-
نویسندهی شهیر دانمارکی، “ایزاک دینسن”، زمانی اظهار کرد که در زندگی انسان سه وضعیت برای خوشحالی وجود دارد. وقتی انرژی بسیار زیادی دارد، مدت زمانی که درد متوقف شده، و زمانی که کاملا مطمئن است که آنچه انجام میدهد در راستای ارادهی خداوند است.
به نظر من اولین مورد بیشتر متعلق به جوانان است و مورد دوم کوتاه است، اما مورد سوم همیشه در دسترس همه قرار دارد. رسیدن به اطمینان کامل از انجام ارادهی خداوند مستلزم ارتباط با «رشتههای نازک» است.
#رابرت_جانسون، برگرفته از کتاب متوازن ساختن آسمان و زمین
به نظر کتاب جالبیه
-
نارضایتی بزدلان ستایشی است برای دلیران ...
-
این فلسفه انسان ماندن، در روزگاری است که %(#11a8ad)[زندگی سخت آلوده است و انسان ماندن سخت دشوار]
و %(#2bd0d6)[هر روز]
%(#871616)[جهادی باید] %(#ba85cc)[تا انسان ماند]
و هر روز
%(#f71be8)[جهادی نمی توان!]"%(#000000)[کویــــــــــــــر]_%(#1a4866)[دکتر علی شریعتی]"
-
%(#1eff65)[نیروی حال (اکهارت تله)]
بیش از 30 سال بود که گدایی در کنار جادهای مینشست و گدایی میکرد. یک روز غریبهای از کنار او رد شد. گدا در حالیکه از روی عادت کلاهش را بالا گرفته بود، به غریبه گفت: «کمی پول به من میدهی؟»غریبه پاسخ داد: «چیزی ندارم که به تو بدهم.» سپس از او پرسید: «روی چه چیزی نشستهای؟»
گدا پاسخ داد: «هیچ چیز، فقط یک جعبۀ قدیمی است، تا جایی که به یاد میآورم همیشه روی این جعبه مینشستم.»
غریبه پرسید: «تا به حال داخل آن را نگاه کرده ای؟
گدا گفت:《نه،اما چه فایده ای دارد؟داخل جعبه که چیزی نیست.
غریبه اصرار کرد گدا داخل جعبه را نگاه کند. گدا کمی تلاش کرد تا درب جعبه را باز نماید و در کمال شگفتی و ناباوری دید که داخل جعبه پر از سکههای طلا بوده است.من همان غریبهای هستم که چیزی ندارم به شما بدهم، اما به شما میگویم نگاهی به درون بیندازید. مسلماً اینجا جعبهای وجود ندارد بلکه باید به جایی بسیار نزدیکتر و ژرفتر نگاه کنید: درون خودتان.
-
سلیقه ثروتمندترین انسانهای جهان برای کتاب خوانی
️جف بزوس، بنیانگذار شرکت آمازون - رمان "بازمانده روز"
️بیل گیتس، بنیانگذار شرکت ماکروسافت_رمان "ناطور دشت"
️استیو جابز، بنیانگذار شرکت اپل-کتاب "معضلات یک مخترع"
️تیم کوک، مدیر اجرایی شرکت اپل _کتاب "رقابت با زمان"
️مارک زاکربرگ، بنیانگذار شبکه اجتماعی فیس بوک_کتاب "زندگینامه یک فقیر"
️ایلیان ماسک، بنیانگذار دو شرکت تسلا و سبیس اکس_کتاب "بنجامین فرانکلین: زندگی آمریکایی"
️اندرا نیوری، رئیس اجرایی شرکت پپسی_کتاب "راهی به سوی شخصیت"
️ریچارد برانسون، بنیانگذار شرکت ویرجین_رمان "میدانم چرا پرنده محبوس آواز میخواند".
-
هیچ وقت نمی شنوید ورزشکاری در حادثه ای فجیع، حس بویایی اش را از دست بدهد. اگر کائنات تصمیم بگیرد درسی دردناک به ما انسان ها بدهد، که البته این درس هم به هیچ درد زندگی آینده مان نخورد، مثل روز روشن است که ورزشکار باید پایش را از دست بدهد، فیلسوف عقلش، نقاش چشمش، آهنگساز گوشش و آشپز زبانش را. درس من؟ من آزادی ام را از دست دادم و اسیر زندانی عجیب شدم که نیرنگ آمیزترین تنبیهش، سوای این که عادتم بدهد هیچ چیز در جیبم نداشته باشم و مثل سگی با من رفتار شود که معبدی مقدس را آلوده کرده، ملال بود.
