هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
او هرگز صادق نبود و من نیز دیوانه وار به دنبال فرار از واقعیت ها میدویدم! چه میتوان گفت؟ دوست نداشتم باور کنم آنچه را که میدیدم. بیشترین درد خود را زمانی چشیدم که دوستانم در مقام مواخذه گفتند:«براستی اگر او تورا دوست داشت, هیچکدام از این وقایع برای تو اتفاق نمیافتاد.» سکوت کردم و تمام آنچه را میدانستم سرانجام پذیرفتم. در نهایت تمام آنچه سهم من بود برای دیگری بردی. شاید روزی بپذیرم که مرا دوست نداشتی اما هرگز برای آنکه با صداقت رهایم نکردی و با نقش بازی کردن مرا به دنبال خود کشاندی تو را نخواهم بخشید!
-
او هرگز صادق نبود و من نیز دیوانه وار به دنبال فرار از واقعیت ها میدویدم! چه میتوان گفت؟ دوست نداشتم باور کنم آنچه را که میدیدم. بیشترین درد خود را زمانی چشیدم که دوستانم در مقام مواخذه گفتند:«براستی اگر او تورا دوست داشت, هیچکدام از این وقایع برای تو اتفاق نمیافتاد.» سکوت کردم و تمام آنچه را میدانستم سرانجام پذیرفتم. در نهایت تمام آنچه سهم من بود برای دیگری بردی. شاید روزی بپذیرم که مرا دوست نداشتی اما هرگز برای آنکه با صداقت رهایم نکردی و با نقش بازی کردن مرا به دنبال خود کشاندی تو را نخواهم بخشید!
-
Sachli متشکرم. خودت چطوری؟
-
Sachli در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
moBn منم که نگفتم من باب غریبه بودنه، اشاره ام به دوتا حالت متفاوت تو یه جملت بود
تازه، جمله بالاییه رو کلا جمع گفتم/ کلا این مدت رو زیاد بهم سخت نگیر تا وقتی کنکورا تموم میشه
هاااا جالبه
اصلا هم جالب نیست
خبرکه درگیری، زندگی نگرانی
نگرانی های عادی یا نگرانی های غیر عادی؟(و خب قطعا امیدوارم که دومی نباشه)
حقیقتا تنها خبری که ندارم خبرای مربوط به درسهکنکوری محسوب میشی دیگه؟
تو چه خبر؟
مننننننننن خبرای جالبی دارم
مثلا اینکه با نوشیدن آب، تازگیا بیشتر لذت میبرم
یا اینکه توان دویدن بیشتر از اندازه یه پادری رو ندارم
و اینکه مدت تقریبا زیادیه که از خونه بیرون نرفتم
و جالبتر اینکه چاق هم نشدم(اینجا میتونی فشار بخوری)
همینا تقریباmoBn در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
Sachli در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
moBn منم که نگفتم من باب غریبه بودنه، اشاره ام به دوتا حالت متفاوت تو یه جملت بود
تازه، جمله بالاییه رو کلا جمع گفتم/ کلا این مدت رو زیاد بهم سخت نگیر تا وقتی کنکورا تموم میشه
عجب
باشه چون خیلی رعوف و با گذشتم، میگذرم
هاااا جالبه
اصلا هم جالب نیست
برای آرامش روانت نگرانم
خبرکه درگیری، زندگی نگرانی
نگرانی های عادی یا نگرانی های غیر عادی؟(و خب قطعا امیدوارم که دومی نباشه)متاسفانه ترکیبی از هردو
و تقریبا لا به لای این نگرانی ها دارم به دست فراموشی سپرده میشمحقیقتا تنها خبری که ندارم خبرای مربوط به درسه
کنکوری محسوب میشی دیگه؟
آره متاسفانه
تو چه خبر؟
مننننننننن خبرای جالبی دارم
مثلا اینکه با نوشیدن آب، تازگیا بیشتر لذت میبرم
یا اینکه توان دویدن بیشتر از اندازه یه پادری رو ندارم
و اینکه مدت تقریبا زیادیه که از خونه بیرون نرفتم
و جالبتر اینکه چاق هم نشدم(اینجا میتونی فشار بخوری)
همینا تقریباعهههه تبریک میگم
روی این یکی کارکن، مثلا روزا فکرکن یه دزد دنبالته و نیم ساعت ازش فرار کن تا تو موقعیت واقعی غافلگیر نشی
چرا بیرون نمیری؟
اینجارو تو میتونی فشار بخوری چون من هرچی بخورم چاق نمیشم:)
خوبه راضیم -
Sachli متشکرم. خودت چطوری؟
-
@danial-hosseiny اگر دوست داشتی حالت رو باهام درمیون بذاری حتما به سوالم جواب واضحی میدادی، پس نمیپرسم ادامه متشکرم چی میشه!
من؟! خوبم، زندم هنوزSachli
خب تو بازم نسبت به خیلیا برد داری. ما زنده نیستیم. زندگی میکنیم.
قدر بدون -
Sachli
خب تو بازم نسبت به خیلیا برد داری. ما زنده نیستیم. زندگی میکنیم.
قدر بدون -
Sachli
زندگی دایره در دایره سرگردانیست
چشم بر هم بزنی،مرحلهی پایانیستبگذارید که خاموش بمانم در خویش
لب اگر وا بکنم دردِدلم طولانیستمثل یک کاخِ قدیمی پُرم از خاطرهها
ترسم از زخمزبانهای پس از ویرانیستدل به آرامش ِ مصنوعی دریا بستید
دل ِ دریا متشنّج،دل من طوفانیستسرو ِ آزادهی این جنگل وهمآلودم
تیشه خوردهست تنم،مرگ و سقوطم آنیستکینه و بخل و بدی از صفت آدمهاست
عشق هم از هیجانات ِ خوش ِ انسانیستحرف ِ ناگفته اگر درک شود گنجینهست
شعر ِ من نیز پُر از آنچه خودت میدانیست -
Sachli
اونش دیگه با خودته. ما نیستیم نظر بدیم -
Sachli
اونش دیگه با خودته. ما نیستیم نظر بدیم