-
گفته بودی که تمامم به وفا
برو ای شوخ که بس مختصری -
گر طبیبانه بیایی به سر بالینم
به دوعالم ندهم لذت بیماری را -
پیر میخانه چه خوش گفت به دُردی کش خویش
که مگو حال دل سوخته با خامی چند -
دنبال من نگرد قصه تمام شد
آن شب سکوت من ختم کلام شددنبال من نیا من خانه نیستم
با راز این سفر بیگانه نیستمدنبال من نگرد این یک ترانه نیست
از تو بریده ام رفتن بهانه نیستدیگر تمام شد : عالیجناب من !
طعم غلیظ عشق ماسید در دهن !سردابه سکوت از جنس من نبود
من یک قلندرم نه لات در به در
من روح جنگلم نه ناجی بشردینبال من نگرد دنبال من نیا
من رشد کرده ام از کوچه تا خداروی حصیر آب بر سقف صد کتاب
پرواز می کنم آزاد و بی نقابدنبال من نگرد دیگر تمام شد
آن شب سکوت من ختم کلام شدعطسه های نحس
اندیشه فولادوند -
یک بوسه زتو خواستمو شش دادی
شاگرد ک بودی ک چنین استادی -
چارده مهره شطرنج همه مات شدند
چون دلم خواست تو سردار قشونم باشی -
دانى كه آرزوى تو
تنهاست در دلم...؟!هوشنگ ابتهاج
-
سخت می خواهم که در آغوش تنگ آرم ترا
هر قدر افشرده ای دل را، بیفشارم ترا
صائب تبریزی
-
دل قطره قطره شد
تا عشق شد
تا يار شد.. -
به دنبال کسی جامانده از پرواز می گردم
مگر بیدار سازد غافلی را ، غافلی دیگر...فاضل نظری
-
چند گاهی بیلب و بیگوش شو
وانگهان چون لب حریف نوش شوچند گفتی نظم و نثر و راز فاش
خواجه یک روز امتحان کن گنگ باش... -
آذر همان دختر عاشق سر به هواست
که بین
عشق پاییز و زمستان
بلاتکلیف میسوزد
گاهی با گرمای پاییز
گاهی با سوز زمستان -
چشمانت زیباست، به زیبایی قدس
هزار دشمن در آرزوی اشغال آنهاست...نزار قبانی
-
روزگاری شد و کس مرد رهِ عشق نديد
حاليا چشم جهانی نگران من و توست ...هوشنگ ابتهاج
-
مثل یک کودک لجباز فقط میگویم
من تو را باز تورا باز تو را میخواهم -
من از ان روز که دربند توام ازادم
پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم