-
revival
آره جالب شد
زن های مرد نما
یا حتی خود مردهایی که ادا درمیارن
هردوشکست خوردن
منظورت اینه؟ -
دارم نگران خودم میشم
به چیزایی میخندم که از نظر بقیه اصلا خنده دار نیست
"قبل اینکه شلوار کُردی رو برداری بکنی پات یه لگد بهش بزن شاید یکی توش خوابیده باشه"
بگین که با این خندتون میگیرهm__sadra__b گفته است:
دارم نگران خودم میشم
به چیزایی میخندم که از نظر بقیه اصلا خنده دار نیست
"قبل اینکه شلوار کُردی رو برداری بکنی پات یه لگد بهش بزن شاید یکی توش خوابیده باشه"
بگین که با این خندتون میگیرهیه دفه قلم چی بودم
بعد با یه دختری پشتیبانمون یکی بود
همیشه می خندید شاد و پرانرژی
همیشه خوشحال
چن وقت بعد خیلی اتفاقی فهمیدم پدرومادرش از هم جدا شدن
به پدرش سپرده شده
پدرش می میره
مادرش با یکی دیگه ازدواج می کنه
الانم کنار عمه و مامان بزرگش زندگی می کنه و....
اسطوره ای بود برا خودش:)
دوستم وقتی فهمید سرگذشتشو فقط گریه می کرد البته جلوی اون نه . همین که اون رفت شروع کرد گریه کردن... -
یه دفه دیگه هم پشتیبان بودم می خواستم برگردم خونه
اینترنت نداشتم یکی از همکارا برام اسنپ گرفت با گوشی خودش
سوار که شدم راننده پرسید اینجا رفتید پیش مشاور
گفتم نه من خودم اینجا پشتیبانم مشاور
بعد پرسید مگه شما رشتتون چیه و دانشجویید و اینا
گفتم اره رشتم اینه
گفت من رتبه ۱۴ کنکور ریاضی فلان سال بودم
از علاقه زیاد رفتم ریاضیات
الان دارم تجقیق می کنم و اینم یه اب باریکه ایه برای خرجام
حرفای تلخی زد از اینکه به تحقیقات بها نمیدن یا میدن ولی....اساتیدی که به اسم خودشون ثبت می کنن و... -
ابجیم بهم لپتابشو داد نمیدونم سر چی بود یه هفته کارش داشتم
الان سه ساله دسته منه -
تا حالا روستا نبودی بیایی دستشویی ک صدمتر دوره،نصفحه شب،بعد اخرش بفهمی آب قطعه،بعد نگاه کنی کنارت لانه مورچه است :|
لعنتیا خوابن هرچی زنگ میزنم کسی نیست -
ابجیم بهم لپتابشو داد نمیدونم سر چی بود یه هفته کارش داشتم
الان سه ساله دسته منه -
m__sadra__b گفته است:
ابجیم بهم لپتابشو داد نمیدونم سر چی بود یه هفته کارش داشتم
الان سه ساله دسته منهنخیرر:/من با لپتابم شوخی ندارم
دارو ندارمه:/پاره تنمه:/
بنده خدا چند ماه پیش کارش داشت میخواست عکساشو بریزه فکر کنم
اومد ازم پرسید صدرا اجازه میدی لپتابو ببرم خونمون کارش دارم برمیگردونم بهت
خودمم فکرشو نمیکردم
Acola -
بنده خدا چند ماه پیش کارش داشت میخواست عکساشو بریزه فکر کنم
اومد ازم پرسید صدرا اجازه میدی لپتابو ببرم خونمون کارش دارم برمیگردونم بهت
خودمم فکرشو نمیکردم
Acola -
یه دفه دیگه هم پشتیبان بودم می خواستم برگردم خونه
اینترنت نداشتم یکی از همکارا برام اسنپ گرفت با گوشی خودش
سوار که شدم راننده پرسید اینجا رفتید پیش مشاور
گفتم نه من خودم اینجا پشتیبانم مشاور
بعد پرسید مگه شما رشتتون چیه و دانشجویید و اینا
گفتم اره رشتم اینه
گفت من رتبه ۱۴ کنکور ریاضی فلان سال بودم
از علاقه زیاد رفتم ریاضیات
الان دارم تجقیق می کنم و اینم یه اب باریکه ایه برای خرجام
حرفای تلخی زد از اینکه به تحقیقات بها نمیدن یا میدن ولی....اساتیدی که به اسم خودشون ثبت می کنن و...یبار اسنپ گرفتم
گفت کجا میری
گفتم صدوقی دوره دوم
گفت تو هم سمپادی ای ؟!
