        ــهـوووفــــــــــــــــــــــ!

        1 پاسخ آخرین پاسخ
        11
        • مداد رنگیم مداد رنگی

          @FatiJoooooni در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

          زنگ زدم ب همون دوستی ک دلم تنگش بود
          .
          .
          .
          اما اونقد غریبه شدیم ک حرفی نداشتم بزنم باهاش..اونم من و اونی ک کمتر از60مین نمیشد حرفامون
          ی تبریک خشک و خالی و خداحافظی..
          تنهاییامو میبینی خدا؟ میبینیو اروم نشستی؟خستمه..هرکی میاد یروز رد میشه ازم..
          چرا ب من یاد ندادی رد بشم ازبقیه خداااااااااااااااااا
          بغضمه ولی تو این شلوغی نمیتونم تخلیه بشم..دردمه خدا دردمه , اونوقت مجبورم بخندم احمقانه بلند

          دل خوشه اینجا میشه حرف بزنم و جواب پس ندم ب کسی

          منم دقیقا پارسال همین زمان بهترین دوستمو از دست دادم وامسالم دقیقا همین زمان یکی دیگه از دوستامو از دست دادم ... دوتا از بهترینا ..با اونی که پارسال رفاقتمون تموم شد الان در حد دوتا غریبه ایم و همیشه وقتی بیرون همو می بینیم مثه دوتا غریبه سرد و یخی که انگار هیچ وقت همو نمیشناسن میگذریم در حالی که قبل این اتفاقات همیشه باهم بودیم و به پت و مت معروف بودیم یادمه وقتی که دعوامون شدچقد گریه کردم و نابودشدم همین دوستی که امسال از دستش دادم دلداریم می داد که بیخیالش و بگذر ازش ... یه سال از اون روز گذشت دقیقا امروز همون عزیز روهم از دست دادم .. بدترین ضربه ها رو از کسی میخوری که حتی فکرشم نمی کنی ...با رفتنش با سرد شدنش با غریبه شدنش با فروختنت حتی ضربه ایی که بهت میزنه تو رو از پا در نمیاره بلکه خاطرات خوش که باهم داشتین و مرورشون و اینکه دیگه نیستی و نیست تا دوباره خاطره ها بسازین ادمو از پا در میاره و یک حرف حکم امضای مرگ تویه و اونم چرا ست...

          پ.ن= میدونم میگید بیخیال بابا ... یا چرا انقد بزرگش کردی و چیز خاصی نبود ...یا میگید که جوگیرم بزرگ شم یادم میره ... بنظرم هرچی باشه هر اتفاق تلخی تو زندگیت بیفته زخم خودشو به دلت میزنه و زمان میبره تا جاش خوب بشه ولی هیچ وقت جاش از بین نمیره حتی اگه بخیه ی زیبایی بزنی فقط به این زخم زشت عادت میکنی

          mahsaaaaM آفلاین
          mahsaaaaM آفلاین
          mahsaaaa
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #190

          مداد رنگی حالا خوبه تو دعوا کردی باهات قهر کردن من دوستم یه هفته اس همینجوری الکی باهام حرف نمیزنه
          منم گفتم به درک :face_with_stuck-out_tongue_closed_eyes: فک کرده التماس میکنم :smiling_face_with_open_mouth_closed_eyes: هیشکی ام نه منننننننننننن:face_with_stuck-out_tongue_winking_eye:

          مداد رنگیم 1 پاسخ آخرین پاسخ
          5
          • Kordgirl*K آفلاین
            Kordgirl*K آفلاین
            Kordgirl*
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #191

            اعتراف میکنم لایق هیچی نیسم.....
            لایق نگرانیه بابام و دلواپسهای مامانمم.....
            لایق دوستای خوبم ک کنارمن و پی گیر تر خودمن......
            اعتراف میکنم بد کردم ....ب خودمو اطرافیانم......

            esrapheelE 1 پاسخ آخرین پاسخ
            8
            • _ آفلاین
              _ آفلاین
              _silent_
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #192

              اعتراف میکنم که شیش سال پیش گوشیه مامانمو من شکستم 😂 هنوزم نمیدون کی شکستش😂 😂 😂 😄 😄 😄 😄 😄