کتاب جزء از کل اولین رمان استیو تولتز -
تازگی ها در برابر بی مهری آدم ها هیچ نمی گویم
سکوت و سکوت و سکوت ..
انگار که لال شده باشم ؛ شاید هم کور و کر
دیگر نه انرژی توضیح دادن دارم و نه حتی حوصله اش را ..
می دانی ؟ دیر .. دریافتم که مسئول طرز فکر آدم ها نیستم ..
بگذار هرکه هرچه خواست بگوید !
چه اهمیتی دارد ؟من در لاک خود راحت ترم .. آن جا می شود آرام و بی دغدغه زندگی کرد
ماهی ها نه گریه می کنند .. نه قهر و نه اعتراض !
تنها که می شوند .. قید دریا را می زنند و تمام مسیر رودخانه را تا اولین قرار عاشقیشان .. برعکس شنا می کنند ...فروغ فرخ زاد
-
فروغ پرسید:کی ازدواج می کنیم ؟؟
گفتم : اگر ازدواج کردیم دیگر به جای تو باید به قبض های آب و برق و تلفن و قسط های عقب افتاده ی بانک و تعمیر کولر آبی و بخاری و آبگرمکن و اجاره نامه و اجاره نامه و اجاره نامه و شغل دوم و سوم و دویدن دنبال یک لقمه نان از کله ی سحر تا بوق سگ و گرسنگی و جیب های خالی و خستگی و کسالت و تکرار و تکرار و تکرار و مرگ فکر کنم .و تو به جای عشق باید به دنبال آشپزی و خیاطی و جارو و شستن و خرید و مهمانی و نق ونوق بچه و ماشین لباسشویی و جاروبرقی و اتو و فریرز و فریزر و فریزر باشی .
هر دومان یخ میزنیم، بیشتر از حالا پیش همیم... ولی کمتر از حالا همدیگر رو می بینیم ؛
نمی توانیم ببینیم ؛ فرصت حرف زدن با هم نداریم ؛ در سیاله زندگی دست و پا میزنیم ، غرق می شویم ... و جز دلسوزی برای یکدیگر کاری از دستمان ساخته نیست .
,,عشق,, از یادمان می رود و گرسنگی جایش را می گیرد .
عشق روی پیاده رو / مصطفی مستور
-
انسان هرگز نمیتواند از رویاهای خود دست بکشد. رویا خوراک روح است. همانطور که غذا خوراک تن است. در زندگی بارها رویاهامان را فرو ریخته، و تمناهامان را ناکام می بینیم، اما باید به دیدن رویا بپردازیم. اگرنه ، روحمان میمیرد.
خاطرات یک مغ - پائولو کوئیلو -
ولی یکی از قشنگ ترین کتابایی که خوندم کتاب کوری از ژوزه ساراماگو بود. که برنده جایزه نوبل ادبیات ۱۹۹۸ هم بوده.
بعد از کوری رمان بیناییش هم در ادامه نوشته که هنوز فرصت نکردم بخونم .اینم یه تیکه از کتابش "تنها وضعیتِ وحشتناکتر از کوری، این است که تنها فردِ بینای جمع باشی."
-
-
چه بسیار سخنان که ناگفته می ماند، چرا که آنها را به هنگام نگفته ایم . . .
چه بسیار لبخندها که یک روز می بایست به چشمانِ ملتمس کودکی پیشکش کنیم، که نکردیم و خشکید-برای ابد.
چه بسا فریادهای اعتراضِ به هنگام.
چه بسا رزم های به هنگام.
چه بسا به هنگام ها که بی هنگام شد، و دیگر به کار نیامد و پوسید، و غبار شد
و در نبش قبر گذشته ها نیز استخوان های پوک آن یافته نشد که نشد؛
اما حسرتش ماند که ماند.
.
.
دیر نباید کرد.
.
.
این کاروان،معطّلِ من و تو نخواهد شد.%(#3dcc00)[سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما میآمد]
%(#52eb11)[نادر ابراهیـــــمــــی]
-
روزی، در مجلس ختمی، مرد متین و موقری که در کنارم نشسته بود و قطره اشکی هم در چشم داشت، آهسته به من گفت: آیا آن مرحوم را از نزدیک می شناختید؟
گفتم: خیر قربان! خویشِ دور بنده بوده و به اصرار خانواده آمده ام، تا متقابلا،در روز ختم من، خویشان خویش، به اصرار خانواده بیایند.حرفم را نشنید، چرا که می خواست حرفش را بزند.
