خــــــــــودنویس
-
از نمونه کارهای من در دوران کودکی :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:
پسرخاله جانِ محترم
از کودکی علاقه ی خاصی ب دختر نشون دادن پسرای فامیل داشتم
اونم بی هیچ مخالفتی و با شوق و علاقه ی خاصی با من مشارکت میکرد
پ.ن:مهارتی ک اوشون در نگه داشتن چادر داره... اصن نمیگم خودتون بفرمایین ببینین -
عزیز من!
قایق کوچک دل، به دست دریای پهناور اندوه مسپار! لااقل بادبانی برافراز! پارویی بزن، و برخلاف جهت باد، تقلایی کن.
توفان را بگذران . . .
اینم شاید آخرین پست خودنویسم باشه تا کنکور:(
میخوام بخونم دیگه میدونم دلتون برا خودنویسام تنگ میشه:( -
یادی کنیم از ایام کودکی -
برای بار صدم نگاهت میکنم و تو حتی متوجه اشک توی چشمام هم نشدی !!
نگاهت گره خورده روی منوی تو دستت و میگی چی میخوری سفارش بدم؟!!
من مات ومبهوت گره خوردم به این همه بیخیالی تو .- هیچی
ورق میزنی و بدون این که سرتو بیاری بالا میگی: اوووم... که این طور چ کلمه خوبی ..
بعد سرتو میاری بالا چشاتو براق میکنی سمتمو میگی : گاه به معنی هیچ چیز و گاه به معنی همه چیز .
بی اراده پوزخند میزنم و قبل از این که قطره اشک چشمم حالم رو لو بده پاکش میکنم .
سفارش میدی .. نمیدونم چی .. مهم نیس .. من که قرار نیس چیزی بخورم ..
منورو میبندی و میزاریش کنارر... همه حرکت هات کند شدن..خیلی ارومی و من نمیدونم این به خاطر این که قرار نیس از فردا وجود داشته باشم یا نه ...
دستاتو قفل میکنی تو هم و شونه هاتو یکم میاری جلو
یکم منو من میکنی و بعد میگی :
ببین ؟؟! خودتم میدونی که به نفع جفتمونه . خودت ۱۰۰ برابر بیشتر از من اذیت شدی .. میفهمی چی میگم ؟
ولی من اصلا گوش نمیدم ک چی میگی نگاهم از پنجره داخل کافه گره خورده به دخترک فال فروش توی خیابون که داره فال. میفروشه .. میتونم بوشو حس کنم .. بوی ادامس بادکنکی بوی توت فرنگی میده ..
چشمامو میبندم و عمیق نفس میکشم ...
چند بار متوالی ..
عصبی میشی میزنی روی میز و میگی نمیفهمی چی میگم ؟!!
چند نفری نگاهمون میکنن چشمام بستس ولی سنگینی نگاهشون رو میفهمم.
چشمامو باز میکنم و میگم فال میگیریم..
گیج نگاهم میکنی و میگی چی؟!
اروم میگم ؛ اوناهاش ... میریم فال میگیریم .. اون دختره .... هرچی تو فال اومد همون کارو میکنیم .
منتظر نمیشم ک جوابتو بشنوم ..
کیفم رو برمیدارم و میرم بیرون ..
اروم میرم سمت دخترک ..
منو ک میبینه لبخند میزنه : خانم خوشگله میشه ی فال ازت بخرم ؟؟
میگه بفرمایید ..
صدای غر غرهاتو میشنوم از پشت سرم ..
صدات میزنم .. بیا ی فال بردار ..
نگاهم میکنی : من به فال اعتقاد ندارم..
میگم ؛ این بار داشته باش .. برش دار
دخترک کمی اخم میکنه .. انگار فکر کرده ک داریم دستش میندازیم ...
چندتا اسکناس از کیفم درمیارم و به دخترک میدم .
ی فال تو برمیداری و ی فال من ..
میشینیم روی صندلی و میگم نیت کن .
چشماتو میبندی و بعد فالت رو باز میکنی ...
چند لحظه میخونیش و میگی ؛ خیلی جالبه خیلی!!!
ادامه داره ... اما طولانیه .... اگر دوسش داشته باشید میزارمش (:
ببخشید ک خیلی خوب نیس و نگاهتون رو قرض گرفتم - هیچی
-
# خودِ خودووووم
#خوشا شیرازو وضعش بی مثالش ...
عامو نگاااا ای توریستاااا با شهرمون چیکااار کِردن!!!:face_with_stuck-out_tongue_winking_eye:
لِهش کِردنااااااا...لِه:smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:- خیلی ریز بک گراندو توجه کنین که ارگِ با عظمتمون هس...
-
@zedtwo در خــــــــــودنویس گفته است:
گفته بودم شاااید... نگفته بودم حتما آخریشه برید نگا کنینببخشید میدونم نباید در خود نویس حرف زد اما واقعا واسه م سوال بود
این همه ذوق و هنر که دارید رشته دانشگاهیتون گرافیکه؟؟؟
یا نه کلاس رفتید؟؟؟ چ سبکی دقیقا کار میکند -
@zedtwo در خــــــــــودنویس گفته است:
گفته بودم شاااید... نگفته بودم حتما آخریشه برید نگا کنینسلام |:
شما اگر تو طراحی رابط کاربری موبایل و سایت (UI/UX) تسلط دارید یا تسلط بدست بیارید |: من چن جا شرکت میشناسم میخوانا |:
به خودمم پیشنهاد شد نرفتم -
https://imgurl.ir/uploads/t4054_.jpg
https://imgurl.ir/uploads/a815130_.jpg
تا گل روی تو دیدم همه گلها خارند
تا تو را یار گرفتم همه خلق اغیارند
marylb همون شمعدونیا دق میکنن و اینا ممنون که هستین :hand:
-
قبل از بهار توی اسفند : )