              1 پاسخ آخرین پاسخ
              7
              • mahsaaaaM mahsaaaa

                مداد رنگی حالا خوبه تو دعوا کردی باهات قهر کردن من دوستم یه هفته اس همینجوری الکی باهام حرف نمیزنه
                منم گفتم به درک :face_with_stuck-out_tongue_closed_eyes: فک کرده التماس میکنم :smiling_face_with_open_mouth_closed_eyes: هیشکی ام نه منننننننننننن:face_with_stuck-out_tongue_winking_eye:

                مداد رنگیم آفلاین
                مداد رنگیم آفلاین
                مداد رنگی
                دانش آموزان آلاء
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #193

                @mahsaaaaa82 در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

                مداد رنگی حالا خوبه تو دعوا کردی باهات قهر کردن من دوستم یه هفته اس همینجوری الکی باهام حرف نمیزنه
                منم گفتم به درک :face_with_stuck-out_tongue_closed_eyes: فک کرده التماس میکنم :smiling_face_with_open_mouth_closed_eyes: هیشکی ام نه منننننننننننن:face_with_stuck-out_tongue_winking_eye:

                خوب کردی😂😂😂😁😁😁

                گر زندگی همین است من میرم بخابم ^_^

                1 پاسخ آخرین پاسخ
                6
                • Kordgirl*K Kordgirl*

                  اعتراف میکنم لایق هیچی نیسم.....
                  لایق نگرانیه بابام و دلواپسهای مامانمم.....
                  لایق دوستای خوبم ک کنارمن و پی گیر تر خودمن......
                  اعتراف میکنم بد کردم ....ب خودمو اطرافیانم......

                  esrapheelE آفلاین
                  esrapheelE آفلاین
                  esrapheel
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #194

                  @ASMA-MORADI دیگ واقعا زیادی متواضع و خاکی هستی

                  Kordgirl*K 1 پاسخ آخرین پاسخ
                  4
                  • esrapheelE esrapheel

                    @ASMA-MORADI دیگ واقعا زیادی متواضع و خاکی هستی

                    Kordgirl*K آفلاین
                    Kordgirl*K آفلاین
                    Kordgirl*
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #195

                    esrapheel حقیقتی بیش نبود🙃

                    esrapheelE 1 پاسخ آخرین پاسخ
                    3
                    • اکالیپتوسا اکالیپتوس

                      اِهِم😐 اعتراف می کنم
                      واسه یکی 106 تا صفحه چت خالی باز کردم پاکیدم الان اون مجبوره پاک کنه معلومم نیس من باز کردم کار خوبی نیس اما خوب کردم 😐

                      • هیییس .خب برم تست قرابتمو بزنم😂
                      اکالیپتوسا آفلاین
                      اکالیپتوسا آفلاین
                      اکالیپتوس
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #196
                      این پست پاک شده!
                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      0
                      • Kordgirl*K Kordgirl*

                        esrapheel حقیقتی بیش نبود🙃

                        esrapheelE آفلاین
                        esrapheelE آفلاین
                        esrapheel
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #197

                        @ASMA-MORADI 🙂 نمیدونم شاید

                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                        2
                        • Dr.agonD آفلاین
                          Dr.agonD آفلاین
                          Dr.agon
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #198

                          دلم پره گلومم چشمم هم ولی اشک نمیباره.انگار خشکسالیه

                          ن ب قشنگی حرفا خودم،ن ب زشتی قضاوت شما،معمولی تر از معمولی=)

                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                          3
                          • _ __chakisaldva__

                            اعتراف میکنم وقتایی که حوصله ندارم از جام بلند بشم همه قسمتای سیب رو میخورم تا مجبور نشم بندازم سطل اشغال 😑😂😂

                            mahsaaaaM آفلاین
                            mahsaaaaM آفلاین
                            mahsaaaa
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #199

                            @m__sadra__b منم تقریبا همیشه اینکارو میکنم چون همیشه خسته ام:smiling_face_with_open_mouth_closed_eyes: خیلی هم تنبلم😕

                            1 پاسخ آخرین پاسخ
                            2
                            • ی یه زمانی آلایی

                              سلااااام به روی ماه دوستااااان آلایی
                              حالتون چطووووره؟
                              این از تابستون مابعد سختی ها وپیچ وخم های کنکور ...وقتشه یه سری به بازیگوشی های غبار زده مون بزنیم وبمب درونمون رو بپوکونیم (بعد کنکور بمب درونتون را پوکاندیدینین ؟؟😂اگه میتونی بخونش)
                              اینم یه# چالش هست
                              میخوام اعترااااف کنید چه کارا وعادتهای عجیبی میکنید....
                              شاید برا بقیه جالب باشه ...

