-
من در غم تو تو در هوای دگری
دلخوش به تو من تو دلگشای دگری
در مسند عاشقان روا کی باشد
من دست تو بوسمو تو پای دگری -
در منی و این همه ز من جدا
با منی و دیده ات به سوی غیربهر من نمانده راه گفتگو
تو نشسته گرم گفتگوی غیرغرق غم دلم به سینه می تپد
با تو بی قرار و بی تو بی قراروای از آن دمی که بی خبر ز من
برکشی تو رخت خویش از این دیارسایه ی تو ام بهر کجا روی
سر نهاده ام به زیر پای توچون تو در جهان نجسته ام هنوز
تا که بر گزینمش به جای توشادی و غم منی بحیرتم
خواهم از تو، در تو آورم پناهموج وحشیم که بی خبر ز خویش
گشته ام اسیر جذبه های ماهگفتی از تو بگسلم، دریغ و درد
رشته ی وفا مگر گسستنی است؟بگسلم ز خویش و از تو نگسلم
عهد عاشقان مگر شکستنی است؟دیدمت شبی بخواب و سرخوشم
وه، مگر به خواب ها ببینمتغنچه نیستی که مست اشتیاق
خیزم وز شاخه ها بچینمتشعله می کشد به ظلمت شبم
آتش کبود دیدگان توره مبند، بلکه ره برم به شوق
در سراچه غم نهان تو#فروغ_فرخزاد
-
بنده وار آمدم به زنهارت
که ندارم سلاح پیکارت
متفق میشوم که دل ندهم
معتقد میشوم دگربارت
مشتری را بهای روی تو نیست
من بدین مفلسی خریدارت
غیرتم هست و اقتدارم نیست
که بپوشم ز چشم اغیارت
گر چه بی طاقتم چو مور ضعیف
میکشم نفس و میکشم بارت
نه چنان در کمند پیچیدی
که مخلص شود گرفتارت
من هم اول که دیدمت گفتم
حذر از چشم مست خون خوارت
دیده شاید که بی تو برنکند
تا نبیند فراق دیدارت:face_with_cold_sweat:
تو ملولی و دوستان مشتاق
تو گریزان و ما طلبکارت
چشم سعدی به خواب بیند خواب
که ببستی به چشم سحارت
تو بدین هر دو چشم خواب آلود
چه غم از چشمهای بیدارتسعدی در حال گلایه از یار:smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:
-
باز باران!
باز باران با ترانه می خورد بر بام خانه
خانه ام کو ؟؟؟ خانه ات کو ؟؟؟ آن دل دیوانه ات کو ؟؟؟
روزهای کودکی کو ؟؟؟ فصل خوب سادگی کو ؟؟؟
یادت آید روز باران گردش یک روز دیرینپس چه شد دیگر ؟ کجا رفت خاطرات خوب و رنگین ؟؟؟
در پس آن کوی بن بست در دل تو آرزو هست ؟؟؟
کودک خوشحال دیروز
غرق در غم های امروز
یاد باران رفته از یاد
آرزوها رفته بر باد
بــاز بــــاران بــاز بــــارانمی خورد بر بام خانه
بی ترانه
بی بهانه
شایدم گم کرده خانه ....
-
- نان ، آب
زمین، آسمان
روز ،شب
خواب، بیداری
کلمه به کلمه
وابستگی به وابستگی
عشق در مقابل عشق
ایمان، امید
مخلوق، خالق
وابستگی به وابستگی
عاشق، معشوق
آدم دربرابر آدم
شیطان، فرشته
سیب، وسوسه
بهشت، زمین
آدم دربرابر آدم
وابستگی در مقابل وابستگی
نان، آب
زمین, آسمان
آدم، حوا
زمین، زمین
زمین، زندگی
قابیل، هابیل
وسوسه، قدرت
من در مقابل من
من در مقابل من
جنگ، من
من درمقابل من ...
- نان ، آب
-
به دوست داشتنت مشغولم
همانند سربازی که سالهاست
در مقری متروکه
بیخبر از اتمام جنگ، نگهبانی میدهد... -
sheydadb37 در شعردانه گفته است:
به دوست داشتنت مشغولم
همانند سربازی که سالهاست
در مقری متروکه
بیخبر از اتمام جنگ، نگهبانی میدهد...بی نظیر
-
هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
*
از دماغ من سرگشته خیال دهنت
به جفای فلک و غصه دوران نرود
*
در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند
تا ابد سر نکشد و از سر پیمان نرود
*
هر چه جز بار غمت بر دل مسکین من است
برود از دل من و از دل من آن نرود
*
آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت
که اگر سر برود از دل و از جان نرود
*
گر رود از پی خوبان دل من معذور است
درد دارد چه کند کز پی درمان نرود
*
هر که خواهد که چو حافظ نشود سرگردان
دل به خوبان ندهد و از پی ایشان نرود
:)) -
ارغوان شاخهٔ همخون جدا ماندهٔ من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابیست هوا؟
یا گرفتست هنوز؟
من در این گوشه که از دنیا بیرون است
آفتابی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست
آنچه میبینم دیوار است
آه این سخت سیاه، آنچنان نزدیک است
که چو برمیکشم از سینه نفس
نفسم را برمیگرداند
ره چنان بسته که پرواز نگه
در همین یک قدمی میماند
کورسویی ز چراغی رنجور
قصه پرداز شب ظلمانیست
نفسم میگیرد
که هوا هم اینجا زندانیست#هوشنگ_ابتهاج
-
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آن چنان مات که یکدم مژه برهم نزنیمژه برهم نزنم تاکه ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه برهم زدنیفریدون مشیری
-
ای یار جفا کرده پیوند بریده
این بود وفاداری و عهد تو ندیده
در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگ دهن آلوده یوسف ندریده
ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند
افسانه مجنون به لیلی نرسیده -
یقه بالا میدهیم
دستها در جیب
سیگار به ته رسیده میان لب
به دیوار تکیه میدهیم
نه که کارآگاه باشیم یا عضو مافیا
نه
بدبختیم
-
چای داغی بود دلم که به دستت دادم
آنقدر سرد شدم کز دهنت افتادم -
هرچه میخواهمت از یاد بَرم ممکن نیست
من تو را دوست نمیدارم، اگر بگذاری ...! -
عطر تو را اگر ندارند
بگو تخته کنند
درب دکان ها را
عطاران این شهر
#امیرعلی_قربانی -
گفتی زسرت فکر مرا بیرون کن !
جانا ،
سرم از فکر تو خالی ست،
دلم را چه کنم؟!
.
"مهران یوسفی -
دوست داشتنم را به تعویق نیانداز!
من همان شنبه ای هستم
که سالها برایش برنامه داشتی!
شروعم کن...️
#علی_قاضی_نظام -
پنج وارونه چه معنا دارد ؟
خواهرکوچکم این را پرسید!
من به او خندیدم.
کمی آزرده و حیرت زده گفت :
روی دیوار و درختان دیدم
باز هم خندیدم !
گفت دیروز خودم دیدم
پسر همسایه پنچ وارونه به مینو می داد
آنقدر خنده برم داشت که طفلک ترسید
بغلش کردم و بوسیدمش و با خود گفتم
بعدها وقتی غم ،
سقف کوتاه دلت را خم کرد
بی گمان می فهمی
پنج وارونه چه معنا دارد
سهراب سپهری