-
@FatiJoooooni در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
romisa این مدلین ؟
عاشق اون گرگام بشخصهنه بابا اونا که بچه مثبتان
نه تعدادشون خیلی کمه اینا:/
فقط منتظر سوژن://
اولاش خیلی دعوا می کردم باهاشون سر اشتباه زنی و اینا ولی الان اوکی شدن همه -
@FatiJoooooni در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
romisa قاطی شد
ینی بچه مثبتا کم حرفن؟
من عاشق اون سوژه بگیرام
خودمم اون طوریم تقریبا
اوکی از نظرت چجوریه نفهمیدماره ولی همیشه صادق نیست جملم
بچه مثبتا کم حرف و ساکت و درسخونن اکثریتاون سوژه بگیرا که ترم یک نابودم کردن:/ ولی الان از همونا جزوه می گیرم خیلی خوب شدن به یه درکی رسیدن از شخص مقابل
-
@FatiJoooooni در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
romisa اهوم
خب خداروشکر حله
یکم از خاطراتت تریف می کنی پلیز؟یه دفه ترم یک بودیم بعد دوستم که کنار من می نشست توو پوشه استاد یه نمونه سوال دیده بود
بعد خلاصه برگشت به پشت سریامونم گفت که اگه کسی میتونه یه جوری بدون اینکه استاد بفهمه اونو کپی کنه توو درایو کلاسمون
خلاصه یکی از پسرای کلاس که با استاد اوکی تر بود قبول کرد این کارو کنه
استادمونم یه خانوم جوون سی و خورده ای ساله که همیشه توو بازکردن پی دی افش مشکل داشت
خلاصه همین که استاد اومد داخل دوباره این پسره رفت گفت بذارید من براتون پی دی افو بیارم و اینا
منم شروع کردم به سوال پرسیدن از استاد که حواسش پرت شه
خلاصه یهو سوالام تموم شد استاد برگشت سمت پسره گفت داری چی کار می کنی یعنی دقیقا همون لحظه ی اخر که داشت قایم می کرد
پسره خودشو نباخت و گفت هیچی استاد بفرمایید و اومد پایین
یعنی اون لحظه فقط شانس اوردیما فقط شانسسس
خلاصه اینو به هزار زحمت گیر اوردیم و چی و فلان
اخرش فهمیدیم که واسه رشته فوریت پزشکی بوده و یه سایت با قیمت هزارتومن میفروختش و اصلا به دردمون نخورده
پسره می گفت چه استرسی کشیدم من اون لحظه فقط
خلاصه تازه از این کارمون کلی از بچه های کلاس خبر نداشتن -
@FatiJoooooni
کلا من از اولش همیشه دعوا بودم
اول ترم دو با نماینده های سابق دعوا کردم که چرا اساتیدو راضی نمی کنن هفته اخر تابستون تعطیل باشیم
خلاصه سر کلاس واسه یکی از دخترا جا گرفته بودم یهو پسره اومد صندلی رو برداشت
دوستم دو دفه گفته بود اینجا جای کسیه ولی اون گوش نداد
خلاصه من یه داد کشیدم سرش
از اونور پسرای ردیفای اول هی اسمشو تکرار می کردن و هی تشویقش می کردن که از لج منم شده صندلی رو ببره
یه وضعی شده بود
خلاصه اونطوری که بهش گفتم یه لحظه خیلی ناراحت و بد نگاه کرد اومد گذاشتش سرجاش و با قهر و دلخوری زیادی رفت که یعنی این چه رفتاریه یه صندلیه دیگه همش
جالب اینجاست دختری که براش جا گرفته بودم بعد از دیدن اون وضعیت اصلا پا نشد بیاد بشینه و صندلی خالی موند
بماند که ما هم چقد ضایع شدیم جلو پسرا
خلاصه به قول دوست کناریم گفت از این به بعد واسه هیچکس جا نمی گیریم! -
@FatiJoooooni در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
romisa دختره خیلی بیشعور بوده ک نیومده بشینه
البت ببشخیدااره تازه بهم گفت به خاطر هیچکس توو دانشگاه با کسی دعوا نکن
ولی الان اونم دوستیم باهم هنوز(نمی دونم اون لحظه چرا نیومد) -
رومیس
امروز دل یک کلاسو شاد کردی
romisa -
آسمان ِ آبی در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
رومیس
امروز دل یک کلاسو شاد کردی
romisa -
آسمان ِ آبی در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
romisa
وقتی بهشون گفتم میخواستن از فرط ذوق جامه ها بدرند
اوناییم ک مثه من تموم کردن قصد ِکوبیدن سر بر دیوار داشتن
ولی بچه های کلاس ما کاملا بی ذوق
مثل همیشه ساکت:/