مآجرآهآی من و نهآیی
-
81Sobhan اون آثار شهب الدین سهروردی رو شهاب الدین رو نوشتم میخواستم بقیش رو بنویسم ناظر اومد هویت رو چک کنه بعد اینکه چک کرد گیر داد شماره برگه و کارتو چک کنه برگو برگوندم تا چک کنه آخه مگه خودم چلاغم که چک کنم شمارشو برگو رو
هنو نرفته بود اون ناظر یکی اومد 5 تا برگه بهم داد برگام ریخت دیگه یادم نیومد داشتم چی مینوشتم
دیگه هرکاری کردم سهروردی رو از عین القضات در نیوردم آخرشم عین القضات رو نوشتم -
81Sobhan منم اولیه رو هر کاار کردم یادم نیومد فقط اواز باد و بارانش یادم اومد نوشتم
چی کار کردن مگع همعع اذیتت میکنن چرا ت رو اون از دیروز اینم امروزreyhanehbayat نیدونم انواع اتفاق ها سر امتحان فارسی واسم پیش اومد
-
81Sobhan منم اولیه رو هر کاار کردم یادم نیومد فقط اواز باد و بارانش یادم اومد نوشتم
چی کار کردن مگع همعع اذیتت میکنن چرا ت رو اون از دیروز اینم امروزreyhanehbayat در مآجرآهآی من و نهآیی گفته است:
من نوشتم یاد منو تو رو دیوار میمونه
-
امروز دوباره سر جلسه زلزله اومد اما مراقبین نزاشتن تکون بخوریم
همه عین چیز نگاه هم میکردن که ببین سالن امتحانات خراب میشه یا نه -
81Sobhan اون آثار شهب الدین سهروردی رو شهاب الدین رو نوشتم میخواستم بقیش رو بنویسم ناظر اومد هویت رو چک کنه بعد اینکه چک کرد گیر داد شماره برگه و کارتو چک کنه برگو برگوندم تا چک کنه آخه مگه خودم چلاغم که چک کنم شمارشو برگو رو
هنو نرفته بود اون ناظر یکی اومد 5 تا برگه بهم داد برگام ریخت دیگه یادم نیومد داشتم چی مینوشتم
دیگه هرکاری کردم سهروردی رو از عین القضات در نیوردم آخرشم عین القضات رو نوشتم -
امروز دوباره سر جلسه زلزله اومد اما مراقبین نزاشتن تکون بخوریم
همه عین چیز نگاه هم میکردن که ببین سالن امتحانات خراب میشه یا نه -
81Sobhan اخرشم با ذکر صلوات و یه چن تا جیغ و داد خامومای مجلس شروع به ادامه نوشتن کردیم
-
81Sobhan اون آثار شهب الدین سهروردی رو شهاب الدین رو نوشتم میخواستم بقیش رو بنویسم ناظر اومد هویت رو چک کنه بعد اینکه چک کرد گیر داد شماره برگه و کارتو چک کنه برگو برگوندم تا چک کنه آخه مگه خودم چلاغم که چک کنم شمارشو برگو رو
هنو نرفته بود اون ناظر یکی اومد 5 تا برگه بهم داد برگام ریخت دیگه یادم نیومد داشتم چی مینوشتم
دیگه هرکاری کردم سهروردی رو از عین القضات در نیوردم آخرشم عین القضات رو نوشتم81Sobhan عااا اشکال ندارع حالا:/
بابا چرا یهو برگه ها رو نمیدن هی دونه دونه میارن اعصاب ادمو خورد میکنن:/
یکی میاد امضا میگیره یکی میاد زل میزنه ت چشا ادم ببینه کیه اومدع امتتحان
یکی دیگه میاد میگ ماسکو بزن بالا یکی دیگه میاد کارتو چگ میکنع:/
چ وضعشه ناموسن
یهو هم از اداره میریزن تو ده بیست تا مرد هی میان سر میز ادم وامیستن:/
ایح ایح -
reyhanehbayat در مآجرآهآی من و نهآیی گفته است:
من نوشتم یاد منو تو رو دیوار میمونه
81Sobhan
تراوشات ذهنیت غوغا کردع بودع پ
-
-
81Sobhan عااا اشکال ندارع حالا:/
بابا چرا یهو برگه ها رو نمیدن هی دونه دونه میارن اعصاب ادمو خورد میکنن:/
یکی میاد امضا میگیره یکی میاد زل میزنه ت چشا ادم ببینه کیه اومدع امتتحان
یکی دیگه میاد میگ ماسکو بزن بالا یکی دیگه میاد کارتو چگ میکنع:/
چ وضعشه ناموسن
یهو هم از اداره میریزن تو ده بیست تا مرد هی میان سر میز ادم وامیستن:/
ایح ایحتو مدرسه اینجا طرف گوشیشو اورد ساعت 8:30 همه سوالا با جواب تو نت بود !
-
81Sobhan عااا اشکال ندارع حالا:/
بابا چرا یهو برگه ها رو نمیدن هی دونه دونه میارن اعصاب ادمو خورد میکنن:/
یکی میاد امضا میگیره یکی میاد زل میزنه ت چشا ادم ببینه کیه اومدع امتتحان
یکی دیگه میاد میگ ماسکو بزن بالا یکی دیگه میاد کارتو چگ میکنع:/
چ وضعشه ناموسن
یهو هم از اداره میریزن تو ده بیست تا مرد هی میان سر میز ادم وامیستن:/
ایح ایحreyhanehbayat دقیقا خیلی رو اعصابن
-
81Sobhan اخرشم با ذکر صلوات و یه چن تا جیغ و داد خامومای مجلس شروع به ادامه نوشتن کردیم
-
تو مدرسه اینجا طرف گوشیشو اورد ساعت 8:30 همه سوالا با جواب تو نت بود !
MahdiNOVE
میذارن مگ گوشی ببری حالا ما بودیم کع الان کلا دوسال محروم بودیم از امتحانا
الان جوابا رو نداری بفرسی؟ -
reyhanehbayat دقیقا خیلی رو اعصابن
81Sobhan
امتحانا اخری زهرمو میریزم واسا
-
7 8 تا از خنگ ترین بچها مدرسه 20 میشن اونوقت من پاره شدم نهایت 19 من یه تقلب از شعر نوشتم انقدر تو راه هول شدم وسط سالن تقلب خوردم !
-
MahdiNOVE
میذارن مگ گوشی ببری حالا ما بودیم کع الان کلا دوسال محروم بودیم از امتحانا
الان جوابا رو نداری بفرسی؟باو مراقبا خودشون میرن برگه شاگرد زرنگارو نگاه میکنن بعد به اسکلا میرسونن !