-
بابا دو بخش دارد
یک بخش روی نیزه
یک بخش توی صحرا
-
عباس آب پیش تو ندارد آبرو
او به اشک دیده میگیرد وضو
.
.
.
علی العباس واویلا
حسین تنهاست واویلا -
عشق يعني يك سلام و يك درود
عشق يعني يك تبلور يك سرودعشق يعني درد و محنت در درون
عشق يعني يك شقايق غرق خونعشق يعني قطره و دريا شدن
عشق يعني همچو من شيدا شدن
عشق يعني آب بر آذر زدن
عشق يعني با پرستو پرزدن
عشق يعني عالمي راز و نياز
عشق يعني يك تيمم يك نماز
عشق يعني شب نخفتن تا سحر
عشق يعني سجده ها با چشم تر
عشق يعني خون لاله بر چمن
عشق يعني شعله بر خرمن زدن
عشق يعني با گلي گفتن سخن
عشق يعني قطره و دريا شدن
عشق يعني لحظه هاي التهاب
عشق يعني لحظه هاي ناب ناب
عشق يعني ديده بر در دوختن
عشق يعني در فراقش سوختن
عشق يعني سوختن يا ساختن
عشق يعني زندگي را باختن
عشق يعني انتظار و انتظارعشق يعني انتظار و انتظار...
قشنگه -
چه دلی که بر جبینش همه داغ بی نصیبی
چه گُلی که بر نگینش همه نقش بی وفاییبه طبابتی که دانی بفرست درد عشقم
به علاج بی طبیبی و دوای بی دواییشهریار -غزل عراقی
-
پنداشتی که چون ز تو بگسستم
دیگر مرا خیال تو در سر نیست؟فروغ فرخزاد
-
تاکی چو جرس دل به تپیدن بخراشم
در نالهام آغوش وداعیست اثر رااز اشک توان محرم رسوایی ما شد
شبنم همهجا آینهدارست سحر راچون قافلهٔ عمر به دوش نفسی چند
رفتیم به جاییکه خبر نیست خبر رابیدل چو سحر دم مزن از درد محبت
تا آنکه نبندی به نفس چاک جگررا -
خوشا دردی!که درمانش تو باشی
خوشا راهی! که پایانش تو باشی
خوشا چشمی!که رخسار تو بیند
خوشا ملکی! که سلطانش تو باشی
خوشا آن دل! که دلدارش تو گردی
خوشا جانی! که جانانش تو باشی
خوشی و خرمی و کامرانی
کسی دارد که خواهانش تو باشی
چه خوش باشد دل امیدواری
که امید دل و جانش تو باشی!
همه شادی و عشرت باشد، ای دوست
در آن خانه که مهمانش تو باشی
گل و گلزار خوش آید کسی را
که گلزار و گلستانش تو باشی
چه باک آید ز کس؟ آن را که او را
نگهدار و نگهبانش تو باشی
مپرس از کفر و ایمان بیدلی را
که هم کفر و هم ایمانش تو باشی
مشو پنهان از آن عاشق که پیوست
همه پیدا و پنهانش تو باشی
برای آن به ترک جان بگوید
دل بیچاره، تا جانش تو باشی
عراقی طالب درد است دایم
به بوی آنکه درمانش تو باشی
فخرالدین عراقیهمیشه که نباید شعر جدید گذاشت...