Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. نیمچه فلسفه
روز آخر ❤️
_
سلام به همه رفقای کنکوری اومدم یه تاپیک بزنم برای روز آخر کنکور، اینجا بچه‌هایی که می‌خوان روز آخر رو مفید درس بخونن، بیان برنامه‌هاشونو پارت‌بندی شده بزارن ️ و هم اونایی که تصمیم گرفتن دیگه درس نخونن و فقط ریلکس کنن، اینجا کنار هم باشیم ، حرف بزنیم ، استرسارو بریزیم دور، انرژی مثبت بدیم و بگیریم ... اگه برنامه‌ریزی برای روز آخر داری، بیا پارت‌هات رو بزار و تا لحظه آخر تلاش کن ( مثل خودم ایده همینه چون مجبورم ) ... اگه تصمیم گرفتی دیگه فقط استراحت کنی که خیلیم عالی ... اگه دکترای پارسالی هستی و تجربه شب قبل کنکور رو داری، لطفا بیا راهنمایی کن، آرامش و انرژی بده :)) ‌ فقط یه خواهش کوچولو دارم لطفا فضای تاپیک آروم و مثبت نگه داریم چون قرار نیست با کارای دیگه اتفاق خاصی بیفته اما با اینکارا اتفاق خاصی میفته @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @تجربیا
بحث آزاد
برگ انجیر.... ☘️🍀🌿
______
بِسْم رَبّ النور ️ سلام امیدوارم حال دلتون بهترین باشه..... برم سراغ حرف اصلی.... در فکر تاپیکی بودم که هر روز توش چند تا پست قشنگ بزارم و با چند تا عکس و متن نوشته و دل نوشته...... حالمون خوب بشه، انرژی بگیریم در طول روز.....️️ یه جورایی این تاپیک شبیه کانال یا چنل..... البته پست هایی که قرار بزارم برای خودم نیست و صرفا گلچینی از مطالبی که ممکنه توی فضای مجازی یا کتاب ها ببینم و بارگذاری بکنم..... اگر شما هم دوست داشتید خوشحال میشم همراه من بشید.... ️ [image: 1686940882701-img_-_.jpg] پ.ن:اسم تاپیک برگرفته از اسم یک کانالِ و در آخر دعا میکنم دلتون ذهنتون ابری باشه(:️️
بحث آزاد
رقیب
م
کسی هس ساعت مطالعه بالایی داشته باشه بخونیم این 20 روزو؟ ترجیحا دختر باشه تنهایی نمیتونم اگ یکی بود خیلی بهتر پیش میرفتم
بحث آزاد
خــــــــــودنویس
Dr-aculaD
Topic thumbnail image
بحث آزاد
👣ردپا👣
اهوراا
Topic thumbnail image
بحث آزاد
کنکور1405
M
سلام به همه. من بعد از یه مدت دوباره میخوام کنکور 405 رو شرکت کنم. ولی خب کسی رو پیدا نکردم که برای سال405 باشه. و دوستی پیدا نکردم تو این زمینه. هرکی هست بیاد اینجا حرف بزنیم
بحث آزاد
تروخدا بیاین
م
دیروز اشتبا کردم سلامت نخوندم الان چیکار کنم جزوه ای میدونین یکم جمعو جور باشه کتاب اصلن خونده نمیشه خیلی زیاده
بحث آزاد
دستاورد هایِ کوچکِ من🎈
AinoorA
سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه و خیلی سرحال و شاد باشین خب از عنوان تاپیک یچیزایی مشخصه که قراره در مورد چی اینجا حرف بزنیم ولی بزارین توضیحات بیشتر بدم خیلی از ما یوقتایی هست که ممکنه احساس کنیم هیچ کاری نکردیم یا هیچ کاری ازمون برنمیاد و روزمون رو تلف کردیم و.. و ذهنمون ما رو با این افکار جور واجور و عجیب غریب مورد آزار قرار بده و احساس ناتوانی رو بهمون بده در حالی که در واقعیت اینطوری نیست و ما توانا تر از اون چیزی هستیم که توی ذهنمون هست اینجا قراره از موفقیت های کوچولومون حرف بزنیم و رونمایی کنیم تا به ذهنمون ثابت کنیم بفرما آقا دیدییی ما اینیم هر شب از کار های مثبت کوچولوتون بیاین و بگین و این حس مثبت و قشنگ مفید بودن رو به خودتون بدین مثلا کنکوری ها میتونن تموم شدن یه بخش از برنامه اشون رو بگن ، از انجام دادن کار هایی مثل مرتب کردن اتاق ، از گذروندن امتحانای سخت و آب دادن به گل ها و کلی کار کوچیک و مثبت دیگه منتظرتون هستم آلایی ها موفق باشین🥹️ دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-پیراپزشکی
بحث آزاد
تنهایی حوصله ندارم بیاین با هم نهایی بخونیم
م
سلام بچها هر ساعتی هر درسیو خوندین بیاین بگین این ساعت اینقدر فلان درس رو خوندم انگیزه میگیریم
بحث آزاد
بخدا سوالات اونقد سخت نیستن ولی وقتی میشینم سر جلسه اعداد کوه میشن واسم
م
