-
هرکس بد ما به خلق گوید.
ما چهره ز غم نمیخراشیم.
ما خوبی او به خلق گوییم
تا هردروغ گفته باشیم ..! -
تو به کردم که دگر می نخورم در همه حال
جز امشب ، فردا شب و شبهای دگر ... -
راه پنهانی میخانه نداند همه کس
جز من و زاهد و شیخ و دو سه رسوای دگر
-
آنکه در میکده دی منکر می نوشان شد
در خرابات مغان مست و خراب است امروز
-
%(#090d4f)[امشبم نیستی ...]
%(#090d4f)[بازم غرق خیالم ...]
%(#090d4f)[که کنارم هستی ...]
%(#090d4f)[که نشکسته بالم ...]- چه بگویم که نگفته هم یپداست
-
برد دزدی را سوی قاضی عسس
خلق بسیاری روان از پیش و پس
گفت قاضی کاین خطاکاری چه بود
دزد گفت از مردم آزاری چه سود
گفت، بدکردار را بد کیفر است
گفت، بدکار از منافق بهتر است
گفت، هان بر گوی شغل خویشتن
گفت، هستم همچو قاضی راهزن
گفت، آن زرها که بردستی کجاست
گفت، در همیان تلبیس شماست
گفت، آن لعل بدخشانی چه شد
گفت، میدانیم و میدانی چه شد
گفت، پیش کیست آن روشن نگین
گفت، بیرون آر دست از آستین
**دزدی پنهان و پیدا، کار تست
مال دزدی، جمله در انبار تست
تو قلم بر حکم داور میبری
من ز دیوار و تو از در میبری
حد بگردن داری و حد میزنی
گر یکی باید زدن، صد میزنی**
میزنم گر من ره خلق، ای رفیق
در ره شرعی تو قطاع الطریق
میبرم من جامهٔ درویش عور
تو ربا و رشوه میگیری بزور
دست من بستی برای یک گلیم
خود گرفتی خانه از دست یتیم
پروین اعتصامی....