-
-
-
Ehsan 0 متشکر .شما زیبا دیده اید
ساعتی میزان آنی ،ساعتی موزون این
بعدازین میزان خودشو تا شوی موزون خویشمولانا
-
آدمک آخر دنیاست بخند
آدمک مرگ همین جاست بخند
آن خدایی که تو بزرگش خواندی
به خدا مثل تو تنهاست بخند
دست خطی که تو را عاشق کرد
شوخی کاغذی ماست بخند
فکر کن درد تو ارزشمند است
فکر کن گریه چه زیباست بخند
صبح فردا به شبت نیست که نیست
تازه انگار که فرداست بخند
راستی آنچه به یادت دادیم
پر زدن نیست که درجاست بخند
آدمک نغمه آغاز نخوان
به خدا آخر دنیاست بخند
-
هرزه نگار !
چشم هایت باز است
و فضا تاریک است
داد ها میزنی اما
تو دهانت به خلاء نزدیک است
رنگ ها بر دل خود میپاشی
آبرنگ تو فقط آب بوَد
بی رنگ است
قصد پرواز نداری دلقک ؟
دارم اما
بالهایم به مثال فکرت
کوتاه ست
تیر را مینهی در قلب کمان
میکشی سخت ولی میدانی
نه کمانت زه داشت
نه که تیرت نوک داشت
خنده ات میگیرد در دلت میخندی
ناگهان میفهمی
تو نه خنده بلدی
نه که دل در بدنت موجود است .
به قول برادر عطا (: #خودی -
ﺍﻭ ﮐﻮﭺ ﻧﺸﯿﻦ ﺑﻮﺩ ﻧﯿﺎﻣﺪ ﮐﻪ ﺑﻤﺎﻧﺪ
ﺭﻓﺖ ﻭﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﺯﺧﻢ ﭼﻨﺎﻥ ﺯﺩ ﮐﻪ ﺑﻤﺎند
ﻣﻦ ﺳﺨﺖ ﮐﻪ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ ﺷﺪﻡ، ﺍﻭ ﺑﻪ ﮔﻤﺎﻧﻢ_
ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪ ﺍﻣﺎ … ﻧﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺣﺪ ﮐﻪ ﺑﻤﺎﻧﺪ
ﻣﯽ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﻝ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﻡ ﺁنقدﺭ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺖ:
ﺷﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﺩ ﺷﺪﻩ ، ﺷﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﻤﺎﻧﺪ
ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻋﺸﻖ ﺑﺒﺨﺸﺪ
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﻢ ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﺑﻤﺎﻧﺪ
ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎ ﺩﺍﻍ ﺩﻟﻢ ﺷﺪ
ﺩﺍﻏﯽ ﮐﻪ… ﺑﻤﺎﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻤﺎﻧﺪ
:)) -
فریب معرفت باغبان نخور ای گل...
اگرچه اب میدهد گلاب میگیرد...
#صائب -
آیدا...!!!
آنچه به تو میدهم عشق من نیست؛بلکه تو خود، عشق منی.تویی که عشق را در من بیدار میکنی و اگر بخواهم این نکته را آشکارتر بگویم، میبایست گفته باشم که من "زنی" نمیجویم،
من جویای آیدای خویشم.آیدا را میجویم تا زیباترین لحظات زندگی را چون نگین گرانبهایی بر این حلقهی بیقدر و بهای روزان و شبان بنشاند.
آیدا را میجویم تا با تن خود رازهای شادی را با تن من در میان بگذارد.آیدا را میجویم تا مرا به "دیوانگی" بکشاند؛که من در اوج "دیوانگی" بتوانم به قدرتهای ارادهی خود واقف شوم؛که من در اوج غرایز برانگیختهی خود بتوانم شکوه انسانیت را بازیابم و به محک زنم؛ که من بتوانم آگاه شوم.
آیدا! این که مرا به سوی تو میکشد عشق نیست، شکوه توست؛و آنچه مرا به انتخاب تو برمیانگیزد،نیاز تن من نیست،یگانگی ارواح و اندیشه های ماست.
#احمد_شاملو
"از نامه های "احمد شاملو" به آیدا"
کتاب: مثل خون در رگهای من(توصیه میکنم بخونیدش)