بچها وقتی میشینم به ارومی حل میکنم سوالاتو میدونم حل میکنم مشکلی ندارم سر جلسه انگار اصن من نخوندم ی جوری میشم میترسم از سوالا مخصوصا سوالاتی ک عدد دارن عددا جلو چشام بزرگ میشن بخدا خنده داره ولی جدی میگم
بحث آزاد
من ِ فارغ 401 هم باید زمین ترمیم کنم؟؟
م
...............
بحث آزاد
شاید شد...چه میدانی؟!
Hg L 0H
مدت هاست که از نشست غبار سرد و تیره به قلبم میگذرد مدت هاست منِ تاریکِ گم شده، در خودم به دنبال روزنه هایی از نور میگردد نفس هایم سخت به جانم می نشینند اشک هایی که سرازیر نمی شوند وجود مرا به ستوه آورده اند دوست دارم بایستم سرم را بالا بگیرم و تا زمانی که صدایم خفه شود فریاد بزنم بماند در پس پرده ی خاکستری غم بماند که چه می شود... شاید شد....چه میدانی؟!
بحث آزاد
بحث آزاد
JaanaJ
دوستان من تازه وارو سایت شدم میخوام بدونم چطوری باید اسمم رو تغیر بدم درست کردم ولی باز دوباره اینو زده چیکار باید کنم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.........
بحث آزاد
تمام رو به اتمام
Hg L 0H
حس خفقان، حتی نفس کشیدن هم سخت شده گلویم فشرده تر از قبل راه هوا را بسته پروازی را آغاز کردم که در سرم مقصدش بهشتی برین بود اما اکنون و در این زمان نمیدانم کجا هستم پروازم به سمت جهنم است یا بهشت؟ میشود یا نمیشود تمام وجودم را پر کرده تمام احساسات کودکی از کوچک و بزرگ به مغزم هجوم آورده و دارد تمامِ من را آرام آرام از من میگیرد نکند اینجا جای من است؟ در سرِ کودکیِ من چنین رویایی شکل گرفته بود؟ قلبم سیاه و چشمانم تار شده اند هوای پریدن دارم اما نگار لحظه به لحظه در همان جایی قرار دارم که ایستاده بودم انگار نمیشود قدم از قدم برداشت میخواهم رها باشم از افکاری که مرا خفت میکنند و تا مرز خفه شدن من را به دنبال خود میکشانند میل به رهایی آزادی ام را هم از من گرفته... شوق پریدن آرام آرام گویی دارد تبدیل به میل سقوط میشود مبادا چنین روزی برسد... مبادا....
بحث آزاد
به که باید دل بست؟
blossom.B
به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ سینه ها جای محبت , همه از کینه پر است. هیچکس نیست که فریادِ پر از مهر تو را گرم پاسخ گوید. نیست یک تن که در این راه غم آلوده ی عمر , قدمی راه محبت پوید. خط پیشانی هر جمع , خط تنهاییست. همه گلچینِ گلِ امروزند... در نگاه من و تو حسرت بی فرداییست. به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ نقش هر خنده که بر روی لبی می شکفد, نقشه‌ای شیطانیست. در نگاهی که تو را وسوسه ی عشق دهد حیله‌ای پنهانیست. خنده ها می شکفد بر لبها, تا که اشکی شکفد بر سرمژگان کسی. همه بر درد کسان می نگرند, لیک دستی نبرند از پی درمان کسی. زير لب زمزمه شادی مردم برخاست, هر کجا مرد توانائي بر خاک نشست . پرچم فتح برافرازد در خاطرِ خلق, هر زمان بر رخ تو هاله زَنَد گردِ شکست. به که بايد دل بست؟ به که شايد دل بست؟ از وفا نام مبر , آن که وفا خوست کجاست؟ ریشه ی عشق فسرد... واژه ی دوست گریخت... سخن از دوست مگو...عشق کجا؟دوست کجا؟ دست گرمی که زمهر , بفشارد دستت در همه شهر مجوی. گل اگر در دل باغ , بر تو لبخند زند بنگرش , لیک مبوی ! لب گرمی که زعشق , ننشیند به لبت به همه عمر مخواه ! سخنی کز سر راز , زده در جانت چنگ به لبت نیز مگوی ! چاه هم با من و تو بيگانه است نیِ صدبند برون آيد از آن... راز تو را فاش کند, درد دل گر بسر چاه کنی خنده ها بر غمِ تو دختر مهتاب زند گر شبي از سر غم آه کني. درد اگر سینه شکافد , نفسی بانگ مزن ! درد خود را به دل چاه مگو! استخوان تو اگر آب کند آتش غم, آب شو...آه مگو ! ديده بر دوز بدين بام بلند مهر و مه را بنگر ! سکه زرد و سپيدی که به سقف فلک است سکه نيرنگ است سکه ای بهر فريب من و تست سکه صد رنگ است . ما همه کودکِ خُرديم و همين زال فلک , با چنين سکه زرد , و همين سکه سيمينِ سپيد , ميفريبد ما را . آسمان با من و ما بيگانه زن و فرزند و در و بام و هوا , بيگانه خويش , در راه نفاق... دوست , در کار فريب... آشنا , بيگانه ... شاخه ی عشق شکست... آهوی مهر گریخت... تار پیوند گسست... به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟... -مهدی سهیلی
