هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
نوشتهشده در ۱۷ تیر ۱۳۹۸، ۷:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@__3BI__ شاااید..
ولی من توتل دیدم..میدونی چی؟خودکاربود خب؟ بازمیشد توش جای فلشو این چیزابود..
خیلی چیزابود..یادم نی دیگه
بعدشم گوشی مخفی ک توگوش میذارن اونم دیدم
خدایا..توبه -
نوشتهشده در ۱۷ تیر ۱۳۹۸، ۷:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Fre-que-nce مرسی
-
نوشتهشده در ۱۷ تیر ۱۳۹۸، ۷:۳۳ آخرین ویرایش توسط اکالیپتوس انجام شده
....
-
نوشتهشده در ۱۷ تیر ۱۳۹۸، ۷:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Fre-que-nce
مگه شماره عینکت چنده؟
-
این پست پاک شده!
-
@__3BI__ شاااید..
ولی من توتل دیدم..میدونی چی؟خودکاربود خب؟ بازمیشد توش جای فلشو این چیزابود..
خیلی چیزابود..یادم نی دیگه
بعدشم گوشی مخفی ک توگوش میذارن اونم دیدم
خدایا..توبه -
نوشتهشده در ۱۷ تیر ۱۳۹۸، ۷:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@__3BI__ بیخیال
-
نوشتهشده در ۱۷ تیر ۱۳۹۸، ۷:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Fre-que-nce 5؟
-
نوشتهشده در ۱۷ تیر ۱۳۹۸، ۷:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
Flight من مراقب اومد نشست رو صندلی کناریم زل زد ب من منم ادا درس خونارو دراوردم هی تست زدم فک نکنه میخواسم از رو دس کناریم نگا کنم (ادم ی کاری میکنه فک میکنع بقیه ام فهمیدن)
اصن ی استدلالای عجیبی میاوردم و خودمو قانع میکردم ک فلان گزینس و میزدم -
@__3BI__ شاااید..
ولی من توتل دیدم..میدونی چی؟خودکاربود خب؟ بازمیشد توش جای فلشو این چیزابود..
خیلی چیزابود..یادم نی دیگه
بعدشم گوشی مخفی ک توگوش میذارن اونم دیدم
خدایا..توبه -
Flight من مراقب اومد نشست رو صندلی کناریم زل زد ب من منم ادا درس خونارو دراوردم هی تست زدم فک نکنه میخواسم از رو دس کناریم نگا کنم (ادم ی کاری میکنه فک میکنع بقیه ام فهمیدن)
اصن ی استدلالای عجیبی میاوردم و خودمو قانع میکردم ک فلان گزینس و میزدم -
نوشتهشده در ۱۷ تیر ۱۳۹۸، ۷:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
فقط دعا میکردم بلندم کنه بگرده
-
نوشتهشده در ۱۷ تیر ۱۳۹۸، ۷:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@__3BI__ نه بابا عه اون لفظ مبالغه بود فقط اونقدم نیس حدودا 1
-
نوشتهشده در ۱۷ تیر ۱۳۹۸، ۷:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Fre-que-nce زیاد ضعیف نیس
-
نوشتهشده در ۱۷ تیر ۱۳۹۸، ۷:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@__3BI__ در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
marzyeh78 من مراقبو اسکل کرده بودم دستمو هعی میکردم تو جیبم پامو میخاروندم بیچاره از کنار من جم نمیخورد
من ی دختر درس خون کنارم بود هی سعی کردم ببینم چ تستی رو چ گزینه ای میزنه من تو دفترچه خودم پیدا کنم بزنم بعد حس میکردم فهمیدخواستم ثابت کنم خودم بلدم
ب چشمامم شک کردم باید برم چشم پزشکی چون هیچی نتونسم بخونم از رو دفترچه بغل دستیم -
نوشتهشده در ۱۷ تیر ۱۳۹۸، ۷:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@__3BI__