-
حس انفجار مغز
-
فاطمه ـ بوشهر این فقط یه حسه
-
فاطمه ـ بوشهر از خودت دورش کن
-
اکالیپتوس در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
اونقدر خستم ک دو سه روز فقط میخوام بخوابم ولی نمیشه
امشبو دیگه واقعا دارم بالا میارم/:
دلتنگم یا دلگیر؟
حسم میکنم دو سه نفرم ازم ناراحتن/:
اوپس چه شب قشنگی شاید شروع روز بعددلگیری :)
-
فاطمه ـ بوشهر ارههه زیاد تو این وضع بودم مرسی
D.fateme.r -
سفر کن ،هرطور که میتونی..
هرجور که میتونی...
سفر کردن همیشه با پیمودن یک مسافت زمینی و چمدون و کولهپشتی شروع نمیشه.
گاهی با یک کتاب میشه فرسنگها سفر کرد و زمان و مکانرو از یاد برد؛
گاهی با یک قطعه موسیقی،
گاهی با ملاقات یک دوست جدید یا حتی خیلی قدیمی،
گاهی هم با دیدن یک فیلم جدید.#پابلو_نرودا میگه:
به آرامی آغاز به مردن میکنی؛
اگر سفر نکنی..! -
قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنانکه ببینی
یا چیزی چنانکه بدانی
من درد مشترکم
مرا فریاد کن️
-
تنهای امشب
ودلگیری از تموم دنیا
وی بغض لعنتی
فقط تورو کم داشت ک دوباره ب یادت بیارم
آخرین سفرم
اسفندماه پارسال
و آخرین روزهای خوشم
اخرین باری ک باهات حرف زدم
و داشتم با تعجب درمورد مردم تهران حرف میزدم
و تو فقط میخندیدی و می گفتی عادی میشه برات مریم
خیلی کم پیش میومد ب اسم صدام کنی
اخه من از روز اول هم اسمم رو نگفتم وفک کنم فهمیده بودی بدم میاد کسی ب اسم کوچیک صدام کنه مخصوصا اگه خانوم نداشته باشه
اولین بار و آخرین باری ک دیدمت حضوری بعد دوسال
#شوخی شوخی حسم به تو شدید شد
حتی ضربان قلبم ازاین بدتر شد
سرتو عقلم با دلم جنگش شد
مهدی احمدوند[خلسه]
و آهنگی ک چقدر حرف دلمو میزد
من هیچ وقت تورو نداشتم
اما تاابد میمونی:-)
پ.ن:کاش میتونسم برگردم به یک سال قبل:-) -
منم ی مدت فکر میکردم تنهام..!
به خودم نگاه میکردم میگفتم چرا؟
چی شد؟
کجا اشتباه کردم کجا راهمو غلط رفتم؟
هی کفشامو میپوشیدم عقب گرد میکردم تو گذشته
بعد ی دادگاه تشکیل میدادم !
بعدم اشدّ مجازات برای شخص خودم..!
بعد فکر میکردم خب دیگ تموم شد حله همه چی
اما دوباره فرداش که چشم باز میکردم من ی گناه کار تو آینه بودم..! -
ی وقتایی نمیتونی قبول کنی
نمیشه
دلت میشه ی بچه پنج ساله پشت ویترین
هی جیغ میزنه هی گریه میکنه
هی میگه من همینو میخام
بعد عقلت میشه مادرش
هی میگه این برات خوب نیس..
این گرونه.. این..
ولی اون بچه چی میفهمه؟
چ با حرف چ با کتک اون حسرت تو دل بچه میمونه
تنها خیره میشه به اون ویترین که پر از ادما و پر از موقعیت های خوب تو دانشگاه
و پر از خوشبختی های جور واجوره
بعدم میگه مامان؟ آخه من که بچه خوبی بودم چرا نمیشه ی دونه از اونا داشته باشم؟
حقیقت اینه که ی روز چ تو بهش بگی چ نه
اون میفهمه هرچیزی تو زندگی قرار نیس سهمش باشه
که اگر سهمشه خودش باید براش بجنگه
وگرنه جنسای تو ویترین همیشه اون پشت میمونن! -
@m-bahrami1378
کشتیامون غرق شدههمون ک پراز ارزو بود
-
اینارو گفتم که بدونی هرچیزی قرار نیس سهممون باشه
شاید خدا یدونه بهتر شد برامون کنار گذاشته
شاید فقط وقتش نرسیده
شاید هنوز اون بچه پنج ساله نمیدونه دنیا فقط اون زرق و برق دنیای پشت ویترین نیس..
خدا اونقد بزرگه که من میتونم حسش کنم
میتونم صداشو وقتی باهام حرف میزنه بشنوم
و بیشتر از همه ی چیز برام جالبه اون ک من بنده خوبی براش نیستم و اون حواسش به من هست!