بحث آزاد
ای که با من ، آشنایی داشتی
blossom.B
اِی که با من، آشنایی داشتی ای که در من، آفتابی کاشتی ای که در تعبیرِ بی مقدارِ خویش عشق را، چون نردبام انگاشتی ای که چون نوری به تصویرت رسید پرده ها از پرده ات برداشتی پشتِ پرده چون نبودی جز دروغ بوده ها را با دروغ انباشتی اینک از جورِ تو و جولانِ درد می گریزم از هوای آشتی کاش حیوان، در دلت جایی نداشت کاش از انسان سایه ای می داشتی -فریدون فرخزاد
بحث آزاد
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است...
blossom.B
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است اي بس غم و شادي که پس پرده نهان است گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري داني که رسيدن هنر گام زمان است تو رهرو ديرينه سرمنزل عشقي بنگر که زخون تو به هر گام نشان است آبي که برآسود زمينش بخورد زود دريا شود آن رود که پيوسته روان است باشد که يکي هم به نشاني بنشيند بس تير که در چله اين کهنه کمان است از روي تو دل کندنم آموخت زمانه اين ديده از آن روست که خونابه فشان است دردا و دريغا که در اين بازي خونين بازيچه ايام دل آدميان است دل برگذر قافله لاله و گل داشت اين دشت که پامال سواران خزان است روزي که بجنبد نفس باد بهاري بيني که گل و سبزه کران تا به کران است اي کوه تو فرياد من امروز شنيدي دردي ست درين سينه که همزاد جهان است از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند يارب چه قدر فاصله دست و زبان است خون مي چکد از ديده در اين کنج صبوري اين صبر که من مي کنم افشردن جان است از راه مرو سايه که آن گوهر مقصود گنجي ست که اندر قدم راهروان است -هوشنگ ابتهاج (سایه)
بحث آزاد
پروانه‌ی رنگین
blossom.B
*از پیله بیرون آمدن گاهی رهایی نیست در باغ هم پروانه‌ی رنگین گرفتار است این کشور آن کشور ندارد حس دلتنگی دیوار با هر طرح و نقشی باز دیوار است... -محمد‌علی جوشانی*
بحث آزاد
حواست بوده است حتما...
blossom.B
الا ای حضرت عشقم! حواست هست؟ حواست بوده است آیا؟ که این عبد گنه کارت که خود ، هیراد می‌نامد، چه غم ها سینه‌اش دارد... حواست بوده است آیا؟ که این مخلوق مهجورت از آن عهد طفولیت و تا امروزِ امروزش ذلیل و خاضع و خاشع گدایی می‌کند لطفت... حواست بوده است آیا نشسته کنج دیواری تک و تنها؛ که گشته زندگی‌اش پوچ و بی معنا! دریغ از ذره ای تغییر میان امروز و دیروز و فردا... حواست هست، می‌دانم... حواست بوده است حتما! ولیکن یک نفر اینجا، خلاف دیده‌ای بینا، ندارد دیده‌ای بینا -رضا محمدزاده
بحث آزاد
امیدوارم نشناسند مرا... پیش از این، ستاره بودم!
blossom.B
یک سالِ پیش، ستاره‌ای مُرد. هیچ کس نفهمید؛ همانطور که وقتی متولد شد، کسی نفهمیده بود. همه سرگرم خنده بودند؛ زمانی که مُرد. اما یادم نیست زمانی که متولد شد، دیگران در چه حالی بودند. در آن میان فقط من بودم که دیدم که آن همه نور، چطور درخشید و بزرگ شد.... خیلی زیبا بود؛ انگار هر شب درخشان تر می‌شد... پر قدرت می‌سوخت. برای زنده بودن، باید می‌سوخت... من بودم که پا به پای سوختن هایش، اشک ریختم... اشک هایم برای خاموش کردن بی قراری هایش کافی نبود... نتوانستم خاموش کنم درد را که در لا به لای شعله هایش، ستاره‌ام را می‌سوزاند. ستاره مُرد! این آخرین خاطره‌ایست که از او در ذهن دارم... نتوانستم تقدیرش را عوض کنم.‌‌.. سیاهچاله شد... اکنون حتی نمی‌توانم شعله‌ی شمعی در کنارش بگذارم تا او را در میان تاریکی ها ببینم. سیاهچاله ها نور را می‌گیرند... چه کسی گمان می‌کرد آن همه نور ، اکنون‌ این همه تاریک باشد؟ آن زمان که نورانی بود، کسی ندیدش... نمی‌دانم این کوردلان اکنون سیاهچاله بودنش را چگونه می‌بینند که می‌خندند... آری؛ ستاره مُرد.. همه خندیدند. امشب، به یاد آن ستاره، خواهم گریست.
بحث آزاد

