-
حال من دست خودم نيست، نبين آرامم
مثل پاييزم و يكباره بهم مي ريزم
#حامد_فلاحي_راد
-
هرچه درد است درونِ دلِ خود میريزم ...
ایها الناس بدانيــد كه " بَد " پاييــزم ...
-
دزدیده چون جان می روی اندر میان جان من
سرو خرامان منی، ای رونق بستان من
#مولانا -
جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را
نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را
#شهریار
-
@دانش-آموزان-آلاء
زیر باران بیا قدم بزنیمعمر شب را شبی رقم بزنیم
خستهایم از سکوت حنجرهها
زیر باران بیا که دم بزنیم
منوچهر سعادت نوری
-
@دانش-آموزان-آلاء
تا در ره عشق آشنای تو شدمبا سد غم و درد مبتلای تو شدم
لیلیوش من به حال زارم بنگر
مجنون زمانه از برای تو شدم
وحشی بافقی
-
جمعهی ساکت
جمعهی متروک
جمعهی چون کوچههای کهنه، غم انگیز
جمعهی اندیشه های تنبل بیمار
جمعهی خمیازه های موذی کشدار
جمعهی بی انتظار
جمعهی تسلیم
خانه ی خالی
خانه ی دلگیر
خانهی دربسته بر هجوم جوانی
آه چه آرام و پر غرور گذر داشت،
زندگیِ من چو جویبار غریبی
در دل این جمعه های ساکت متروک
در دل این خانه های خالی دلگیر
آه چه آرام و پر غرور گذر داشت ...#فروغ فرخزاد
-
بی تو من آخر هفته بخدا می میرم
حال و احوال دلم جمعه تماشا دارد..لاادری
-
مو از تو ، بافتن با من
خنده از تو ، جان دادن با من
تکیه دادن از تو شانه شدن هم با من
یک " تو " از تو ...
مجنون شدن با " من "مونا واعظی
-
بگذر تابستان ، بگذر!
حال من
با تو خوب نمی شود
پاییز
حال مرا خوب می شناسد ...محمود دولت آبادی
-
جمعه دلتنگیِ دریاست که در خلوتِ خود
منتظر ماند و نیامد به ملاقاتش رود