گفتم مثلا
گفت زبانت که خوبه ؟
گفتم نه
گفت تو هیچی نمیشیچون مجبوری تو ایران بمونی
منم دوماه دیگه مدرک زبانمو گرفتم میرم
@researcher -
Acola گفته است:
وی لپتابش را بغل کرده دریک گوشه روانی وار میشیندو ب ب افق خیره میشود
دوست منم دقیقا همینقد رو لپ تاپش حساسه ولی نمی دونم چرا چن ماه بهم قرض داد
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره...
رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد
بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع
پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع
پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب
پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب
مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست
همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید
سبز باشید و سربلند
خب با یه چالش خوب اومدم سراغتون
نفر اول ٬ %(#ff0000)[بیست حقیقت] از خودشو میگه و بعد ٬ نام کاربری کسی که میخوادو زیر پستش تگ میکنه .
من ( یا اگه خواست خودش ) به اون کاربر آدرس اینجا رو پ.خ میدیم و باخبرشون میکنیم که شما ازشون چی خواستین ؛ این به این معنیه که به گفتن بیست حقیقتِ خودش دعوت شده(البته امیدوارم تگا برای همه کار کنن )
پس اونم میاد و بیستای خودشو میگه و نام نفر بعدی رو زیر پستش میاره تا دوباره....
حـــــالا موضوع اصلی اینجـاست ؛ خیلیا شاید بگن.. بیست حقیقت از چی ؟
این بیست حقیقت میتونه راجب %(#0099ff)[خودتون] ٬ %(#e100ff)[اعتقاداتتون] به %(#00ccff)[موضوعات مختلف] ٬ %(#9900ff)[علاقتون به جایی]٬ کسی ٬ انجام کاری ٬ چیزی یا شایدم %(#00ff09)[استعدادا و طـــرز فکرو]...... باشه ! در کل چیزایی که فکر میکنید جالبه بقیه راجبتون بدونن....درسته اولش شاید آسون نباشه ٬ اما خوب میشه یه نگاهی به نکته ها وچیزایی که از خودمون میدونیم بندازیم.
**اگه بیشتر از یه بار دعوت شدین میتونین بیستای دیگه بنویسین ( که یکم سخته ) یا فقطـــ بیاین و اسم کاربری رو که میخواین بنویسین یا اصلا کلا کاری نکنین
پس همتون بیست حقیقتِ خودتونو آماده کنین که شاید شما هم به رو کردنش دعوت بشین !
خب به عنوان نفر اول دعوت میکنم از آدمین هامون خب هر کدوم خواستید تشوریف بیارید
@alireza_ysf75 @فااطمه @بهاره @M.an
اخراج نشوم صلوات
سلام دوستان عزیز ️
بنظرم یه زندگی تک بعدی خیلی بده یعنی اینکه فقط درس هدف زندگیتون باشه ...
اهمیت دادن به ورزش و تناسب اندام و کلی هدف دیگه مثلا خوانندگی دوبلوری و هر استعداد دیگه ای ک دارید در کنار درس باعث میشه ک تک بعدی نباشید و اگه درس رو ازتون بگیرن دیگ حوصله تون سر نمیره و دنبال کارای بیهوده نمیرید چون هدف ( های ) دیگه ای هم دارید :))
اینجا میتونید برای هرکاری ک در این جهت کمکتون میکنه هدف گذاری کنید و پیشرفتتون رو ثبت کنید یطورایی مثل گزارشکار درسی ولی کلی تر ...
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@تجربیا
@ریاضیا
سلام به یاران جــان
به %(#ff00ff)[کـــافه میـــم] خوش اومدین..
توی انجمن جای همچین تاپیکی خالی بود
دعوتتون میکنم که اینجا %(#00ffff)[متــن های ادبــی] بفرستین
ما نمیتونستیم توی تاپیک شعــردانه متن ادبی بفرستیم
توی تاپیک خــــودنویس هم نمیتونستیم چون مخصوص دست نوشته های خودمونه
و توی تاپیک هرچی تودلته بریز بیرون هم نوشته ها گم میشدن
همگی خوش اومدین..
%(#0000ff)[اسپم ممنوعه]
و اینکه از مدیر عزیز هم درخواست دارم که تاپیک رو قفل نکنن
@M-an
%(#7f7fff)[_________________________________]
خب خب
دعوت میکنم از :
@خانوم
@dlrm
@اکالیپتوس
@revival
@گونش
@Saahaar
@sheyda-fkh
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
نمیدانم در کدام سیاره، یا در کدام ستارهای.