نیمچه فلسفه

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده بحث آزاد
8 دیدگاه‌ها 1 کاربران 320 بازدیدها 6 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • ZrexZ آفلاین
    ZrexZ آفلاین
    Zrex
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Zrex انجام شده
    #1

    سلام
    خیلی وقته دلم میخواست راجب فلسفه بخونم و الان یه چند وقتی شده که شروع کردم و موازی با خوندن خودم دوس داشتم که یجایی هم راجبشون بنویسم
    خب راجب چی؟راجب اینا👇🏼

    • نظرات مختلف فیلسوف ها
    • مفاهیم مختلف
    • و در اخر از فیلسوف مورد علاقم نیچه

    البته چند تا نکته لازمه که یاداور بشم:
    🖋 چیزایی که مینویسم سعی میکنم اگر نظر شخصیم بود قبلش ذکر کنم
    🖋 با تعصب برخورد نکنید چون فیلسوف ها نظرات متفاوتی دارند که ممکن است با عقاید شما و حتی خودم مغایرات داشته باشه
    🖋 هر نظری و عقیده ای که از هر فیلسوفی بیان میشه نشانگر این نیست که من قبولشون دارم
    🖋 سعی میکنم هر دو شب یکبار حداقل یک موضوع رو راجبش بنویسم
    🖋 و یک مورد دیگر: اینایی که مینویسم اطمینان میدم منبع داره و از معده شریف بیرون نمیان و هر جا که دچار تردید شدین میتونین تو یه جای دیگه منو تگ کنید تا منبع رو ذکر کنم
    ✏ روال کار رو سعی میکنم به این صورت بریم جلو:اول مفاهیم کلی بعد موارد دیگر
    📍 لطفا لطفا و باز لطفا چیزی نفرستید اگه لازم به بحث و گفتگو شد یه تاپیک گفتگو هم میزنیم

    بدونفاصلهسختاستفهمیدن

    1 پاسخ آخرین پاسخ
    12
    • ZrexZ آفلاین
      ZrexZ آفلاین
      Zrex
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Zrex انجام شده
      #2

      خب اولش بیاین ببینم اصلا فلسفه چیه؟
      فلسفه رو تو تعریف اینطوری نوشتن:جستجوی شناخت و حکمت (بر اساس اکسفورد)
      توی فلسفه سعی میشه که مفهوم کلی ترین اصول و اندیشه هایی که در پشت جنبه های مختلف زندگی وجود داره رو بفهیم چی هستن.
      برای مثال توی فلسفه اخلاق مفاهیم ارزش، جامعه، هنجارو و خیلی مفاهی دیگه رو مورد بررسی قرار میدن
      حالا این بررسی با کاربرد روزانه ما از اون کلمات یه فرقی داره به طور دقیق تر زبان ما و زبان فلسفه در این موارد متفاوته (یکم پایین تر راجب زبان توضیح میدم) شاید ما تویه یه بحث روزانه به یکی بگیم:< فلان کار درست نیست > ولی توی زبان فلسفه ما اینو بیان میکنیم که چرا فلان کار درست نیست و یا اصلا کار درست چیه؟و معیار های اون چیه؟ و از این قبیل سوالات.
      راجب زبان هم یه توضیحی بدم و بریم سراغ روش های مطالعه فلسفه:
      زبان و فلسفه بطور تنگاتنگی با هم ازتباط دارن و شاید بشه گفت که فلسفه سعی در روشنگری افکار پنهان پشت زبان داره و این مورد خودش نیز یک زبان محسوب میشه که بهش میگیم زبان فلسفه با یه مثال شاید بهتر متوجه بشیم:
      زبان اول میگه: %(#e6590e)[این کار درست است.]
      زبان دوم میگه: %(#e6590e)[اینکه بگوییم کاری درست است یا نیست به چه معناست]
      اینجا میبینم که زبان دوم سعی داره مفهوم پنهان زبان دوم را باز کنه و میشه گفت که زبان دوم زبان فلسفه است
      با همین ارتباط زبان و فلسفه میشه که به کاربرد و اهمیت فلسفه هم پی ببریم به این صورت که:
      ما واسه ارتباط با بقیه از زبان استفاده میکنیم ولی این زبان چیه؟
      ما وقتی از جانب خودمون حرف میزنیم یعنی وقتی که چیزی رو نخوایم تکرار کنیم و فقط چیزی رو بگیم که تو ذهنمونه زبان در واقع میشه دنباله افکار و دیدگاه های ما مثلا:
      وقتی من میگم که:%(#e6590e)[من ادم خوبی هستم.] این رو میرسونه که دیدگاه من نسبت به خودم خوبه
      ولی این دیدگاه خودشم از یه جایی سرچشمه گرفته اونم تجربیات و آموزشاتیه که به ما داده شده که اینا خودشم از نظرات متداول و دیدگاه های رایج جامعه ای میاد که توش زندگی میکنیم
      اینجاست که فلسفه میاد تا ما رو از زنجیر بدیهیات تلقین شده رها کنه
      مثلا یک نمونه بارز بدیهیات تلقین شده اینکه میگن %(#e6590e)[دخترا نباید دوچرخه سواری کنن](البته در قدیم بیشتر بوده و الان کمتر شده این نظر) و خیلیا هم اینو به عنوان یک امر بدیهی قبول کردن ولی وقتی زبان فلسفه میاد و میپرسه چرا نباید دوچرخه برونن اینجاست که ما به فکر می افتیم که واقعا این دلیل خاصی داره یا نه و اگه نداشت ردش میکنیم
      📍 اگه غلط املایی داشت معذرت خواهی میکنم
      فعلا

