هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
فکر من عجیبه پس؟
من حس میکنم تو متوسطه ی 1 باید خیلی خوب درس خوند اما نه بیش از حدش
متوسطه ی 1 فکر میکنم زمانیه که میشه تو یه زبون به خصوص به یه سطح فوق العاده بالا رسید(از همه لحاظ هاش)
به اضافه ی مثلا زمانیه که یه مهارتی رو خیلی تخصصی تر میشه ادامه داد
نمیدونم -
شاید چون هشتم اونطوری بهم گذشته اینطوری فکر میکنم
حسی که اگه درسمو تو هشتم مچ نباشم کنکور رو نمیشه به جایی رسوند -
Narges_
من واقعا نمیفهمم چرا انقدر تباه بودم که باید میشستم 24 درس مطالعات رو مث بلبل حفظ میکردم
چرا ی کسی نبود بگه بشین جاش علوم بخون بشین ویدیو های علمی ببین
واقعا@f-nalist در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
Narges_
من واقعا نمیفهمم چرا انقدر تباه بودم که باید میشستم 24 درس مطالعات رو مث بلبل حفظ میکردمحالا در خصوص مطالعات اینطوری نبودم خصوصا که هشتمم کامل غیر حضوری بود و یه طوری بودم سرش که فقط جواب کجاست؟
اون موقع هنوز عمومیا تو کنکور بودن سر سوالاشون اذیت میشدم یا کلا علوم و هر درسی که میدونستم واسه کنکورم اهمیت داره دنیا واسم سیاه میشد
سال سختی بود واسم هیچوقت یادم نمیرهچرا ی کسی نبود بگه بشین جاش علوم بخون بشین ویدیو های علمی ببین
واقعامن و Nasrinsani ایشونو همین سال هشتم دبیر علوم اومد تو چت بدون اجازمون بهمون گفت اسماتونو دادم واسه خوارزمی علوم
واقعا ای کاش یه سریایی باشن که بدونی تو یه تایمی از زندگیت چطوری باشی بهتره -
Narges_
من واقعا نمیفهمم چرا انقدر تباه بودم که باید میشستم 24 درس مطالعات رو مث بلبل حفظ میکردم
چرا ی کسی نبود بگه بشین جاش علوم بخون بشین ویدیو های علمی ببین
واقعا@f-nalist ولی بنظر من همین که به فکر درس بودی کافیه
اگه ریاضی و نگارش نبود من هیچ ساعت مطالعه ای غیر شب امتحانا نداشتم ، میدونی یکی از بزرگ ترین چالشای زندگی من این بود واقعا ۱۵ فصل علوم رو نمیشه تازه خرداد برای اولین بار خوند یا من خنگم ؟ یعنی به طرز بدی کاملا شب امتحانی بودم ، ولی خیلی عجیبه چون غیر از علوم همه درسارو ۲۰ میگرفتم خودمم نمیدونم چرا و چجوری ولی ۲ ماه رو فقط میخوندم و تمام دی و خرداد ، ریاضی هم معمولا اصلا احتیاجی به خوندن نداشتم ولی طول ترم کلی مسئله حل میکردم همینجوری الکی از هر جا گیرم میومد میرفتم حل میکردم -
برق یه سمت خوابگاه رفته
بعد همکلاسیم ۲تا گوشی رو آورده اتاق ما بزنه به شارژ
هم اتاقیممیخنده میگه وقتی اومده تو اتاق چراغ قوه گوشیش روشن بوده
خودمم تو سالن دید
میگه داشتیم تو تاریکی شام می خوردیم
کارامونو میکردیم
#اون بچه سمِ و باید شخصیتشو شناخت تا فقط با بردن اسمش خندید
#ناراحت نمیشه و خودشو قبول داره -
moBn منم که نگفتم من باب غریبه بودنه، اشاره ام به دوتا حالت متفاوت تو یه جملت بود
هاااا جالبه
خبرکه درگیری، زندگی نگرانی
حقیقتا تنها خبری که ندارم خبرای مربوط به درسه
تو چه خبر؟Sachli در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
moBn منم که نگفتم من باب غریبه بودنه، اشاره ام به دوتا حالت متفاوت تو یه جملت بود
تازه، جمله بالاییه رو کلا جمع گفتم/ کلا این مدت رو زیاد بهم سخت نگیر تا وقتی کنکورا تموم میشه
هاااا جالبه
اصلا هم جالب نیست
خبرکه درگیری، زندگی نگرانی
نگرانی های عادی یا نگرانی های غیر عادی؟(و خب قطعا امیدوارم که دومی نباشه)
حقیقتا تنها خبری که ندارم خبرای مربوط به درسهکنکوری محسوب میشی دیگه؟
تو چه خبر؟
مننننننننن خبرای جالبی دارم
مثلا اینکه با نوشیدن آب، تازگیا بیشتر لذت میبرم
یا اینکه توان دویدن بیشتر از اندازه یه پادری رو ندارم
و اینکه مدت تقریبا زیادیه که از خونه بیرون نرفتم
و جالبتر اینکه چاق هم نشدم(اینجا میتونی فشار بخوری)
همینا تقریبا -
من آدم خوبی نیستم ولی سعی کردم باشم
درسته باورهای قشنگی دارم
و خیلی چیزای خوبی تو زندگی برام ارزشمندن
اما واقعا اینکه چقدر تلاش کردم و بهشون رسیدم رو فقط خدا میدونه. حرفم اینه که اگه ایرادی هست از خودمه نه از باورام.
خودمونیما ولی گاهی هممون عجیب از ستارالعیوب بودن خدا خجالت میکشیم:)
#تودلی -
من آدم خوبی نیستم ولی سعی کردم باشم
درسته باورهای قشنگی دارم
و خیلی چیزای خوبی تو زندگی برام ارزشمندن
اما واقعا اینکه چقدر تلاش کردم و بهشون رسیدم رو فقط خدا میدونه. حرفم اینه که اگه ایرادی هست از خودمه نه از باورام.
خودمونیما ولی گاهی هممون عجیب از ستارالعیوب بودن خدا خجالت میکشیم:)
#تودلیMehrsa 14 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
خودمونیما ولی گاهی هممون عجیب از ستارالعیوب بودن خدا خجالت میکشیم:)
چقد قشنگ بود