نمیدانم ...
نمیدانم در آسمان هایی، یا در زمین؛ مرا میبینی؟ یا نمیبینی...
حتی نمیدانم مرا تا به حال دیدهای، شنیدهای یا نه...
من هم تو را ندیدهام.
نمیدانم کیستی،
و با این حال میشناسمت. از رویِ عکس ها نه؛ از روی نوشته ها و گفته ها میشناسمت.
صدایت کردم :«مادرم!»
جوابی نیامد.
غمگین بودم، اما آرام شدم.
انگار بودی. اما دور بودی. جایی که بهتر از پیشِ من بود، بودی!
صدایت کردم«مادرم!
بیا،
مرا هم بردار،
با خودت ببر.
اینجا، کسی برایِ من، "مادر" نیست!
اینجا، هر روز مرا میکُشند،
از پشتِ در هایی که باز نمیشوند.»
سلام
یه پیام با این منوان اومد که ابلاغیه قضایی علیه شما صورت گرفته برای پیگیری و مشاهده روی لینک بزنید...
روی لینک زدیم و خواسته شد که اپلیکیشن عدالت همراه رو دانلود کنیم
وارد برنامه که شدیم خواسته شد برای مشاهده ابلاغیه یه مبلغی پرداخت کنیم( تو گوگل که درموردش خوندم گفته بود برای مشاهده ابلاغیه هیچ مبلغی پرداخت نمیشه!)
مشخصات کارت بانکی رو واردکردیم ولی پیام رمز الکترونیکی نیومد
ممکنه کلاهبرداری باشه؟
اینکه مشخصات رو وارد کردیم مشکلی پیش میاد؟
باز سرچ که کردم درموردش گفته بود همچین پیام هایی اگه معتبر باشه فاقد لینک هست .
پول از کارت برداشت نشده. ممکنه کلاهبرداری نباشه؟
اگه کلاهبرداریه الان باید چیکار کنیم؟اگه کسی اطلاعی داره ممنون میشم کمک کنه🫠
سلااامممم
هممون گاهی عکس هایی رو میبینیم که شادی برای قلبمون به همراه دارن
گاهی بعضی عکسا یادآور یه خاطره خوبن
بعضی عکسا خنده روی لبمون میارن و بعضی اشک تو چشامون...
بعضی عکسا یادآور آدم هایی هستن که دوستشون داریم
بنظر عکسا روح دارن و حسشون به ما منتقل میشه...
بعضیاشون خیلی کیوت و با نمکن
بعضیاشون غمگینن
بعضیا بی حس و بی حالن
بعضیا خیلیی شادن
اینجا گالریِ عکسایی ک دوسشون داریم یا یه چیزی رو برامون زنده میکنن
دوست داشتین یه متن خوشگلم زیرش بنویسین..
دعوت میکنم از :
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@بچه-های-تجربی-کنکور-1402
@بچه-های-تجربی-کنکور-1401
@ریاضیا @تجربیا @انسانیا
@بچه-های-تجربی-کنکور-1403 (شما یه سر کوچولو بزنین کافیه خوشحال میشیم)
و هر کس دیگه ای که دوست داره شرکت کنه
منتظر عکس های زیباتون هستم
این تاپیک مال شما نیست برای خودمه
یک سال پیش بعد از امتحانات ترم یک با خوندن و نخوندن شل کن سفت کن یه معدل معمولی و کارنامه معمولی به دستم رسید . به خودم قول دادم از اون به بعدش رو با تموم تلاشم سپری کنم. یک سال صدای خرد شدن استخونام رو شنیدم . با انفلونزا و تب نشستم پای کتاب. دوستام بیرون رفتن من درس خوندم کوچکترین تفریح رو از خودم سلب کردم و هربار جا زدم با فکر اینکه روزی قراره نتیجه همه عرق هایی که ریختم و سختی های که کشیدم رو ببینم و لذتش رو ببرم. اما توی این لحظه که هنوز خستگی همه تلاش هام به جونمه دارم به نتیجه زحماتم نگاه میکنم تموم وجودم درد میکنه و قلبم تیر میکشه. من نا امید شدم. دیگه تلاشی درکار نیست وقتی همه اطرافیان من با زحمت شب امتحانی و روزی دو ساعت خوندن به نتایج بهتری رسیدند. دیگه این کاربر رو توی الاخونه و تاپیک های من رو نمی بینید. افتخار میکنم به هرکسی که تلاش کرد و نتیجه اش رو دید ولی قصه من اینجا و امید هایی که نا امید شدن تموم میشه.
خدانگهدار.