      بدونفاصلهسختاستفهمیدن

      1 پاسخ آخرین پاسخ
      9
      • ZrexZ آفلاین
        ZrexZ آفلاین
        Zrex
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #3

        سلام
        از گزاره ها توی فلسفه شروع میکنیم
        به طور کلی گزاره های زبان فلسفه به دو گزاره مهم تقسیم میشن :%(#ff0000)[1)گزاره تحلیلی] %(#ff5100)[2)گزاره ترکیبی]
        قبل از اینکه اینا رو توضیح بدم به اهمیت این تقسیم بندی بپردازیم
        توی مطالعه فلسفه برخورد و استدلال ها برای هر مسئله ای فرق داره و این نوع گزاره هاست که این برخورد رو تعیین میکنه در ادامه با مثال و توضیح گزاره ها بهتر این موضوع رو متوجه میشیم فعلا اینو تو ذهنتون نگه دارین
        اول گزاره تحلیلی:این نوع گزاره صدق و درستیش با تعریفش مشخص میشه.حالا منظور از این جمله چیه؟ بزارین با یه مثال بهتر بفهمیمش:ما تو تعریف مثلث داریم که هر شکل بسته ای که 3 ضلع و زاویه داشته باشه مثلثه حالا شما هیچوقت نمیتونین ثابت کنید که یه شکل چهار ضلعی مثلثه چون طبق تعریفی که خودمون دادیم این غیر ممکنه.
        حالا گزاره ترکیبی:این گزاره صدقش بر اساس تجربه و آزمایشه. یعنی اگه طبق ازمایشی یه چیزی اثبات کنیم تا وقتی که رد بشه این درسته ولی اگه طی ازمایشی یا تجربه ای رد بشه دیگه رد شده
        برای اثبات این نوع گزاره باید متفاوت عمل کرد مثلا یکی میگه:محمد توی خونست. برای اثبات این باید به خونه سر زد و دید
        دوست داشتم اینجا چند تا نظرو همینطوری تحلیل کنیم ولی خب موکلش میکنم به اینده که بعد از چند مفهوم دیگه بشه راحت تر تحلیل کرد
        خب این بخش هم تموم شد بخش بعدی میریم سراغ انواع استدلال های فلسفی
        📍 اگه غلط املایی داشت معذرت خواهی میکنم
        فعلا

        بدونفاصلهسختاستفهمیدن

        1 پاسخ آخرین پاسخ
        8
        • ZrexZ آفلاین
          ZrexZ آفلاین
          Zrex
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #4