                              مثلا من پوست لبمو میکنم بعد دردشو تحمل میکنم😭😭😭😭
                              یکی از خنگ بازیای دیگم تایه سال بعدعضویتم هروقت میخواستم برم بیرون از انجمن گزینه بیرون رفتن رو میزدم بعد موقه برگشتن مجبور میشدم دوباره اطلاعت وارد کنم😢😢😢فک کنید روزی چندین بار اینکارومیکردم....😐😐😐😂😂

                              خب وقتشه جانب هیجان انگیز وعجیب شخصیتتون رو به چالش بکشید.

                              موفق باشید🤗

                              خبرگزاری #آبودان
                              #یاسی
                              #آلا
                              #ریبون
                              #برزیل
                              😎🇧🇷

                              دانش-آموزان-آلاء
                              حامیان-آلاء
                              فارغ-التحصیلان-آلاء

                              A آفلاین
                              A آفلاین
                              abcc
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #200

                              یه زمانی آلایی
                              اتفاقی یه پستتو دیدم...
                              چقد دلم برات تنگ شده یاسمین :))
                              کاش بیای 💛

                              1 پاسخ آخرین پاسخ
                              2
                              • Dr.agonD آفلاین
                                Dr.agonD آفلاین
                                Dr.agon
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Dr.agon انجام شده
                                #201

                                اعتراف میکنم ک هنوز سرم درده بابت گریه های غروب
                                دلیلشو نمیتونم ببخشم.ادمی ک ب همه ما بد کرد .
                                ادمی ک با همه نزدیک بودنش مث زهر میمونه ذره ذره وجودمونو میمکه و عین خیالش نیس.
                                ادمی ک دیگه دوسش ندارم.ادمی ک حرف زدن باهاش شده عذاب جونم.
                                ادمی ک یکی از اعضای خونوادس ولی ..من دیگ ب رسمیت نمیشناسمش.
                                منتظرم.منتظر روزی ک قوتمو بالا ببرم اونقدی ک زورم بهش بچربه و بقیمونو از دستش نجات بدم.
                                فقط ..
                                نمیدونم تا اون روز چقدر از ما باقی مونده...شاید کم...شاید هیچی
                                تنها چیزی ک اینروزای بدو تلخوبرام قابل تحمل میکنه امید ب همون روزه.وبودن باقی خونوادم و غصه هایی ک تنهایی خورده نمیشه..

                                ن ب قشنگی حرفا خودم،ن ب زشتی قضاوت شما،معمولی تر از معمولی=)

                                1 پاسخ آخرین پاسخ
                                4
                                • 197351 آفلاین
                                  197351 آفلاین
                                  19735
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #202

                                  حالا که شب کنکور تجربیاس
                                  میخام اعتراف کنم
                                  هیچکی به اندازه من بد شانس نبوده
                                  البته خودمم یه جاهاییشو مقصرم
                                  یادش بخیر شب های کنکور با صد امیدو ارزو
                                  هعیییی

                                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  6
                                  • amir bahramiA آفلاین
                                    amir bahramiA آفلاین
                                    amir bahrami
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط amir bahrami انجام شده
                                    #203