پس گفت:بله... خدا رحمتش کند! چه خوب آمد و چه خوب رفت. آزارش به یک مورچه هم نرسید. زخمی هم به هیچکس نزد. حرف تندی هم به هیچکس نگفت. اسباب رنجش خاطر هیچکس را فراهم نیاورد. هیچکس از او هیچ گله و شکایتی نداشت. دوست و دشمن از او راضی بودند و به او احترام می گذاشتند... حقیقتا چه خوب آمد و چه خوب رفت...گفتم: این، به راستی که بیشرمانه زیستن است و بیشرمانه مردن. با این صفاتِ خالی از صفت که جنابعالی برای ایشان بر شمردید، نمی آمد و نمی رفت خیلی آسوده تر بود، چرا که هفتاد سال به ناحق و به حرام، نان کسانی را خورد که به خاطر حقیقت می جنگند و زخم می زنند و می سوزانند و می سوزند و می رنجانند و رنج می کشند... و این بیچاره ها که با دشمن، دشمنی می کنند و با دوست دوستی، دائما گرسنه اند و تشنه، چرا که آب و نان شان را همین کسانی خورده اند و می خورند که زندگی را "بیشرمانه مردن" تعریف می کنند. آخر آدمی که در طول هفتاد سال عمر، آزارش به یک مدیر کلّ دزد منحرف، به آدم بدکار هرزه، به یک چاقو کش باج بگیر محله هم نرسیده، چه جور جانوری است؟ آدمی که در طول هفتاد سال، حتی یک شکنجه گر را از خود نرنجانده و توی گوش یک خبرچین خودفروش نزده است، با چنگ و دندان به جنگ یک رباخوار کلاه بردار نرفته،پسِ گردن یک گران فروش متقلب نزده،و تفی بزرگ به صورت یک سیاستمدار خودباخته ی وابسته به اجنبی نینداخته، با کدام تعریفِ آدمیت و انسانیت تطبیق می کندو به چه درد این دنیا می خورد؟ آقا ی محترم!ما نیامده ایم که بود و نبودمان هیچ تاثیری بر جامعه بر تاریخ، بر زندگی و بر آینده نداشته باشد. ما آمده ایم که با دشمنان آزادی دشمنی کنیم و برنجانیم شان، و همدوش مردان با ایمان تفنگ برداریم و سنگر بسازیم، و همپای آدمهای عاشق، به خاطر اصالت و صداقت عشق بجنگیم. ما امده ایم که با حضورمان، جهان را دگرگون کنیم، نیامده ایم تا پس از مرگمان بگویند: از کرم خاکی هم بی آزارتر بود و از گاو مظلومتر، ما باید وجودمان و نفس کشیدنمان، و راه رفتنمان، و نگاه کردنمان،و لبخند زدنمان هم مانند تیغ به چشم و گلوی بدکاران و ستمگران برود... ما نیامده ایم فقط به خاطر آنکه همچون گوسفندی زندگی کرده باشیم که پس از مرگمان، گرگ و چوپان و سگ گله، هر سه ستایشمان کنند...
گمان می کنم که آن آقا خیلی وقت بود که از کنارم رفته بود، و شاید من هم،فقط در دل خویش سخن می گفتم تا مبادا یکی از خویشاوندان خوب را چنانبرنجانم که در مجلس ختمم حضور به هم نرساند...
%(#34c400)[ابــــوالمشاغل]
%(#45eb09)[نادرابراهیمی]
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
اي بس غم و شادي که پس پرده نهان است
گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري
داني که رسيدن هنر گام زمان است
تو رهرو ديرينه سرمنزل عشقي
بنگر که زخون تو به هر گام نشان است
آبي که برآسود زمينش بخورد زود
دريا شود آن رود که پيوسته روان است
باشد که يکي هم به نشاني بنشيند
بس تير که در چله اين کهنه کمان است
از روي تو دل کندنم آموخت زمانه
اين ديده از آن روست که خونابه فشان است
دردا و دريغا که در اين بازي خونين
بازيچه ايام دل آدميان است
دل برگذر قافله لاله و گل داشت
اين دشت که پامال سواران خزان است
روزي که بجنبد نفس باد بهاري
بيني که گل و سبزه کران تا به کران است
اي کوه تو فرياد من امروز شنيدي
دردي ست درين سينه که همزاد جهان است
از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند
يارب چه قدر فاصله دست و زبان است
خون مي چکد از ديده در اين کنج صبوري
اين صبر که من مي کنم افشردن جان است
از راه مرو سايه که آن گوهر مقصود
گنجي ست که اندر قدم راهروان است
-هوشنگ ابتهاج (سایه)
الا ای حضرت عشقم!
