1716636153296983885153997168406.jpg
سلام روزتون بخیر.
ببخشید اینجا انا
داخل ترجمه متوجه نمی شم چطور معنی شده. 2 جا هم برسی کردم همین معنی بود.
این طور نمیشه همانا ما قران را برتو قطعا نازل کردیم؟
داخل ترجمه قران نگاه کردم.
17166363519115495426405647840078.jpg
این طور نوشته بود.
نظر شما چیه این عبارت معنی ش با ترجمه انا چی میشه؟
@بچه-های-تجربی-کنکور-1403
@تجربیا @دانش-آموزان-آلاء @ریاضیا
پرسش و پاسخ عربی
-
@Amir-Bernousi در پرسش و پاسخ عربی گفته است:
99 فک کنم محلی باشه، چون چندبار دیدم که همون حالت اصلیش بوده
@Amir-Bernousi در پرسش و پاسخ عربی گفته است:
99 فک کنم محلی باشه، چون چندبار دیدم که همون حالت اصلیش بوده
منم میگم محلا منصوبه ولی تهش علامت ساکن میمونه
-
-
-
@Amir-Bernousi در پرسش و پاسخ عربی گفته است:
99 اون که مجزوم میشه
@Amir-Bernousi در پرسش و پاسخ عربی گفته است:
99 اون که مجزوم میشه
خب میدونم ولی تو این جمله چی؟/
نری صدیقا لیذهب الی المدرسه -
@Amir-Bernousi در پرسش و پاسخ عربی گفته است:
99 اعرابش اینجا محلیه، ولی مجزوم نیست، محلا مجزوم میشه
میبینیم دوستی را که باید به مدرسه برود
مگه صدیقا نکره نیست و بعدش لیذهب فعله خب میشه جمله وصفیه
اعراب صفت تابع موصوفش یعنی صدیقا که مفعوله میشه منصوب محلا -
@Amir-Bernousi در پرسش و پاسخ عربی گفته است:
99 اون تو نقش کل جملشه، دوتا اسم دارن یادم رفته، در کل توی جمله میشه محلا منصوب، ولی جدا نگاش کنیم میشه محلا مجزوم
-
@Mohsen-M-T در پرسش و پاسخ عربی گفته است:
99 داداش اومدم جواب بدم سایت قطع شد ببخشید!
الان این جمله ک نوشتی از خودتون بود یا ی جایی دیدی؟ رای صدیقا لیذهب...اره قطع شد
یه مثال گفتین بزن که منصوب باشه اینم مثالش بود خودم گفتم -
99 آخه نمی تونیم بگییریم جمله وصفیه میدونی چرا...چون تو فعل امر اون کسی ک بهش امر میشه رو می شناسیم یعنی معرفه هستش ولی تو جمله وصفیه باید برگرده ب یک اسم نکره!
عربی با فارسی فرق داره ی کم!!!
لیذهب: یعنی او باید برود. یعنی می شناسیم طرف رو!
ی مثال بگم از اون قاعده ک میگه اعراب یک فعل محلی میشه وقتی بخواد اعراب بگیره(البته ن همیشه): آیه قرآن: إنّ الصلاةَ تنهی عن الفحشاء والمنکر: اینجا الصلاة میشه اسم انّ و منصوب/و تنهی که یک فعل هست میشه خبر إنّ و محلا مرفوع -
@Mohsen-M-T در پرسش و پاسخ عربی گفته است:
99 آخه نمی تونیم بگییریم جمله وصفیه میدونی چرا...چون تو فعل امر اون کسی ک بهش امر میشه رو می شناسیم یعنی معرفه هستش ولی تو جمله وصفیه باید برگرده ب یک اسم نکره!
عربی با فارسی فرق داره ی کم!!!
لیذهب: یعنی او باید برود. یعنی می شناسیم طرف رو!
ی مثال بگم از اون قاعده ک میگه اعراب یک فعل محلی میشه وقتی بخواد اعراب بگیره(البته ن همیشه): آیه قرآن: إنّ الصلاةَ تنهی عن الفحشاء والمنکر: اینجا الصلاة میشه اسم انّ و منصوب/و تنهی که یک فعل هست میشه خبر إنّ و محلا مرفوعما اون شخص را که نمیشناسیم میشه نکره خطابش نمیکنیم که بشناسیم اینطور فرض کن من یه دوستی دارم باید درس بخواند الآن شما دوست منو میشناسین؟/ واسه من شناخته شدست ولی واسه شما نه . پس واسه شما نکره میشه واسه من معرفه . من هم که چیزی رو بهش امر نکردم که .
توی اون سوال هم اون شخص واسه طراح معرفست واسه ما که نکره است
چه پیچیده شد -
99 نه عزیز اینجوری نیست! گفتم عربی فرق داره و نباس اینجوری تحلیل کنی اینکه برای من معرفه ست و برای اون نکره و فلان و بهمان...باید با ساختار ها پیش بری!!
الان اینی ک شما گفتی با ساختار جمله ی وصفیه جور درنمیاد: رای(!!!!) فلانی لیذهب..2 جمله ست و جور در نمیاد.
جمله ی وصفیه: رایتُ تلمیذاً یذهب الی المدرسه: دانش آموزی را دیدم که می رفت به مدرسه! یذهب داره به تلمیذ نکره رجوع میکنه و راجع بهش توضیح میده!
الان عبارت شما 2 جملست درواقع:رایتُ صدیقا....لیذهب دیگه جمله ی جدیده!
ی آش شلم شوربایی پختی تو این جمله ت ک نگو -
من ایشون رو هم منشن می کنم تا کمکتون کنن
@خانوم-وكيل -
سلام دوستان ببخشید دوتا سوال دارم .
تو این جمله بعد افعال ناقص فعل اومده اصلا مگه افعال ناقصه بر سر جمله اسمیه نمیان ؟ اصلا کدوم مبتدا کدوم خبر چی اسم فعل ناقصه هست چی خبر فعل ناقصه هست ؟
تو این سوال جمله دوم خودش مبتدا داره خبرش کدومه ؟