                                    اعتراف میکنم این که نمیدونم مشکل دارم یا نه مشکل چیه نمیدونم. تعریفام از خیلی چیزا با ادمای دیگه فرق میکنه چرا هم نمیدونم. نمیدونم مشکل دارم یا چی. وقتی کسی رو دوست دارم , دوست دارم که پیشرفتش رو ببینم برای من از همه چی این مهمتره و وقتی برعکس میشه و راهی که میره اخرش هیچ هست یه ناامیدی بهم دست میده و تحملش سخت میشه و من دور میشم. اعتراف میکنم بعضی وقتا از اینکه دوست داشتنم رو اینطوری درک نمیکنن ناراحت میشم وو برای اینکه کمتر عذاب ببینم تنهایی رو ترجیح میدم. میگم که دوست داشتنم رو برای یه ادم با این نشون میدم که چقدر برام مهمه که پیشرفت کنه و به چیزایی که میخواد برسه و خوشحال باشه و دایم و تکراری از گفتن "تو رو دوست دارم" بدم میاد. اعتراف اینکه حتی توی خونوادم هم هنوز کامل منو نشناختن پس حرفی نمیمونه.

                                    یه اعتراف دیگه این که (این خیلی شخصیه هیچوقت به هیچکس نگفتم به یه دلایلی شاید قضاوت بد و ... ولی اینجا اینترنته میذارمش) نمیدونم من مشکل دارم یا چی... همیشه دوست داشتم به جای حرف زدن با ادم ها و مسافرت کردن و درگیر شدن به چیزایی که توی زندگی وجود دارن میتونستم یه ماشین فضایی داشته باشم و هیچوقت نمیمردم و میرفتم موجودات دیگه رو میدیدم... احساس میکنم زمین خیلی کوچیکه کاش میشد تنها رفت و اون دور دورا رو دید... یه اعتراف کنار این که بعضی وقتا به خاطر این موضوع یه حالت بغض/گریه ای دارم و داشتم که کاش میشد با استیون هاوکینگ با انشتین با داوینچی با نیکولا تسلا رو در رو میشدم و میتونستم ازشون سوال بپرسم و ارام بشم که چرا و چرا و چرا... شایدم مشکل یا کمبودی دارم که میگم کاش میشد با استیون هاوکینگ حرف بزنم یه ادم که دغدغه اش پول نبود یه ادم کنجکاو یه ادم که میگم میشد باهاش حرف زد و لذت برد بعضی وقتا میگم انشیتین استیون هاوکینگ کاش میشد یه 24 ساعت زنده بودین و میشد تنها باهاتون حرف زد یا ......

                                    اعتراف میکنم که خسته شدم از صحبت های عادی زندگی از حرف نزدن از زندگی از تحمل خیلی چیزا از نبودن که جاش نیست بگم به جز توی ذهنم...

                                    yon.ir/3ziVk

                                    دل نوشته با فکرای شخصی

                                    .1381sahar. 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    5
                                    • Dr.agonD آفلاین
                                      Dr.agonD آفلاین
                                      Dr.agon
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Dr.agon انجام شده
                                      #204

                                      سلام . ای ن اخرین اعترافه . دیگه اعتراف نمیکنم!
                                      اعتراف میکنم ی تصمیم بزرگو دردناکی برای خودم گرفتم.فقط خداست ک میدونه واسم چقد سخته
                                      میخوام کنکور ندم.بشم ی بچه کاری و حرف گوش کن.برای پدرو مادرم.چیزی ک تا الان نبودم.میخوام این چند سالو کامل گوش بفرمانشون باشم.شما ت انجمن اولین کسایی هستین ک از تصمیمم خبر دارین.دل من مهم نیس.مهم اینه برام ی باری از دوش خونوادم بردارم.
                                      میدونم همه چیزم تموم میشه و میشم ی مرده ک مردگی میکنه جای زندگی.شایدم تا سال دگ شوهرم دادن و با خفت رفتم سر ی زندگی ک برام سرتاسر عذابه و رنجو درد.اما ی چیز.از انجمن خدافظی نمیکنم حتی اگ منفور ترین کاربر باشم. میدونم ک بقیه چطور قضاوتم خواهند کرد.
                                      این بود اخرین اعتراف من...
                                      فقط خدا ازدلم خبر داره و بس...

