تشبیه
-
@dr-aryan اگه اشتباه نکنم ، فکرمیکنم 2 تا باشه.
-
@dr-aryan اگه اشتباه نکنم ، فکرمیکنم 2 تا باشه.
-
@dr-aryan
سلام.
راستش دوتا که به وضوح مشهوده. شبف زلف و توی مصرع دوم وجود عبارت "چون" که در نگاه اول مشخصن.
معنی کل بیت هم میشه
"اون نیم رخِ (شقیقه) شادی بخشه یا ماه و چراغه که از شبِ موهات مثل شمع شبستان روشن و مشخصه؟"
فکر میکنم (به سختی) بشه مه و چراغ رو هم تشبیه در نظر گرفت. هرچند شاعر بناگوش رو به ماه و چراغ تشبیه نکرده و صرفا سوال پرسیده.
هیچ جای شعر نمیشه گفت بناگوش مثل چراغ است. یا مه مثل چراغ است. -
@dr-aryan
سلام.
راستش دوتا که به وضوح مشهوده. شبف زلف و توی مصرع دوم وجود عبارت "چون" که در نگاه اول مشخصن.
معنی کل بیت هم میشه
"اون نیم رخِ (شقیقه) شادی بخشه یا ماه و چراغه که از شبِ موهات مثل شمع شبستان روشن و مشخصه؟"
فکر میکنم (به سختی) بشه مه و چراغ رو هم تشبیه در نظر گرفت. هرچند شاعر بناگوش رو به ماه و چراغ تشبیه نکرده و صرفا سوال پرسیده.
هیچ جای شعر نمیشه گفت بناگوش مثل چراغ است. یا مه مثل چراغ است. -
@dr-aryan
سلام.
راستش دوتا که به وضوح مشهوده. شبف زلف و توی مصرع دوم وجود عبارت "چون" که در نگاه اول مشخصن.
معنی کل بیت هم میشه
"اون نیم رخِ (شقیقه) شادی بخشه یا ماه و چراغه که از شبِ موهات مثل شمع شبستان روشن و مشخصه؟"
فکر میکنم (به سختی) بشه مه و چراغ رو هم تشبیه در نظر گرفت. هرچند شاعر بناگوش رو به ماه و چراغ تشبیه نکرده و صرفا سوال پرسیده.
هیچ جای شعر نمیشه گفت بناگوش مثل چراغ است. یا مه مثل چراغ است.این پست پاک شده! -
@dr-aryan
سلام.
راستش دوتا که به وضوح مشهوده. شبف زلف و توی مصرع دوم وجود عبارت "چون" که در نگاه اول مشخصن.
معنی کل بیت هم میشه
"اون نیم رخِ (شقیقه) شادی بخشه یا ماه و چراغه که از شبِ موهات مثل شمع شبستان روشن و مشخصه؟"
فکر میکنم (به سختی) بشه مه و چراغ رو هم تشبیه در نظر گرفت. هرچند شاعر بناگوش رو به ماه و چراغ تشبیه نکرده و صرفا سوال پرسیده.
هیچ جای شعر نمیشه گفت بناگوش مثل چراغ است. یا مه مثل چراغ است.@danial-hosseiny به نظر من قصد شاعر تشبیه بناگوش به مه یا چراغ نیست بلکه منظورش زلف کنار گوش یار هست که به چراغ و ماه تشبیه شده و اگر دقت کنید در ادامه ی بیت هم گفته که" شب زلف تو چون شمع شبستان تافته است" (موهای تو که مانند شب سیاه است و بافته شده چون شمع نورانی است.)
-
@dr-aryan اره خودم هم شک داشتم.
-
@danial-hosseinyعا مرسی
ن خب گفته ان بناگوشه یا نه هس
ان بناگوشه یا چراغه
یتی گفته مث ماه و چراغ@dr-aryan
خب همین دیگه دوست من، داره میپرسه که اینی که دارم میبینم بناگوشه یا چراغ؟
از نظر من توی پرسش تشبیهی به کار نبرده صرفا سوالی رو مطرح کرده...
مسلما میشه از روی همین پرسش جملۀ دیگه ای بسازیم و بگیم که بله تشبیه هست. اما به صورت خیلی خیلی غیرمستقیم این اتفاق افتاده.
تشبیه معمولا باید در نگاه اول گویا باشه -
@dr-aryan
خب همین دیگه دوست من، داره میپرسه که اینی که دارم میبینم بناگوشه یا چراغ؟
از نظر من توی پرسش تشبیهی به کار نبرده صرفا سوالی رو مطرح کرده...
مسلما میشه از روی همین پرسش جملۀ دیگه ای بسازیم و بگیم که بله تشبیه هست. اما به صورت خیلی خیلی غیرمستقیم این اتفاق افتاده.
