هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@Fateme-goli دارم متوجه نمیشم فاطمه
-
@_uuu_ نماند
-
@Fateme-goli دارم متوجه نمیشم فاطمه
مهشید حسن زاده 0 خوب تشریف داری ؟
-
Rahman Aa بخدا فرار کردی
-
من بدین خوبی و زیبایی ندیدم روی را
وین دلاویزی و دلبندی نباشد موی را -
دی بلال آخی بلال بلال جونم دختر شیرازی
-
مهشید حسن زاده 0 خوب تشریف داری ؟
@Fateme-goli شکر
-
Rahman Aa نکردی ؟
-
@Fateme-goli شکر
مهشید حسن زاده 0 قند ؟
-
مهشید حسن زاده 0 قند ؟
@Fateme-goli نه ممنون
-
@Fateme-goli نه ممنون
مهشید حسن زاده 0 آب قند ؟
-
مهشید حسن زاده 0 آب قند ؟
@Fateme-goli نوپ
-
عجب روز طولانی بود...
-
Reza-H خیلی هم خوب بود
-
الان که تو رختخوابم هر جور میکنم نمیتونم دست چپمو با بقیه اعضا و جوارح متناسب کنم، تا میکنم نمیشه دراز میکنم یجوریه زیر سرم میزارم گردنم شاکی میشه؛ اضافیه دیگه ،اضافی بودن شاخ و دم که نداره!
هرچقدم بدردبخوری داشته باشی یه لحظه هایی باور کن اضافی هستی برا بقیه...
هیچی همین. -
همکلاسی های من آدمای عجیبین
باهم رفیقن و دوثانیه ی بعد انگار سالهاست باهم دشمن خونی بودن و بعد دوباره رفیق میشن...
کلاس ما هیچوقت یک روز آروم و بی حاشیه رو سپری نمیکنه
و بچه ها بهیچ وجه راضی نمیشن که کمی بالغانه تر رفتار کنن
معنای دانشجویی و رفاقت برای بچه های ما کاملا ناآشناست باهم بیرون میرن اما درعین حال باعث حذف هم از جمع میشن
و بجای قلب هم تو لیست نیازمندی هم جا دارن
تو همچین بیغوله ای وجود کسی که اینطور نباشه حقیقتا عجیب، دوراز ذهن والبته ارزشمنده -
a big storm
-
آه واگیر دارد ، مثل خمیازه
پخش میشود توی هوا و آوار میشود روی دل آدم هایی مثل من که گیرنده غصه دارند. -
شاید من برای گلِ او بودن بیش از اندازه مقاوم و جسور بودم...
-
همکلاسی های من آدمای عجیبین
باهم رفیقن و دوثانیه ی بعد انگار سالهاست باهم دشمن خونی بودن و بعد دوباره رفیق میشن...
کلاس ما هیچوقت یک روز آروم و بی حاشیه رو سپری نمیکنه
و بچه ها بهیچ وجه راضی نمیشن که کمی بالغانه تر رفتار کنن
معنای دانشجویی و رفاقت برای بچه های ما کاملا ناآشناست باهم بیرون میرن اما درعین حال باعث حذف هم از جمع میشن
و بجای قلب هم تو لیست نیازمندی هم جا دارن
تو همچین بیغوله ای وجود کسی که اینطور نباشه حقیقتا عجیب، دوراز ذهن والبته ارزشمندهمهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
همکلاسی های من آدمای عجیبین
باهم رفیقن و دوثانیه ی بعد انگار سالهاست باهم دشمن خونی بودن و بعد دوباره رفیق میشن...
کلاس ما هیچوقت یک روز آروم و بی حاشیه رو سپری نمیکنه
و بچه ها بهیچ وجه راضی نمیشن که کمی بالغانه تر رفتار کنن
معنای دانشجویی و رفاقت برای بچه های ما کاملا ناآشناست باهم بیرون میرن اما درعین حال باعث حذف هم از جمع میشن
و بجای قلب هم تو لیست نیازمندی هم جا دارن
تو همچین بیغوله ای وجود کسی که اینطور نباشه حقیقتا عجیب، دوراز ذهن والبته ارزشمندهمثل تمام آشنایی های دیگه
ماهم اصلا خوب باهم شروع نکردیم
بشدت رواعصاب و رو مخ هم بودیم
وهردو تصویر اشتباهی ازهم داشتیم
اما بخوای یا نخوای وقتی کنار هم فرکانست قرار بگیری؛ تاثیر میپذیری...
وماهم ازین قاعده مستثنی نبودیم
واینجوری شد که روز اول تمرین پراتیک(به واحدهای عملی پرستاری میگن) بدون اینکه دقیقا متوجه بشیم چه اتفاقی افتاده روی هم تاثیرگذاشتیم و نتیجه اون روز این شد که تا شب نسبت به هم کنجکاو شده بودیم!