هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
فااطمه
آره.
البته من اینجوریم که چیزایی که ناراحتم میکردن رو واقعا یادم نمیاد:||fateme_mllh
تو همون فاطمه ملاح ی؟ :| عجب :| -
MILAD گفته است:
فااطمه

من تو خاطراتم همش بدشانسیه هیچ خاطره ای ندارم خوش باشه جدی میگمپس چرا زنده ای شیخ



-
تنها خاطراتی که یادم میاد مربوط میشه به جاهایی که چیزای خوشمزه خوردم

m__sadra__b گفته است:
تنها خاطراتی که یادم میاد مربوط میشه به جاهایی که چیزای خوشمزه خوردم

ایولله اینو گفتی یادم اومد
من تو یه ص ای طعم هایی که دوس دارمو نوشته بودم بعد تاکید کرده بودم وقتی اینارو میخونی چشماتو ببند و تصورشون کن که یادت بیاد
یه جور ورزش بزاق بود
-
همه چیزو میندازم دور :| کلا دل به چیزای دنیایی نمیبندم

تنها چیزی ک ازمون باقی می مونه تو اسباب کشی، عکسای بچگیمونه
حتی لباسا و کفشامم انداختم
چ تپلی بودیم :|
الان... :|@zedtwo
ولی اگه قرار بشه چیزایی رو بندازم دور.
به دور از اون دفتر خاطرات
عکسام تو سن ۱۳ تا ۱۶
که واقعا له کننده شخصیتمه
-
فااطمه
آره.
البته من اینجوریم که چیزایی که ناراحتم میکردن رو واقعا یادم نمیاد:||fateme_mllh
کم پیدایی... -
@zedtwo
ولی اگه قرار بشه چیزایی رو بندازم دور.
به دور از اون دفتر خاطرات
عکسام تو سن ۱۳ تا ۱۶
که واقعا له کننده شخصیتمه
-
fateme_mllh
تو همون فاطمه ملاح ی؟ :| عجب :|revival
اره
چطور چیشد؟

-
@zedtwo
ولی اگه قرار بشه چیزایی رو بندازم دور.
به دور از اون دفتر خاطرات
عکسام تو سن ۱۳ تا ۱۶
که واقعا له کننده شخصیتمه
fateme_mllh اونا ک اولویت اوله


-
-
fateme_mllh
کم پیدایی...@researcher
سلام اسمت تغییر کرده نشناختم
اره دیگ مشغله زندگی باعثه کم میام
-
@researcher
سلام اسمت تغییر کرده نشناختم
اره دیگ مشغله زندگی باعثه کم میام
fateme_mllh
:). -
دفترچه خاطرات دارید ؟ من تو خونه یبار دفترچه خاطرات داشتم بهم گفتن فلانیه کیه
بهمانی کیه
عین یه احمق جلوه میکنید وقتی دفترچه خاطراتتون خونده میشهMILAD گفته است:
دفترچه خاطرات دارید ؟ من تو خونه یبار دفترچه خاطرات داشتم بهم گفتن فلانیه کیه
بهمانی کیه
عین یه احمق جلوه میکنید وقتی دفترچه خاطراتتون خونده میشهمن زدن دفترچه خاطراتمُ نابود کردن ://
از اون موقع فهمیدن این چیزا فقط برا فیلماست
-
یکی دیگه از بدشانسیام اینه یه سری تو مدرسه راه میرفتم معلم گیر داد بهم گفت حتما داری میای به اینا بگی بیا بریم بازی ( ابتدایی بودم ) گفتم نه بخدا پول دستمه دارم یه چیزی میخرم بخورم
گفت نه تو اومدی بگی بیاید بازی
من میگفتم نه اون میگفت اره اخرش دوتا شلنگ بهم زد :| یکی هم داشت نگاه میکرد شلنگو پرت کرد طرفش
ردپا



️
️