تشبیه معمولا باید در نگاه اول گویا باشه -
@danial-hosseiny به نظر من قصد شاعر تشبیه بناگوش به مه یا چراغ نیست بلکه منظورش زلف کنار گوش یار هست که به چراغ و ماه تشبیه شده و اگر دقت کنید در ادامه ی بیت هم گفته که" شب زلف تو چون شمع شبستان تافته است" (موهای تو که مانند شب سیاه است و بافته شده چون شمع نورانی است.)
@nazanin-mirzai
دوست من شاعر اصلا حرفی از "بافتن" مو نزده...
اما در هر صورت معنی ای که شما کردین میتونه درست باشه.
بناگوش درحالت کلی به شقیقه و نیم رخ گفته میشه. میتونه منظور شاعر هم موهای شقیقۀ حضرت یار باشه که خب منطقی نیست که بیاد سیاهی موها رو به سیاهی شب تشبیه کنه و از طرفی بیاد بگه موهای بناگوشت آنچنان سفیده که برق میزنه!
بیشتر به جمال و زیبایی معشوق اشاره داره و داره میگه که صورت و جمالت آنچنان نورانیه که وسط سیاهی موهات که مثل شبه، برق میزنه و مثل شمع داخل شبستان همه جا رو روشن کرده. -
@nazanin-mirzai
دوست من شاعر اصلا حرفی از "بافتن" مو نزده...
اما در هر صورت معنی ای که شما کردین میتونه درست باشه.
بناگوش درحالت کلی به شقیقه و نیم رخ گفته میشه. میتونه منظور شاعر هم موهای شقیقۀ حضرت یار باشه که خب منطقی نیست که بیاد سیاهی موها رو به سیاهی شب تشبیه کنه و از طرفی بیاد بگه موهای بناگوشت آنچنان سفیده که برق میزنه!
بیشتر به جمال و زیبایی معشوق اشاره داره و داره میگه که صورت و جمالت آنچنان نورانیه که وسط سیاهی موهات که مثل شبه، برق میزنه و مثل شمع داخل شبستان همه جا رو روشن کرده. -
@dr-aryan
رفیق شما فرض کن وایسادی جلوی حضرت معشوق و به چشماش نگاه میکنی و میگی اینا چشمه یا چراغ؟
واقعا در نگاه اول تشبیهی به نظر نمیرسه.
اما اگه یکم ریز بشی و ذره بین بذاری متوجه میشی که چشماش رو به چراغ تشبیه کردی.
حرفت درسته. پاسخنامه هم درست میگه. اما خیلی از اوقات توی همین ابیات این شکلی، این عبارات رو تشبیه در نظر نمیگیرن. چون خیلی وقتا واقعا به چشم نمیاد.
حرف من فقط همین بود... -
@nazanin-mirzai
دوست من شاعر اصلا حرفی از "بافتن" مو نزده...
اما در هر صورت معنی ای که شما کردین میتونه درست باشه.
بناگوش درحالت کلی به شقیقه و نیم رخ گفته میشه. میتونه منظور شاعر هم موهای شقیقۀ حضرت یار باشه که خب منطقی نیست که بیاد سیاهی موها رو به سیاهی شب تشبیه کنه و از طرفی بیاد بگه موهای بناگوشت آنچنان سفیده که برق میزنه!
بیشتر به جمال و زیبایی معشوق اشاره داره و داره میگه که صورت و جمالت آنچنان نورانیه که وسط سیاهی موهات که مثل شبه، برق میزنه و مثل شمع داخل شبستان همه جا رو روشن کرده.@danial-hosseiny بله الان که دقت میکنم حرف شما منطقی تره،
ممنون. -
@danial-hosseiny بله الان که دقت میکنم حرف شما منطقی تره،
ممنون.@nazanin-mirzai
@Dr-Aryan
خواهش میکنم بچه ها.
موفق باشین -
@dr-aryan
خب همین دیگه دوست من، داره میپرسه که اینی که دارم میبینم بناگوشه یا چراغ؟
از نظر من توی پرسش تشبیهی به کار نبرده صرفا سوالی رو مطرح کرده...
مسلما میشه از روی همین پرسش جملۀ دیگه ای بسازیم و بگیم که بله تشبیه هست. اما به صورت خیلی خیلی غیرمستقیم این اتفاق افتاده.
تشبیه معمولا باید در نگاه اول گویا باشه -
@danial-hosseiny ولی به نظر من شاید بشه تشبیه تفضیلی گرفت انگار داره میگه بناگوشت مثل چراغ یا ماهه حتی درخشان تر!
Nila YS
دوست من تمامی پیامای من توی همین تاپیک رو اگه مطالعه کنی، پیرو بحث شما هم قبلا صحبت کردم...