          سلام
          خب بریم سراغ سبک های مختلف استدلال:
          خب به نظر خودم صرفا نظر شخصی:این بخش رو زیاد روش زوم کردن مهم نیست چون با مطالعه دقیق هر فیلسوف کم کم انواع استدلال ها دستمون میاد ولی به طور کلی یه توضیحاتی میدم
          درسته هر فیلسوف سبک خودشو داره ولی خب میشه سبک های مشابه رو تویه گروه گنجوند
          مثلا افلاطون سعی داشت بحث های فلسفی رو به شکل گفتگو پیش ببره (داخل پرانتز: اگه دنیای صوفی رو خونده باشید اونجایی که صوفی و فیلسوفش میرن به گذشته و یه فیلم راجبش میبینه اونجا ه افلاطون بیشتر از موعظه های فلسفی سعی میکرد از مردم سوال بپرسه تا اونا را به تفکر بازداره خب بگذریم) توی کتاب "جمهوری" که تو باب فلسفه سیاست هستش افلاطون چندین شخصیت رو ساخته بود که هر کدوم یه نظر خاصی رو گرفته بودنو ازش دفاع میکردن.
          برخی فلاسفه هم هستن بیشتر توی زبان خودشونو خلاصه کردن یعنی با معنی کردن و ترجمه انها به زبان فلسفه سعی میکنن تئوریشونو جلو ببرن مثلا از خودشون معنی "کار درست" رو میپرسن بعد با زبان فلسفه از خودشون میپرسن کار درست یعنی چی و اینجوری پیش میرن
          بعضیا هم هستن که به روش استدلال میرن جلو مثلا تئوری هاشونو به بخش های کوچیک تبدیل میکنن و اثبات میکنن بزارین با یه مثال خوب جا بندازیمش:
          "همه خدا گرایان" یا همون پانته یست ها میگن که هر چی تو جهان موجود هست جزوی از خداست و تکه تکه نظرشونو اینجوری اثبات میکنن و میگن که:
          خدا هر چیزیست که وجود دارد.و هرچیزی که وجود دارد وجود دارد پس خدا نیز وجود دارد
          (توی پارنتز :همین گزاره رو که یه گزاره تحلیلی محسوب میشه میتونیم ببریم به بحث قبلی و اونجا بررسیش کنیم )
          حالا یه گروهی هست که با گروه دوم کمی متفاوته. بعد قرن بیستم قضیه یکم متفاوت شد دیگه فیلسوف ها فلسفه رو فقط ابزاری برای حل مشکلات زبانشناختی نمیدونستن (گروه دوم بر این اعتقاد هست که فلسفه مشکلات زبان و اندیشه پشت اون رو حل میکنه.بحث اول به زبان و ارتباطش با فلسفه اشاره کردیم) این گروه میگه که فلسفه بخشی داره که فراتر از کلمات و زبانه و تنها با تفکر میشه بهش رسید اینو خیلی تجربش کردیم مثلا یه فکر خاصی تو ذهنتونه ولی نمیتونین به کسی توضیحش بدین
          بعد این گروه ها هم گروه های دیگه هستن و این تنها مقدمه ای برای فلسفه است نه همش چون فلسفه یه دنیای بی نهایته
          باید اینو در نظر بگیریم که فلسفه ابدا یکپارچه نیست و فیلسوفی نیست که مورد قبول همه باشه.فلسفه یه فعالیته که میخواد به پرسشها جواب بده ولی از قضا پرسش ها رو افزایش میده
          اینم یه بحث دیگه
          فعلا نمیدونم بعد این بحث بریم سراغ معرفی فلسفه غرب یا مستقیم بریم سر مبحث "شناخت" ولی به احتمال زیاد مبحث بعدی "شناخت" خواهد بود و اینکه واقعا ما چیا رو میتونیم بشناسیم
          📍 اگه غلط املایی داشت معذرت خواهی میکنم
          فعلا
          (سرعتم الان بالاست و بعدا کمتر میشه)

          بدونفاصلهسختاستفهمیدن

          1 پاسخ آخرین پاسخ
          7
          • ZrexZ آفلاین
            ZrexZ آفلاین
            Zrex
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #5

