-
ناگهان قل خوردم امشب در كفن عالیجناب
خوف دارم از مرور این سخن عالیجناب
عاشقم كردید و رفتید و غزل تزریق شد
در شعورم مثل خون اهرمن عالیجناب
خودكشی كردم پس از بدرودتان در آینه
اعترافی تلخ با ضعفی خفن عالیجناب
آن تپانچه، یک گلوله، این شقیقه، حكم تیر
یادتان میآید اصلن اسم من عالیجناب؟!
عشق را تفسیر كردید از ازل تا آن اتاق
با ولع از تیشه بر سر كوفتن عالیجناب
یادتان میآید آن شب بحثمان حول چه بود؟
حول افلاطون و عُشاق كهن عالیجناب
من كه قلابم به قلاب شما افتاده بود
دفن گشتم در شما بیگوركن عالیجناب
من كه از جغرافی بد اخمها میآمدم
بیهوا عاشق شدم از روح و تن عالیجناب
خب شما جذاب بودید و سخندان و بلد
لحنتان ذاتن پر از مُشك خُتن عالیجناب
جانم از شوق زیارت پشت لبها حبس بود
لب گشودم جان بر آمد از دهن عالیجناب
با شما كمبودهایم رنگ عرفان میشدند
چشمتان ناموس بود عین وطن عالیجناب
عاشقم كردید، نفرین بر شما... "اندیشه" مُرد
یادتان میآید اصلن اسم من عالیجناب؟ -
مثل باران بهاری که نمی گوید کِی؟
بی خَبر در بزن و
سَر زده از راه بِرس... -
بر آسمانِ سیاه
به رنگ ِ آبی نوشته بودند:
آسمان آبی است
.
.
ای کاش همیشه آسمان ،آبی بود -
گاهی تمام آبیِ این آسمان ِ من
به زیر ِ ابرهای تیره و تار
مخوف و پر ز آژنگ میشود
و من
در این هبوط
بارش بارانم آرزوست... -
اشکها! اشکها! اشکها!
در دل شب و در تنهایی
اشکها بر کرانهی سپید رنگ
پیوسته فرو میریزد
و ماسه آنها را میمکد
اشکها
ستارهای نمیدرخشد
و همه جا تیره و غم افزاست
و اشکهای تر از چشمان سری بسته فرو میچکد؛
این هیکل اشک آلود درون تاریکی کیست؟#شعر
| #والت_ویتمن | -
ای دل که بی گدار به آب ها نمیزدی
بی قایقت میانه ی دریا چه میکنی؟ -
دیر است که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد
صد نامه فرستادم و آن شاه سواران
پیکی ندوانید و سلامی نفرستاد
سوی من وحشی صفت عقل رمیده
آهوروشی کبک خرامی نفرستاد
دانست که خواهد شدنم مرغ دل از دست
وز آن خط چون سلسله دامی نفرستاد
فریاد که آن ساقی شکرلب سرمست
دانست که مخمورم و جامی نفرستاد
چندان که زدم لاف کرامات و مقامات
هیچم خبر از هیچ مقامی نفرستاد
حافظ به ادب باش که واخواست نباشد
گر شاه پیامی به غلامی نفرستاد:(( -
حال دنیا را بپرسیدم من از فرزانهای
گفت یا آب است یا خاک است یا پروانهای!گفتمش احوال عمرم را بگو این عمر چیست ؟
گفت یا برق است یا باد است یا افسانهای!گفتمش اینها که می بینی چرا دل بسته اند؟
گفت یا خوابند یا مستند یا دیوانهای!گفتمش احوال عمرم را پس از مردن بگو؟
گفت یا باغ است یا نار است یا ویرانهای!ابوسعید ابوالخیر