هرچی تودلته بریز بیرون۶

[Zahra Taghizadeh 0]

@behnaz-hajizadeh گفتم دریا
منظورم درسا بودن

[Nazila Aali]

Zahra Taghizadeh 0 به خوبیت عزیز مرسی

[امیرمحمد یوسفوند]

دوستان ببینید من یه حرفی دارم که چند روزه دوست دارم اینجا تو انجمن بگم ولی نمیشه.حالا نمیدونم بگم یا نه؟!!!!

[رُمَیصا]

Nazila Aali من تو اون شکل قرار گرفتن اون یوی دستش که رو زمینه موندم..
اون دقیقا چجوری دستشو گذاشته رو زمین؟؟
هرجوری حساب میکنم اگه من اونجوری بکنم دستم میشکنه

[Zahra Taghizadeh 0]

amirh_hmyf سلام
خوبین؟؟

[رُمَیصا]

Zahra Taghizadeh 0 اهاااان هیییچ سلام دارن خدمتت همینجوری دارن ول میگردن

[رُمَیصا]

امیرمحمد یوسفوند بفرمایین

[Nazila Aali]

@behnaz-hajizadeh دستش کجه راست میگی دقت نکرده بودم واقعا چجوری اون جوری نشسته

[Zahra Taghizadeh 0]

@behnaz-hajizadeh

[رُمَیصا]

Nazila Aali من از وقتی دیدمش دیگه زیستو رها کردم رفتم دنبال این بگردم که چجوری میشه یه آدم انقدررررر انعطاف پذیر باشه

[Nazila Aali]

@behnaz-hajizadeh عالیه

[رُمَیصا]

نوچ نوچ نوچ حالا معلم برمیگرده میگه چرا امتحان زیستو کم شدی؟!آخه مادر من خواهر من این عکسا که نمیزارن آدم بدرسه که چرا درک نمیکنین؟

[امیرمحمد یوسفوند]

امیرمحمد یوسفوند در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

دوستان ببینید من یه حرفی دارم که چند روزه دوست دارم اینجا تو انجمن بگم ولی نمیشه.حالا نمیدونم بگم یا نه؟!!!!

ببینید فرض زیر رو داشته باشین بعد نظر بدین:
من میرم کلاس زبان و تو کلاس زبان یکی هست(یکی هست تو قلبم...)که نمیدونم یه حسی خیلی خوبی نسبت بهش دارم و دوست دارم باهاش حرف بزنم.میدونین یه جوریه که انگار عاشقشم و میخام که باهاش حرف بزنم ولی نمیشه میدونین چون یا وقت نمیشه یا اینکه میخام برم اون با دوست هاش میره.نمیدونم چکار کنم.باور کنید از دیروز تا الان ساعت مطالعه ام تا6ساعت اومده چه کار کنم دارم دیوونه میشم.......
نظری نداری
چطور باهاش صحبت کنم و چی بگم.البتهاینستا هم داره ولی نمیخام فکر کنه که کم رو هستم.
چیکار کنم....

[امیرمحمد یوسفوند]

امیرمحمد یوسفوند در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

امیرمحمد یوسفوند در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

دوستان ببینید من یه حرفی دارم که چند روزه دوست دارم اینجا تو انجمن بگم ولی نمیشه.حالا نمیدونم بگم یا نه؟!!!!

ببینید فرض زیر رو داشته باشین بعد نظر بدین:
من میرم کلاس زبان و تو کلاس زبان یکی هست(یکی هست تو قلبم...)که نمیدونم یه حسی خیلی خوبی نسبت بهش دارم و دوست دارم باهاش حرف بزنم.میدونین یه جوریه که انگار عاشقشم و میخام که باهاش حرف بزنم ولی نمیشه میدونین چون یا وقت نمیشه یا اینکه میخام برم اون با دوست هاش میره.نمیدونم چکار کنم.باور کنید از دیروز تا الان ساعت مطالعه ام تا6ساعت اومده چه کار کنم دارم دیوونه میشم.......
نظری نداری
چطور باهاش صحبت کنم و چی بگم.البتهاینستا هم داره ولی نمیخام فکر کنه که کم رو هستم.
چیکار کنم....

واقعا نظری ندارید؟!!!

[zeinab dehghani]

امیرمحمد یوسفوند برادر من .......والا اینا عشق نیست و فقط هوسه.....
برای پسرزیر۲۵ سال و برای دختر زیر۲۲ سال.....
البته استثنا هم داریم....
ول کن....بچسب به زندگی و درست.....والا هنوز دهمی...

[رُمَیصا]

امیرمحمد یوسفوند نظر بقیه رو نمیدونم ولی من به عشق تو این سن و سال(خودمو هم میگما)اعتقادی ندارم.اینا هیجانات و احساسات زودگذرن به نظر من و شاید الان به نظرتون اون بهترین و مقبول ترین فرده ولی اگه یه جای دیگه و چند سال دیگه یکی دیگه رو ببینین احتمالا فراموش کنین که یه زمانی یه همچین شخصی بود.البته بازم میگم این نظر منه و احساسات شماهم برام محترمه.امیدوارم که حقیقی باشه
ولی واسه اینکه به درساتون لطمه نخوره بهتره خیلی بهش فکر نکنین و اگه دیدین خیالات برتون داشته با یه چیزی یا کاری یا کتابی خودتونو سرگرم کنین.این زمان ینی دوره دبیرستان بدترین موقع واسه اینجور چیزاس و متاسفانه ماها تو این دوره خیلی دچار احساسات میشیم که اغلبشون به نظر من غلطه و زودگذر
موفق باشین

[رُمَیصا]

zeinab dehghani دقیقاااااااااااا
منم به همه میگم که این حسا فقط و فقط هوسه و بس
حالا اینجا نخواستم رک بگم که دیگه حرف دلو زدی

[zeinab dehghani]

@behnaz-hajizadeh والاع.....
باهم که رودروایسی نداریم.....
من بییشتر اوقات حرفم رو میگم.....خصوصا توی این مورد چون آدم الکی میخواد به خودش تلقین کنه نع من فقط حسم عشقه و طرف رو برای خودش میخوام...اما بعد چندوقت همه چی معلوم میشه

[امیرمحمد یوسفوند]

ممنون از همه.ولی چطور از ذهنم خارجش کنم؟؟؟؟!!

[رُمَیصا]

امیرمحمد یوسفوند لازم نیس از ذهنتون خارجش کنین چون اصلا اون تو ذهن شما نیس.اینا همش تلقینه که شما بهش فک میکنین
مطمئن باشین بعد یه مدت خودش کم کم کمرنگ میشه و در آخر ناپدید