حواست هست؟
حواست بوده است آیا؟
که این عبد گنه کارت
که خود ، هیراد مینامد،
چه غم ها سینهاش دارد...
حواست بوده است آیا؟
که این مخلوق مهجورت
از آن عهد طفولیت
و تا امروزِ امروزش
ذلیل و خاضع و خاشع
گدایی میکند لطفت...
حواست بوده است آیا
نشسته کنج دیواری تک و تنها؛
که گشته زندگیاش پوچ و بی معنا!
دریغ از ذره ای تغییر
میان امروز و دیروز و فردا...
حواست هست، میدانم...
حواست بوده است حتما!
ولیکن یک نفر اینجا،
خلاف دیدهای بینا،
ندارد دیدهای بینا
-رضا محمدزاده
یک سالِ پیش، ستارهای مُرد.
هیچ کس نفهمید؛
همانطور که وقتی متولد شد، کسی نفهمیده بود.
همه سرگرم خنده بودند؛ زمانی که مُرد.
اما یادم نیست زمانی که متولد شد، دیگران در چه حالی بودند.
در آن میان فقط من بودم که دیدم که آن همه نور، چطور درخشید و بزرگ شد....
خیلی زیبا بود؛ انگار هر شب درخشان تر میشد... پر قدرت میسوخت.
برای زنده بودن، باید میسوخت...
من بودم که پا به پای سوختن هایش، اشک ریختم...
اشک هایم برای خاموش کردن بی قراری هایش کافی نبود... نتوانستم خاموش کنم درد را که در لا به لای شعله هایش، ستارهام را میسوزاند.
ستاره مُرد!
این آخرین خاطرهایست که از او در ذهن دارم...
نتوانستم تقدیرش را عوض کنم...
سیاهچاله شد... اکنون حتی نمیتوانم شعلهی شمعی در کنارش بگذارم تا او را در میان تاریکی ها ببینم.
سیاهچاله ها نور را میگیرند...
چه کسی گمان میکرد آن همه نور ، اکنون این همه تاریک باشد؟
آن زمان که نورانی بود، کسی ندیدش...
نمیدانم این کوردلان اکنون سیاهچاله بودنش را چگونه میبینند که میخندند...
آری؛
ستاره مُرد..
همه خندیدند.
امشب، به یاد آن ستاره،
خواهم گریست.
خب سلام
اینم از تاپیکی که قولشو داده بودم
خاطرات خنده دار یا تلخ خودتونو که با خواهر برادراتون دارین بیاین بگین
ترجیحا خنده دار باشه
خب دعوت میکنم از
@roghayeh-eftekhari
@F-seif-0
@Ftm-montazeri
@Ariana-Ariana
@Infinitie-A
@ramses-kabir
@Zahra-hamrang
@Fargol-Sh
@مجتبی-ازاد
@Yasin-sheibak
@Elham650
@Mehrsa-14
@گروه-بچه-هایی-که-خواهر-یا-برادر-دارن
فعلا شماهارو یادم بود که خواهر برادر دارین
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
سلام به همه دوستان عزیز
در جهت گسترش فرهنگ کتابخوانی تصمیم گرفتیم تایپکی راه اندازی کنیم که شما یکم کتاب غیر درسی بخونید خب همین اول بگم همتون لایک میکنین اول بعد پست میذارین اشتباه نزنین یدفه و منفی بدید اصلا هم دستوری نبود خلاصه نمیدونم
چه چیزایی میتونید بذارید :
-بریده ای از کتاب ها
-معرفی کتاب
-گذاشتن لینک دانلود کتاب اگه صوتی و ایناست و از سایتی برداشتید نگاه کنید حتما %(#ff0000)[منبع ] بذارید با تشکر
@دانش-آموزان-آلاء
سلام به همهی بچههای با انگیزه!
دیروز روز جهانی اشتباه بود؛ بهترین بهونهای که بتونیم کمی از اشتباهاتمون بگیم، بخندیم، درس بگیریم و تو مسیر امسال قویتر قدم برداریم!