            سلام
            خب رسیدیم سر موضوع اینکه ما واقعا چیا رو میتونیم بشناسیم. توی این بحث امروزمون موضوع قبلی (بحث گزاره ها) مهمه.پس شناخت ما مبتنی بر نحوه نگرش ما به موضوعه.
            خب میرسیم به خود سوال:%(#ff0000)[چه چیزایی رو میتونیم بشناسیم]
            خب این یه سوالیه که نمیشه مثل روشی که علم مسائل رو حل میکنه بهش پرداخت.خب منظور از این چیه؟
            علم با بررسی گزاره های ترکیبی و با ازمایش و دریافت تجربه مسائل رو حل میکنه ولی به صورت کاملا عامیانه جلوی گزاره های تحلیلی هیچ غلطی نمیتونه بکنه.البته علم خودش متشکل از گزاره های تحلیله ولی علم به خودی خود نمیتونه مسائل تحلیلی رو حل کنه.
            %(#ff0000)[مثلا توی علم نمیشه مفهوم فضا رو دریافت کرد.(منظورم از مفهوم چیزی فراتر از یه تعریف خالیه)و البته اینجا منظورم از فضا، فضایی نیست که ما به جای ستاره و کهکشانا میگیم بلکه منظورم از فضا یه مفهوم انتزاعی هستش مثلا وقتی میگیم این کشو فضای کافی داره دقیقا منظورمون چیه]
            خب جناب ارسطو که معرف حضور هستن این مسائلو تقسیم کرده به دو چیز.
            ارسطو به این مسائل بعد از فیزیک پرداخته البته منظور از فیزیک همون طبیعات و چیز های طبیعیه و اسم مسائل جدا از فیزیک رو گذاش متا فیزیک یا ماورالطبیعه %(#ff0000)[( و باز قابل توجه هستش که مفهوم مورد نظر ارسطو از متافیزیک اونی نیست که امروزه ما به طور متداول استفاده میکنیم مثلا ارسطو عدالت و عشق رو هم جزو ماوالطبیعه حساب کرده)]
            حالا میرسیم به سوال:%(#ff0000)[چگونه میتوان شناخت؟]
            خب این قضیه مثل قضیه "استدلال"که توی بخش های قبلی اشاره کردیم سبک های متفاوتی داره.این بخش فقط به یه توضیح کوتاه بسنده میکنیم و بخش بعدی بررسی دقیق رو انجام میدیم. قضیه از اینجا شروع میشه با مطرح شدن برخی سوالات از قبیل:
            آیا ما میتواینیم یقین پیدا کنیم؟%(#ff0000)[(راجب یقین دو بخش جلوتر توضیح میدم)]
            و اگر آره با چی؟با حواس؟یا عقل؟
            خب فعلا تا اینجا کافیه بخش بعدی به این سوالات در حوضه های متافیزیک و معرفت شناسی و زبان میپردازیم
            📍 اگه غلط املایی داشت معذرت خواهی میکنم
            فعلا

            بدونفاصلهسختاستفهمیدن

            1 پاسخ آخرین پاسخ
            6
            • ZrexZ آفلاین
              ZrexZ آفلاین
              Zrex
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #6

              سلام
              خب بریم سراغ شناخت تو باب های متافیزیک و معرفت شناسی و زبان:
              اول با متافیزیک شروع کنیم:
              خب متداول ترین نوع تفکر شناخت توی متافیزیک تفکرات متریالیستی و ایده‌آلیستی هستش
              توی شناخت متا فیزیک میان از شیوه تقلیل استفاده میکنن حالا این شیوه تقلیل گرایی در واقع چیه؟ همونطوری که از اسمش معلومه دارن یه موضوعی رو کوچیکترش میکنن و از دیدگاه «چیزی نیست مگر...» استفاده میکنن
              مثلا در مورد موسیقی:میگن ارتباط موسیقی با ارتعاش هوا چیه؟
              با همین مثال راحت میتونیم متریالیستی و ایده‌آلیستی رو متوجه شد
              متریالیست ها میگن موسیقی چیزی نیست مگر ارتعاشات هوا بر اثر لرزش چیزی.یعنی باور دارن واقعیت نهایی ماده است و دنیای ملموس خارجی با تجربه میشه فهمیدش
              ولی خب ایده‌آلیستا میگن موسیقی چیزی بیشتر از لرزش محضه . چون ممکنه نوعی موسیقی یه پیامو به ما برسونه اونطوری میشه گفت اخر هر چیز ذهنه و در واقع اینها مجموعه از ادراک و احساسات ما هستن.
              شناخت در معرفت شناسی(این خودش یه اصطلاح توی زبون دیگه داره وگرنه شناخت همون معرفت محسوب میشه):
              توی اینجا بحث اینکه چیزایی که ما میفهمیم بر اساس ذهنه یا حواس اینم خودش دو گروه رو ایجاد میکنه
              تجربه گرا ها :میگن که منشا شناخت حواسه
              عقل گرا ها: میگن شناخت قطعی فقط از طریق ذهنه
              راجب اینا توی بخش بعدی که میشه مبحث «یقین» بیشتر بحث میکنیم.
              حالا توی زبان:
              بحث توی زبان وابسته به مباحث قبلیه و یک بحث مهم اینه که چطوری راستی ازمایی کنیم
              یه تجربه گرا اینجا میگه که بیاید واسه هر گزاره یه مصداق پیدا کنیم
              ولی یه تقلیل گرا میگه همه گزارا ها بی معنین مگه اینکه مصداق داشته باشه پس بیاید واسه هر مصداق گزاره بنویسیم
              خب اینم تموم شد
              📍اگه غلط املایی داشت معذرت میخوام
              فعلا تا بخش بعدی

              بدونفاصلهسختاستفهمیدن

              1 پاسخ آخرین پاسخ
              6
              • ZrexZ آفلاین
                ZrexZ آفلاین
                Zrex
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #7

                سلام
                بلاخره رسیدیم به "یقین"
                این بحث یه بحث مهم و خیلی طولانی و پیچیده است ولی خب ما اینجا داریم مفاهیم رو بررسی نمیکنیم نه تمام سوراخ سنبه های فلسفه رو خودمم زیاد راجبش نخوندم.
                اول مفاهیم رو میریم و اگه زیاد نشد یه چند تا از نظر فیلسوف های بزرگم راجبش حرف میزنیم
                اول باید ببینیم ما با چی اطلاعات رو دریافت میکنیم(فقط دریافت اطلاعات نه یقین راجب اونا):خب تنها راه دریافت اطلاعات ما حواس ماست ولی در مورد یقین یکم با حواسمون به مشکل میخوریم (البته منظور این نیست که با حواس نمیشه به یقین رسید)
                حالا کجا با حواس به مشکل برخورد میکنیم؟همونجایی که ما حواسمون ضعیفه یا دچار خطا میشه. حتما تصاویر خطای دید رو دیدین.مثلا تصاویری که فکر میکنین حرکت میکنن
                ولی این نشون میده که با حواس نمیشه به یقین رسید؟نه چرا؟ چون که با همون حواس ما تجربه بدست اوردیم که باهاش میشه یقین رو بدست اورد مثلا تو همین مثال تصوری وقتی ما میبینیم فرمت فایل تصویره دیگه یقین پیدا میکنیم که تصویر حرکت نمیکنه.
                ولی وقتی فلاسفه میپرسن که "چه چیزا را میتوان با قطعیت دانست"یکم قضیه فرق داره.
                معمولا فلاسفه سعی دارن قضیه های بزرگ را تبدیل کنن به گزاره های ساده که در مورد اون هیچ شکی نداریم.
                خب مثلا همین قضیه تصاویر متحرک رو دقیقا با همین روش حل کردیم چطوری؟ اینجوری:
                ما چندتا گزاره کوچک قطعی تعریف کردیم:
                "فایل تصویر حرکت نمیکنه" "این یک فایل تصویره" پس با یقین این هم حرکت نمیکنه.
                بازم اینجا هم دو گروه هستن "عقل گرا ها" و "تجربه گراها" که راجبشون تو بخش قبلی یه توضیحی دادیم.
                راجب گزاره ها که تو بخش های قبلتر حرف زدیم بگم که گزاره های تحلیلی همیشه دارای قطعیت هستن مثلا:
                دو به اضافه دو مساوی چهار
                هر مثلث دارای 3 زاویه است
                خب اینم تموم شد نظریات فیلسوف ها رو از جمله دکارت و راسل رو پارت بعدی راجبش حرف میزنیم
                📍اگه غلط املایی داشت معذرت میخوام

                بدونفاصلهسختاستفهمیدن

                1 پاسخ آخرین پاسخ
                5
                • ZrexZ آفلاین
                  ZrexZ آفلاین
                  Zrex
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #8

                  سلام
                  خب این بخش قراره ادامه بخش قبلی رو بریم و نظرات دکارت و راسل رو راجبش بدونیم
                  اول از دکارت شروع کنیم👇
                  دکارت یه روش خاصی راجب یقین داشت اون از روش شک سیستماتیک استفاده کرد خب این یعنی چی؟ یعنی فقط راجب انچه که به وضوح قابلیت یقین داره یقین پیدا میکنه و هر چیزی که ذره ای بهش شک وارد بشه رو اشتباه تلقی میکنه برای بهتر دونستنش یه عکس از نوشته های خودش راجب این قضیه میزارم👇
                  1558557506498108813486.jpg
                  لطفا اگه تصویر بالا رو نخوندین برگردین بخونین چون مهمه واسه ادامه بحث
                  این استدلال دکارت خب نقد های بسیاری بهش وارده وای یکی از مهم ترین اتفاقای فلسفه است نه بخاطر اینکه نظرش کاملا درسته بلکه بخاطر اینکه این نظر دکارت نقطه شروعی شد واسه شناخت راجب یقین برای فلاسفه معاصر و بعد از اون
                  خب نظر راسل هم بمونه واسه بخش بعدی
                  فعلا

                  بدونفاصلهسختاستفهمیدن

                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                  3
                  پاسخ
                  • پاسخ به عنوان موضوع
                  وارد شوید تا پست بفرستید
                  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                  • بیشترین رای ها


                  • درون آمدن

                  • حساب کاربری ندارید؟ نام‌نویسی

                  • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                  • اولین پست
                    آخرین پست
                  0
                  • دسته‌بندی‌ها
                  • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                  • جدیدترین پست ها
                  • برچسب‌ها
                  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                  • دوره‌های آلاء
                  • گروه‌ها
                  • راهنمای آلاخونه
                    • معرفی آلاخونه
                    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                    • استفاده از ابزارهای ادیتور
                    • معرفی گروه‌ها
                    • لینک‌های دسترسی سریع