Your browser does not seem to support JavaScript. As a result, your viewing experience will be diminished, and you have been placed in read-only mode.
Please download a browser that supports JavaScript, or enable it if it's disabled (i.e. NoScript).
sandiiii بنده پیر مغانم که زجهلم برهاند پیرما هرچه کند عین ولایت باشد
@Rose123 در خانهٔ دل عشق تو مجمع دارد و از دادن جان کار تو مقطع دارد
sandiiii در میان این همه غوغا و شر عشق یعنی کاهش رنج بشر
@Rose123 روزگاریست که در دشت جنون خانه ی ماست عهد مجنون شد و دور دل دیوانه ی ماست
sandiiii تا که عشقت مطربی آغاز کرد گاه چنگم گاه تارم روز و شب
@Rose123 با رشته ی زلف توام امشب سر راز است افسوس که شب کوته و اين رشته دراز است
sandiiii تا خیال قد و بالای تو در فکر منست گر خلایق همه سروند چو سرو آزادم
@Rose123 من از آن حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخارا
mrf آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
@Rose123 اشک من رنگ شفق یافت ز بی مهری یار طالع بی شفت بین که در این کار چه کرد
mrf دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست تا ندانند حریفان که تو منظور منی
@Rose123 یک طایفه را بهر مکافات سرشتند یک سلسله را بهر ملاقات گزیدند
mrf در دایره وجود موجود علیست
اندر دوجهان مقصد و مقصود علیست
@Fre-que-nce تا یار مرا ربوده از هستی خویش واقف نیم از بلندی و پستی خویش
mrf شب با صداي تو بيدار مي شود
خورشيد در مدار تو پرگار مي شود
@Fre-que-nce ده روز مهرگردون افسانه است و افسون نیکی بجای یاران فرصت شمار یارا
mrf آدميزاد اگر بي ادب است آدم نيست
فرق در بين بني آدم و حيوان ادب است
@Fre-que-nce ترسم از آن قوم که بر دردکشان می خندند بر سر کار خرابات کنند ایمان را
mrf آخر به اسارت دل حسرت زده خو کرد
شادم که دگر ياد گريز از قفسم نيست
@Fre-que-nce تا جرعه ای از جام الستت ندهند آگاهی از این بلند و پستت ندهند