بیاید از تجربههای پارسال بگیم:
چه اشتباهاتی داشتید که شاید در لحظه ناامیدتون کرد، ولی الان ازش یه درس خوب گرفتید؟
چطور تونستید از اون اشتباه عبور کنید؟
و مهمتر از همه، چه توصیهای برای بقیه دارید تا همگی سال تحصیلی بهتری رو شروع کنیم؟
این تاپیک جاییه برای صداقت و یادگیری؛ از خندهها، ناراحتیها و موفقیتهایی که بعد از اشتباهاتتون به دست آوردید! منتظریم تا قصههای شما رو بشنویم تا هممون با تجربههای هم، بهتر پیش بریم.
پس شروع کنید؛ اشتباهاتتون رو با ما به اشتراک بذارید و یه قدم جلوتر برداریم!
@دانش-آموزان-آلاء
@فارغ-التحصیلان-آلاء
@دانشجویان-مهندسی
@دانشجویان-پزشکی
درود.به به بالاخره روز دختر رسید. روز دختر رو به همهتون تبریک میگم امیدوارم که همیشه سالم و سلامت و موفق باشید
انجمن رو منفجر کنید دخترا
@بچه-های-تجربی-راه-ابریشم @بچه-های-تجربی-کنکور-1401 @بچه-های-ریاضی-راه-ابریشم @بچه-های-ریاضی-کنکور-1401 @بچه-های-همخوانی @راه-ابریشمی-ها-ادبیات @راه-ابریشمی-ها-دینی @راه-ابریشمی-ها-ریاضی-تجربی @دانش-آموزان-آلاء
درود دوستان همین الان تصمیم گرفتم این تاپیک رو بزنم. تو این تاپیک میایم جملات قشنگ و آموزنده و انرژی دهنده افراد معروف و موفق رو به اشتراک میزاریم باهم. هرجمله زیبایی از یه شخص که دیدین قشنگه و روحتونو نوازش کرد و متحول کرد بفرستین بقیه هم ببینن ولذت ببرن. این شخص میتونه ورزشکار، هنرمند، دانشمند و...... هر فرد موفقی باشه!
منشن هم لازم نیست تمام بچههای آلا منشن هستن!
@دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @راه-ابریشم-پرو-شیمی @راه-ابریشم-پرو-زیست @راه-ابریشم-پرو-زبان @راه-ابریشم-پرو-ریاضیات-ریاضی @راه-ابریشم-پرو-ریاضی-تجربی @راه-ابریشم-پرو-دینی @راه-ابریشم-پرو-ادبیات @راه-ابریشم-پرو-فیزیک-کازرانیان @تجربیا @تجربی @ریاضیا @انسانیا
سلاااااااام بر دوست های عزیز و خوشکل خودم 🥰
همیشه واسه همه مون در یک موقع زمانی یه اتفاق هایی میوفته که شیرینه گاهی هم تلخ
همین تلخ و شیرینا با مرور زمان میشن خاطره و در دفتر خاطرات ذهنمان جا خوش میکنن
حالا دوستان از شما میخوام که
از خاطرات زندگی تون بگین از خاطرات شیرین️ ، بامزه ، تلخ ،دوران مدرسه ، دوران دانشگاه ،
از سوتی هاتون و از خاطرات با دوستانون و هرچی که دوست دارید بگیید و باما شریک شید
دوستون دارم فراوون با کلی قلب هاییی رنگیی
@فارغ-التحصیلان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @حامیان-آلاء @خیرین-کوچک-دریا-دل @ادمین @دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا @dlrm @پشمک @اکالیپتوس
@marzyeh78 @رُ-ز-عــآبیـ @ایهام @Saahaar @گونش
@Milad91 @Virus @Survival
بِسْم رَبّ النور ️
سلام
امیدوارم حال دلتون بهترین باشه.....
برم سراغ حرف اصلی....
در فکر تاپیکی بودم که هر روز توش چند تا پست قشنگ بزارم و با چند تا عکس و متن نوشته و دل نوشته...... حالمون خوب بشه، انرژی بگیریم در طول روز.....️️
یه جورایی این تاپیک شبیه کانال یا چنل.....
البته پست هایی که قرار بزارم برای خودم نیست و صرفا گلچینی از مطالبی که ممکنه توی فضای مجازی یا کتاب ها ببینم و بارگذاری بکنم.....
اگر شما هم دوست داشتید خوشحال میشم همراه من بشید.... ️
[image: 1686940882701-img_-_.jpg]
پ.ن:اسم تاپیک برگرفته از اسم یک کانالِ
و در آخر دعا میکنم دلتون ذهنتون ابری باشه(:️️