هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
Gharibe Gomnam
نه بابام زود میخوره میره اداره روزایی که قراره بره
ولی روزای دگ اره@Soniaaa
اهان -
@Alba در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Soniaaa در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Alba
بابای من صبا پنج نون میخره
اصن رو صبحونه خیلی حساسه
️
5 تااااا؟
بابا منم میخره ولی اون موقع به من نمی رسید
منم
صبحونه مورد علاقمه تو وعده هانه ساعت پنج
عااا@Soniaaa در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Alba در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Soniaaa در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Alba
بابای من صبا پنج نون میخره
اصن رو صبحونه خیلی حساسه
️
5 تااااا؟
بابا منم میخره ولی اون موقع به من نمی رسید
منم
صبحونه مورد علاقمه تو وعده هانه ساعت پنج
عااااهاا
️
-
@Alba تجریش که نیم ساعت یبار میاد خبرش
میگیری دیوونه
بعد تو تهران پشیمون میشی چرا ماشین شخصی اوردی@ida-shateri در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Alba تجریش که نیم ساعت یبار میاد خبرش
میگیری دیوونه
بعد تو تهران پشیمون میشی چرا ماشین شخصی اوردیمن خییلی وقت پیش رفتم با مترو یادم نی
اصلا ماشین شخصی بگیرم -
این پست پاک شده!
-
روز اعلام نتایج باشه و تو تا ۸شب کلاس داشته باشی نوبره والا
-
این پست پاک شده!
-
این پست پاک شده!
-
اهورا در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Alba در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Soniaaa در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Alba در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Soniaaa در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
اهورا
من اون دانش اموزی بودم که همیشه سر کلاس یچی میخورد اونم تو ردیف اولاونم یواشکی
با استرس
چقدر می چسبیددددخعلییی
من تو کیفم باز میکرد
بعد یهو سرمو میکردم تو کیف
یدفعه فقط مچمو گرفتن اونم چون قندون رو میزم بود
حرفه ای بودمنه چسبناک شدن کتابا فاجعست واقعا
زیپ خوراکیا رو باز میکردم
@Alba در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
اهورا در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Alba در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Soniaaa در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Alba در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Soniaaa در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
اهورا
من اون دانش اموزی بودم که همیشه سر کلاس یچی میخورد اونم تو ردیف اولاونم یواشکی
با استرس
چقدر می چسبیددددخعلییی
من تو کیفم باز میکرد
بعد یهو سرمو میکردم تو کیف
یدفعه فقط مچمو گرفتن اونم چون قندون رو میزم بود
حرفه ای بودمنه چسبناک شدن کتابا فاجعست واقعا
زیپ خوراکیا رو باز میکردم
وایسا ببینم مگه از اون زیپایی یکی کیف هم استفاده میکردید ؟
من فقط جا مدادیم جدا بود اونم چون رو خودکار و اتودام و پاکنم حساس بودم ولا غیر
-
اهورا
تازه من همیشه حواس پرت بودم همه چیم یادم میرفت از مدرسه زنگ میزدم بابا کفش ورزشم بابا فعالیتم بابا کتابم دفترم شاید بابام روزی پنج بار میومد مدرسه -
این پست پاک شده!