کافــه میـــم♡
-
گاهی وقتا اونقدر مشکلات درونمون هست، اونقدر زخم میخوریم و اونقدر صدامون در نمیاد که دیگه خودمون هم یادمون میره توی دلمون چه خبرا هست
اما خب نمیشه خودمونو گول بزنیم!
میشه؟!
بالاخره راهمون به آینه کنج خونه کج میشه و اعماق وجودمونو توش می بینیم
زخمای ریز و درشتمونو می بینیم و خاطرات بد گذشته مرور میشه برامون
مراقب حرف هایی که میزنیم، کارایی که میکنیم و رفتاری که از خودمون نشون میدیم باشیم... -
راننده تاکسی: دانشجویی
- بله
راننده:زنگ میزنی خونه حتما باپدرت هم حرف بزن.پسرم هرموقع زنگ میزنه فقط با مادرش حرف میزنه.دلم براش تنگ شده
- بله
-
با من %(#ff0000)[بمان]،
آنها که رفتنشان را طاقت آوردم"%(#ff0000)[تو]"نبودند! -
نمیشود از مشکلاتت حرف بزنی و توقع داشته باشی دیگران درک کنند. نمیشود از مشکلاتت حرف بزنی و توقع داشتهباشی بفهمند در آن لحظه چه حجم از فشار را داری تحمل میکنی. دیگران در مواجهه با مشکلات تو دو دستهاند، دستهی اول آنان که آن مشکل را پشت سر گذاشتهاند و از زاویهی پس از بحران، آن را حل شدنی و ناچیز میدانند، و دستهی دوم کسانی که آن مشکل را نداشتهاند و درک درستی هم از آن ندارند. پس عملا هیچکس تو را که همین لحظه در این چاه عمیق گیر کردهای و داری دست و پا میزنی درک نخواهد کرد. دیگران یا در چاههای دیگری گرفتارند و فرصت ندارند به مشکلات تو فکر کنند، یا در نور و ارتفاع ایستادهاند و درکی از تاریکی و سقوط ندارند.
پس بهجای حرف زدن، تمام توانت را برای خروج از این چاه و رسیدن به نور به کار بگیر و زمانت را به انتظارهای پوچ و بیفایده تلف نکن.
تو باید بپذیری که جز خودت هیچکس برای تو کاری نخواهد کرد
نرگس صرافیان طوفان
-
جان ام را بگیر ،امیدم را هرگز به تو نمی دهم...🤍
-
سکوت چه بلایی که بر سر آدم ها نمی آورد..
یک دنیا حرف نگفته صف میکشد پشت دیوار لب ها...
چه بغض هایی که دفن میشود در گلو...
حتی هوا هم هوای دلخوری میشود...
سکوت است دیگر..
شاید مملو باشد از حرف هایی که نیمه شب در صفحه ی چت هایتان تایپ شدند اما سرنوشتشان پاک شدن بود...
نه شنیده شدن...
سکوت هوای دلگیری دارد..
بغض سنگینی دارد...
غم سهمگینی دارد...
سکوت جنازه ی احساسی است که به دست خودمان به دار کشیده شده... -
تازگی ها بهتر قضیه ی این دنیا را میفهمم
.
البته وقتی با انجمن آشنا شدم بیشتر..
.
آنهایی که بعد مدتی از اینجا میروند
و مشغول شلوغی های خودشان میشوند
بعد زمانی که برمیگردند...
تگ میکنند آدم های مشغول دیگر را...
ولی اینجا کسی نیست جز غریبه هایی که جای قبلی ها را پر کردند...
و انجاست که میفهمی دیگر جایی برای تو هم وجود ندارد
.
.
.
و شاید باید بروی
سنگ قبر اکانتت را بگذاری و
اجازه بدهی
جدید تر هایی که شاید از سر کنجکاوی
سراغ نوشته های روی سنگ قبرت می آیند
گلی روی سنگ قبرت بگذارند
امتیازی بهت ببخشند برای پست های برتری که داشتی...
.
ولی هیچ حرفی برای گفتن نیست...
باید بدانی
تو هم غریبه ای
برای غریبه هایی که لبخندی بهت میزنند
پس تو هم آنها را مهمان کن به لبخندی
و بگذار
بروند
و تو نیز
دست بکش از این
دنیای دوست داشتنی و مهربانات... -
مادرم میگفت:
به دیوار تکیه کن
ولى به مردها،نه…!
که دیوار اگر پشتت را خالى کرد
سنگ است،نهایت سرت میشکند…!
ولى اگر مردى رهایت کرد
دلت میشکند
روح و تمام زندگیت میشکند
و زنى که بشکند
سنگ میشود،سرد و سخت
که نه میخندد،و نه میگرید…!
و این یعنى فاجعه…!
فاجعه زنیست که از دلدادگى ترسیده=) -
رو دَر خروجی یه کافه نوشته بود:
«آدم کسی رو که بیشتر از همه دوست داره زودتر از دستش ناراحت میشه!
این حساسیت از دوست داشتن زیاده..
پس لطفا درکش کن نه .... -
یکوقتهایی،زندگی میبرتت جایی که هیچ وقت بهش فکر نکردی
یکوقتهایی زندگی میذارتت جلوی آدمهایی که هیچوقت فکر نمیکردی حتی باهاشون همکلام بشی
یکوقتهایی درست توی موقعیتی قرار میگیری که شاید مدتها پیش حتی باشوخی و طعنه برای دیگران تعریفش کردی اما حالا خودت درست توی همون موقعیتی...
میخوام بگم یکسری اتفاقات دست ما نیست،برامون رقم میخوره،برامون پیش میاد اما اینکه چطور بهش نگاه کنیم،چطور تصمیم بگیریم،چطور بپذیریمشون اینها همه دست خود خود ماست و مهم ترین بخش زندگی هرآدمیه...=)