                                      ن ب قشنگی حرفا خودم،ن ب زشتی قضاوت شما،معمولی تر از معمولی=)

                                      Mahdi2001M ooooooooO 2 پاسخ آخرین پاسخ
                                      6
                                      • Dr.agonD Dr.agon

                                        سلام . ای ن اخرین اعترافه . دیگه اعتراف نمیکنم!
                                        اعتراف میکنم ی تصمیم بزرگو دردناکی برای خودم گرفتم.فقط خداست ک میدونه واسم چقد سخته
                                        میخوام کنکور ندم.بشم ی بچه کاری و حرف گوش کن.برای پدرو مادرم.چیزی ک تا الان نبودم.میخوام این چند سالو کامل گوش بفرمانشون باشم.شما ت انجمن اولین کسایی هستین ک از تصمیمم خبر دارین.دل من مهم نیس.مهم اینه برام ی باری از دوش خونوادم بردارم.
                                        میدونم همه چیزم تموم میشه و میشم ی مرده ک مردگی میکنه جای زندگی.شایدم تا سال دگ شوهرم دادن و با خفت رفتم سر ی زندگی ک برام سرتاسر عذابه و رنجو درد.اما ی چیز.از انجمن خدافظی نمیکنم حتی اگ منفور ترین کاربر باشم. میدونم ک بقیه چطور قضاوتم خواهند کرد.
                                        این بود اخرین اعتراف من...
                                        فقط خدا ازدلم خبر داره و بس...

                                        Mahdi2001M آفلاین
                                        Mahdi2001M آفلاین
                                        Mahdi2001
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                        #205

                                        @Fre-que-nce
                                        میدونم پیامم اسپم احتمالا حساب میشه ولی لازمه بگم.
                                        آدم که نباید احساسی تصمیم بگیره یکم فکر کنید. تنهانیستید بعضیای دیگه هم هستن به خاطر بعضی از اعضای خانواده یا فامیل نزدیک همه چیشون داره نابود میشه مهر محبت خانواده و درس اعصاب و ... باید قوی باشید . مثل اونا. اگرقرار به شکستن باشه به عنوان جوان خانواده خب بقیه خانواده هم میشکنن زیر فشار. اگر خم بشید اون کسی که داره عذاب میده بقیه رو خب موفق میشه خوشحال میشه. شما که چنین چیزی رو دوست ندارید؟ پس با موفقیت و خوشحالی زندگی کنید تا اون فرد عذاب بکشه

                                        Dr.agonD 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        5
                                        • Dr.agonD Dr.agon

                                          سلام . ای ن اخرین اعترافه . دیگه اعتراف نمیکنم!
                                          اعتراف میکنم ی تصمیم بزرگو دردناکی برای خودم گرفتم.فقط خداست ک میدونه واسم چقد سخته
                                          میخوام کنکور ندم.بشم ی بچه کاری و حرف گوش کن.برای پدرو مادرم.چیزی ک تا الان نبودم.میخوام این چند سالو کامل گوش بفرمانشون باشم.شما ت انجمن اولین کسایی هستین ک از تصمیمم خبر دارین.دل من مهم نیس.مهم اینه برام ی باری از دوش خونوادم بردارم.
                                          میدونم همه چیزم تموم میشه و میشم ی مرده ک مردگی میکنه جای زندگی.شایدم تا سال دگ شوهرم دادن و با خفت رفتم سر ی زندگی ک برام سرتاسر عذابه و رنجو درد.اما ی چیز.از انجمن خدافظی نمیکنم حتی اگ منفور ترین کاربر باشم. میدونم ک بقیه چطور قضاوتم خواهند کرد.
                                          این بود اخرین اعتراف من...
                                          فقط خدا ازدلم خبر داره و بس...

                                          ooooooooO آفلاین
                                          ooooooooO آفلاین
                                          oooooooo
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #206

                                          @Fre-que-nce شما درس بخون موفق شو ببین چقدر مادرت خوشحال میشه
                                          این خوشحالی رو ازش نگییر
                                          و اینده ی خودتو خراب نکن
                                          از درس هم فرار نکن
                                          باتشکر😊😊

                                          سلام ب همه

                                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          4
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 8
                                          • 9
                                          • 10
                                          • 11
                                          • 12
                                          • 22
                                          • 23
                                          • درون آمدن

                                          • حساب کاربری ندارید؟ نام‌نویسی

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع