هرچی تو دلته بریز بیرون 3
قفل شده است
بحث آزاد
-
مرگ توی رگش داشت زندگی میکرد که روی گردنش از قبل رد چاقو بود (حکایت کنکوری و پشت بودن )
دیوانه بودم و دیوانه تر شدم که تیر خورده ام که تیر می کشم:/
امشب یکی از اون شب های ساکت وپر استرس و نگرانی و کنجکاویِ/:
جوانی که چهار روز دیگه کنکور داره ومروری که عقل شک می کند به بودنِ خویش:/ -
صبح همگی بخیر و خوشی
-
Sobhan.1999
صبحت بخیر
روز خیلی خوبی داشته باشی(۰ -
@Saahaar در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@لیلی79 حالا قسم ب اون بزرگی بی حد و اندازت ما رو بی آبرو نکن
به یه شرط قبول میکنم
جشن نامزدی یه دختر همسن خودت دعوتیم منو به زور میبرن
تو بیا برو جای من